منو دیوونه کردین که با این تاپیکتون!
خدا نکنه !منو دیوونه کردین که با این تاپیکتون!
شعرت خيلي قشنگه آفرين خوشم اومدنوجوون كه بودم واسه كودك بازيهام كلي شعرومتن مي گفتم.............نوشته ي شما منو برد به اون دوران
حس فراموش شده ي تو قلبمو زنده كرد...........نشستم الان اين شعرو گفت
كودك بازي من
با دل و احساس من
سر بازي دارد...............
سركش مي جنبد........ورجووورجه دارد...........
دلكه سردم را مي فشارد در دست
همچو يك بالش نرم
![]()
روح و احساس من
گل پنبه شده است
پشت هم فوت و فوت...............
پرپرش مي كند............مي سپارد بر باد
![]()
اري.....
برايش همه چي
الت بازي است
او فقط...عشقه بازي دارد
با دلم.....روحم........احساسم
من گل پژمردم
روح من ازردست
دلكم نبض ندارد
احساسم مردست
در عجب............................
كودك بازي من سرزندست
طب بازي او سوزندست
![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
آنگاه که کوروش به دانشگاه تهران رفت! | تالار عکس | 2 | |
![]() |
آنگاه كه خداوند با تو حرف مي زند | تالار عکس | 8 | |
![]() |
...آنگاه که خداوند با تو حرف می زند... | تالار عکس | 15 | |
![]() |
آنگاه که خداوند با تو حرف می زند | تالار عکس | 6 | |
![]() |
وقتی شیر آب باز می ماند | تالار عکس | 5 |