یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

  • بله

    رای: 556 90.7%
  • خیر

    رای: 29 4.7%
  • در مورد آن اطلاعی ندارم.

    رای: 28 4.6%

  • مجموع رای دهندگان
    613
  • نظرسنجی بسته .

sadafff

عضو جدید
اولین عقیده ای که لازم است داشته باشیم تا بتوانیم با سرعت، هر گونه تغییری را به وجود اوریم این است که بدانیم هم اکنون و در همین لحظه، قادر به تغییر هستیم.
معمولا تصمیم گیری و تغییر، نیاز به زمان ندارد، انچه وقت گیر است، مرحله ی امادگی برای تغییر است.
انتونی رابینز
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام برادر فشفشه
کاش منم اونجا بودم.
من يه بار همايش حلت رو رفتم خوشم اومد جالب بود. چيزايي گفت که حالا مي فهمم دوران مشکلات من مي تونست با يادآوري اونا سريعتر سپري بشه و يا حتي اتفاق نيفته.
هرچيز تازه اي ياد گرفتي واسمون بگو. کاش ميشد صداشو ضبط کني واسمون بذاري اينجا.



سلام به سیما خانم عزیز
اصلاحی دارید: من هم میتونم اونجا باشم(کاش) زشت ترین کلمه ای که میشنویم;)
بله کاملا موافقم خیلی خوب و تاثیر گذاره جناب آقای حلت مخصوصا مراقبه هاش امیدوارم که همه بتونن برای حتی یکبارم که شده امتحان کنن:gol::gol::gol:
راستش این سری که نشد ضبط کنم ولی جلسه پیش رو دارم براتون میذارم و مطالب این سمینار رو هم چشم :gol::gol::gol:
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام!
این روزا وقتم جوری هستش که زیاد نمیام تو اینترنت و باشگاه! ولی هر بار که میام, میام تو تایپیک جاذبه و انرژیه زیادی میگیرم!

بازم از مطالب بچه ها تشکر میکنم! و امیدوارم این با هم بودن, رو بیشتر حس کنیم! و با یه حدف خاصی بریم جلو! و مطالبی هم که می خونیم و قرار میدیم, تو قدرت و ایمان و باور بیشتر و مثبت تر ما تاثیر خوبی بذاره!
که روز به روز به اهداف بزرگتری برسیم!:gol:

به امید روزی که...!:gol:

یا حق...!
 

sadafff

عضو جدید
تو درس فیزیک، بخش آینه ها و عدسی ها، گفته شده که وقتی پرتوها در نقطه ای جمع شوند و در انجا متمرکز شوند، تصویر جسم دیده می شود.
همین طور هست که وقتی شما فکر و ذهنتون رو روی چیزی متمرکز می کنید و انرژی شما و کاینات روی ان چیز متمرکز می شوند، تصویر ان چیز در زندگیتون پدیدار میشه.;);)
 

sadafff

عضو جدید
همه برای دوستی به کسی نیاز دارن که بتونن بهش تکیه کنن و روش حساب کنن و هنگامی میشه به کسی تکیه کرد که به قدرتش ایمان و باور داشته باشیم. تنها در صورتی ما می تونیم به قدرت کسی ایمان داشته باشیم که اون فرد قدرت بیکران خودش و باور کرده باشه.
پس برای این که شخص محبوب و جذابی شوید و دوستان زیادی داشته باشید، خودتون و باور کنین. بدونین که قدرتمندین. لازم نیست حتما قدرتتون رو نشون بدین. همین که بهش ایمان داشته باشین کافیه. ;);)
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشمها رو بايد شست .جور ديگر بايد ديد..... انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. » ستفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .» او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.» استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می‌دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و.... اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است
 

seeemesooo

عضو جدید
چشمها رو بايد شست .جور ديگر بايد ديد..... انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. » ستفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .» او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.» استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می‌دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و.... اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است
دوس گرامي تفسير شما از نگرش متفاوت نسبت به واقعه ها بسيار آموزنده بود
ولي داستان سرشار از امواج منفي تان چون رساننده آن امواج منفي است مرگ به خواننده اثر لازم را نميگذارد اگر دقت كرده باشيد درادبيات معنوي مولانا حافظ و خيام اگر پيام عرفاني به مخاطب ميدهند سرشار از كلمات دلنشين مثل گل ونسيم ويار وعشق و پروانه... است:gol:
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوس گرامي تفسير شما از نگرش متفاوت نسبت به واقعه ها بسيار آموزنده بود
ولي داستان سرشار از امواج منفي تان چون رساننده آن امواج منفي است مرگ به خواننده اثر لازم را نميگذارد اگر دقت كرده باشيد درادبيات معنوي مولانا حافظ و خيام اگر پيام عرفاني به مخاطب ميدهند سرشار از كلمات دلنشين مثل گل ونسيم ويار وعشق و پروانه... است:gol:

سلام بله کاملا درسته و بجا بود خیلی ممنونم از تذکرتون
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
امید...!

