آنگاه ک با او نخواهی ماند

maryam-azimi

عضو جدید
خیلی خیلی قشنگ بود;)گاه در زندگی موقعیت هایی پیش می آید که انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده ی خود را بپردازد...................................................................................................
 

آمیتیس19

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوش دارویی و بعد مرگ سهراب آمدی
پیر گشتم از فراقت جان من حال آمدی


از غم نادیدنت چشمها خشک شد

حال که سویی به چشمانم نمانده آمدی


نه به تن تاب و توانی مانده نه شوقی به دل
عشق روزی میهمان دلم بود نه که حالا آمدی





 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز

برای تو نامه ای می نویسم ...دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.دلتنگی که فاصله را نمی فهمد ! نزدیک باشی و اما دور ...دور ...دور !تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است .تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند ...پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند ! فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند ! خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد ؟
!

حالا نشسته ام برایت نامه ای بنویسم .می دانی ،نامه ها می مانند حتی وقتی برای همیشه پنهان باشند و کسی که باید ، آن ها را نخواند ! قرار نیست این را هم بخوانی ...قرار نیست بیقراری ام را بفهمی ! قرار نیست بدانی که چند جای این نامه با اشک خیس شد و چند واژه را پنهان کرد ...قرار نیست بفهمی که دوست داشتن چقدر سخت و عشق چه درد بزرگی است ...قرار نیست که بفهمی چقدر دوستت دارم !و چه اندازه این دوست داشتن پیرم کرد...اما برایت این نامه را می نویسم برای روزی که تو هم دلتنگ باشی ! دلتنگ کسی که دوستش داری...برای روزی که هزار بار پشت پنجره رفته باشی و هزار قاصدک را بوسیده باشی ! برای روزی که به هوای هر صدای پایی تا دم در دویده باشی و با بغضی سنگین در انتظارش نشسته باشی ! برای شب هایی که در تمام فال های حافظ هم خبری از آمدنش نباشد و هزاربار پیراهنش را بوییده باشی !


تو فکر می کنی آن روز چند سال خورشیدی دیگر است ؟آن روز چقدر از هم دور شده باشیم ؟ پای کدام بن بست کنار کدام درخت پایین کدام پنجره برای آخرین دیدار گریسته باشیم ؟


هنوز زود است ...برای تو که از حال دلم غافلی زود است ..نباید بفهمی که این روزها چقدر دلتنگم ...نباید بفهمی که قدم هایم هر روز پیر و پیرتر شده اند ! و هر روز سایه ام ،کمرش خم و خم تر می شود !این روزها برای گریستن دیگر باران را بهانه نمی کنم ...برای بیقراری ام سراغ پنجره ها نمی روم ...وقتی قاصدکی روی شانه ام می نشیند دیگر از تو خبری نمی گیرم شاید نشانی ام را گم کرده ای...گیسوانم یک در میان سپید و سیاهند مثل روزهایی که یک در میان شاد و ناشاد می گذرند! کوچه ها را که نگو ...بی خبرتر از آن می گذرم که پنجره ای برایم گشوده شود ...تکان دستی ، سلامی...خیال کن غریبه ای که او را هیچ کس نمی شناسد !هنوز هم ایستگاه ها را دوست دارم ...نیمکت هایی که بوی تنهایی می دهند .هنوز هم انتظار را دوست دارم .هنوز هم زل می زنم به هر قطاری که می گذرد ...به دست هایی که توی هوا تکان می خورند و به بوسه هایی که میان دود ...گم می شوند ! خوش به حال قطارها همیشه می رسند ...اما من ...هیچ وقت نرسیدم ! هیچ وقت ...تمام زندگی ام فاصله بود ...



 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
و در آن دادگاه گفت:
همگی گوش کنید
آی آقا ساکت
گفتنی دارم
ارزشش را دارد
که اگر آب به دستت داری به زمین بگذاری
این معمای من است
این قفس جای من است
مجرمم! متهمم!
جرمم چیست؟
جز نگاهی که از عشق به یکی از سر جان کردم
به خدا باور کنید که ندانستم کیست
نه کلامی گفتم نه صدایی کردم...
 

mar.1980

عضو جدید
آنقدر می خواهمت که می ترسم با تو بودن مرا به جنونی مرگبار کشاند !.....

جنونی که شاید سبب آزار تو گردد و روزی بگویی مرا دوست نداشتی !.....

پس دستم را جدا از دستانت و راهم را سوا میکنم تا آنکه او را می پرستم همیشه عاشقم بماند .....
mar
 

یارادان

عضو جدید
عشق یعنی یانماخ کول اولماخ( سوختن ) عشق زیباست وقتی که بفهمی معشوقت چیزی حالیش نیست. عشق یعنی من برای او او برای من ما برای خدا(yaradan).
عشق یعنی بسوزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز.
عشق یعنی خوش باش دنیارو بیخیال.
اصلا میدونین چیه بیخیال عشق بشیم.چون راست گفت استاد شهریار بسوزد پدر عشق که درآمد پدرم. عاشق نشد تا ببینه چه میکشم.
ali.JPG
 
آخرین ویرایش:

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﯼ . . .
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺯﺩﯾﺪﯼ . . .
ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﯼ . . .
ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ . . .
ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯽ . . .
ﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ . . .
ﺣﺘﯽ ﻧﻤﮑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﯽ .. .
ﻫﻤﻪ . . .ﺣﻼﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ !
ﺟﺰ " ﻟﺮﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ "!
ﺣﺮﺍﻣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﯼ
ﺭﻓﺘﯽ...!
 

a.rahmani?

عضو جدید
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﯼ . . .
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺯﺩﯾﺪﯼ . . .
ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﯼ . . .
ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ . . .
ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯽ . . .
ﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ . . .
ﺣﺘﯽ ﻧﻤﮑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﯽ .. .
ﻫﻤﻪ . . .ﺣﻼﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ !
ﺟﺰ " ﻟﺮﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ "!
ﺣﺮﺍﻣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﯼ
ﺭﻓﺘﯽ...!
حرامت باشد
 

a.rahmani?

عضو جدید
عشق یعنی یانماخ کول اولماخ( سوختن ) عشق زیباست وقتی که بفهمی معشوقت چیزی حالیش نیست. عشق یعنی من برای او او برای من ما برای خدا(yaradan).
عشق یعنی بسوزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز.
عشق یعنی خوش باش دنیارو بیخیال.
اصلا میدونین چیه بیخیال عشق بشیم.چون راست گفت استاد شهریار بسوزد پدر عشق که درآمد پدرم. عاشق نشد تا ببینه چه میکشم.
مشاهده پیوست 119141
یاناسان سنی کیشی !! یاشا "عشق یعنی من برای او او برای من ما برای خدا" والسلام
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوتاه امده زمانه
دیگر یادشان میرود
وقتی زمان رفتن میرسد
خواهند رفت
پس بی خودی نگویند
میمانم
این روزها
ماندن هرگز با خودت نیست
بلکه با انتخابهای مختلف مسیر زندگیت هست
پس هرگز نه به کسی قول بده نه وعده
اخر روزی که او میشکند
روحی برای همیشه
درد میکشد
 

Similar threads

بالا