امید...!

اول تو را نادیده می گیرند!
بعد, مسخره ات می کنند!
و بالاخره با تو می جنگند!
ولی در آخر, تو پیروز می شوی...!
:gol::gol::gol::gol:
:w18:
 

ayda_K

عضو جدید
راز

راز

نمی دونم چی باید راجع به این قانون شگفت انگیز بگم اما...راز فقط یه قانون نیست بلکه بخشی از زندگی همه ی ماست ما بدون اینکه بخوایم بدون ازش استفاده می کنیم.من اولش باور نداشتم تا معلمم گفت حقیقته آیدا برو دنبالش!می دونست آدم کنجکاوی هستم....ومن رفتم و دیدم معجزات زمینی رو....موقعی که mj (معلمم) با من حرف زد من تو مطب دکتر بودم ومحال بود تا ساعت10 شب برم تو اتاق دکتر به خودم گفتم آیدا بیا رو اینکه می ری تو تمرکز کن وباور نکردنی بود 10 دقیقه بعد من رفتم تو اتاق دکتر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!و همین اتفاق ساده باعث شد من سر از این قانون همه کاره دربیارم.
 

ayda_K

عضو جدید
نمی دونم چی باید راجع به این قانون شگفت انگیز بگم اما...راز فقط یه قانون نیست بلکه بخشی از زندگی همه ی ماست ما بدون اینکه بخوایم ازش استفاده می کنیم.من اولش باور نداشتم تا معلمم گفت حقیقته آیدا برو دنبالش!می دونست آدم کنجکاوی هستم....ومن رفتم و دیدم معجزات زمینی رو....موقعی که mj (معلمم) با من حرف زد من تو مطب دکتر بودم ومحال بود تا ساعت10 شب برم تو اتاق دکتر به خودم گفتم آیدا بیا رو اینکه می ری تو تمرکز کن وباور نکردنی بود 10 دقیقه بعد من رفتم تو اتاق دکتر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!و همین اتفاق ساده باعث شد من سر از این قانون همه کاره دربیارم.
تا حالا فکر کردید چرا وقتی یه نفر می گه من از فلانی بدم می یاد مدتی بعد عاشق اون فرد می شه؟!!!!!!!!!!!!!!1
این کار،کار کسی نیست جز
قانون جاذبه قویترین قانون طبیعت!
 

sadafff

عضو جدید
یک چیز خیلی جالب :eek:
باورم نمیشه:eek:
دیشب بدون این که قصد داشته باشم از این قانون استفاده کنم، به یک موضوعی فکر کردم و چون این موضوع بد بود زود به خودم اومدم و فکرم و منحرف کردم.
جالب این جاست که امروز دقیقا همون اتفاق برام افتاد. :eek:
مثل یک معجزه
وقتی دیدم این اتفاق دقیقا همونیه که دیشب بهش فکر کردم رنگم پرید.:eek:
این قانون عالییه ;)
خدایا شکرت که من رو با این قانون اشنا کردی.;)من به این قانون صد در صد ایمان دارم .;);););)
 

mohandes siavash

عضو جدید
انرژي مثبت

انرژي مثبت

قوي ترين و تنها راه احساس عشق و به حداكثر رسيدن احساسات مثبت صرفا" قلب خودت است.وقتي احساسات قلبي ات را حساب شده تشديد كني در واقع خودت را به عشق الهي قدرت و حكمت كائنات متصل كرده اي.كائنات هم مدام هر آنچه را كه مي خواهي در دسترس تو قرار مي دهد و قلبت هم با فركانس آن هماهنگ مي شود.;)
 

mohandes siavash

عضو جدید
انرژي مثبت

انرژي مثبت

يك چيزي بگم حال كنين:
من قبول شدنم تو دانشگاه و كتاب كردن شعرامو و .......
از قانون جذب كمك گرفتم.از كائنات طلب كردم و بهم دادن;)
خدارو شكر.......دوستان سال جديد تو راهه بياين باهم دعا كنيم افكارمون ايمانمون زندگمون بهترو بهترتر بشه با قانون جذب
موافقين دوستان+من؟:gol:
 

seeemesooo

عضو جدید
در بد ترين شرايط هم چيزهاي مثبتي پيدا ميشود
با تمركز روي اون از شدت شرايط بد كاسته ميشود
حداقل مثل دارونماها فرصتي براي ترميم شرايط بد ميدهد
حتي اگر خاصيت درماني نداشته باشد
بيشتر بيماري ها از ترس از وخامت بيشتر بيماري شدت مي گيرد
بايد از محيط فكري شرايط بد خارج شد و از خارج به ان نگاه كرد
سيل براي ناظر بيرون منظره جالبي است ولي براي كسي كه داخل سيل است فقط فاجعه است
از سيل افكار منفي خارج شويد از بيرون از ان لذت ميبريد و راه حل نجات زودتر به فكرتان ميرسد
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
++++++++++++
بريد كنار مرد+باشگاه اومد;)
با من تو قانون جذب كل نندازينا؟؟
:gol::gol::gol::gol:

سلام و صد سلام به دوست بسیار عزیز و + خودمون خیلی خیلی خوش اومدید دوست گرامی کسی با شما کل نداره ولی توقع دارم که تجربیات و آموخته هاتون رو در اختیار ما بگذارید . از لطفتون ممنونم.
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزها گذشت و گنجشك با خدا هیچ نگفت .

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت " . می آید ، من تنها گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشك روی شاخه ای از درخت دنیا نشست .

فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشك هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :

" با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست ." گنجشك گفت " لانه كوچكی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی كسی ام . تو همان را هم از من گرفتی . این طوفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ كجای دنیا را گرفته بود ؟ و سنگینی بغضی، راه بر كلامش بست. سكوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت " ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمین مار پر گشودی . گنجشك خیره در خدایی خدا مانده بود.

خدا گفت:"
و چه بسیار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی."

اشك در دیدگان گنجشك نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملكوت خدا را پر كرد
 

sadafff

عضو جدید
قانون جاذبه همه جا پیرامون شما وجود دارد. تنها باید آن را بشناسید.


در واقع بیشتر آن چیزی که شما تجربه می کنید به خاطر وجود این قانون قدرتمنده .
فیزیک کوانتوم کم کم به این یافته می رسد که :
شما نمی توانید جهانی را داشته باشید ؛ بدون اینکه ذهن را با آن تلفیق کنید و این که در واقع ذهن است که هر چیزی را که ما می بینیم به آن شکل می دهد .

حالا اگر شما این را درک نمی کنید به این معنی نیست که حتما باید ردش کنید . ( عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود )
 

sadafff

عضو جدید
بیل هریس - روانشناس - می گوید:



"من یک شاگردی داشتم به نام رابرت. رابرت خیلی افسرده بود و توی دوره ی آموزشی اینترنتی من شرکت کرده بود. که ارتباط با من از طریق ایمیل هم بخشی از آن بود. اون تمام واقعیت های تلخ زندگیش را بار ها و بار ها بازگو می کرد. تو محل کارش همه برای آزار اون دست به یکی کرده بودند. به خاطر رفتار بدی که داشتند تمام وقت تحت فشار بود . خودش می گفت سر هر خیابانی که راه می ره سر هر چهار راه با افراد مزاحمی روبرو می شده که می خواستن به طریقی آزارش بدن . اون همیشه می خواست که مجری یک برنامه ی کمدی باشه و وقتی که به روی صحنه می رفت تا یک برنامه ی کمدی اجرا کنه همه تحقیرش می کردن. من سعی کردم که بهش یاد بدم –اون داره روی چیزی تمرکز می کنه که نمی خواهد رخ بده. ازش خواستم که یک نگاهی به نامه هایی که واسه ی من فرستاده بندازه و بهش گفتم : یه بار دیگه بخونش ببین چه قدر چیز هایی هست که تو نمی خوای و من مطمئنم که تو در این مورد خیلی احساساتی می شی ... وقتی که روی چیزی با احساسات شدید متمرکز می شی باعث می شه که اون چیز سریع تر از این رخ بده . و از این جا بود که او شروع کرد به جدی گرفتن این موضوع یعنی تمرکز روی چیزی که می خواهد..... چیزی که حدود 6 هفته ی بعد اتفاق افتاد بدون شک یک معجزه بود . اون می گفت که تمام افرادی که در محل کارش آزارش می دادند.یا به بخش دیگه منتقل شدند یا از کار برای شرکت برکنار شدند. یا این که کاملا دست از سرش برداشتند . و حالا دیگه از شغلش خوشش می اومد .وقتی داشت توی خیابون قدم می زد دیگه هیچ کسی جلوی راهش را نمی گرفت . تمام زندگی اش متحول شد برای اینکه او تمرکز فکریش را از چیز هایی که نمی خواست و چیز هایی که ازش می ترسید و چیزاییی که ازش دوری می کرد گرفت به چیز هایی داد که واقعا می خواست ."
 

sadafff

عضو جدید
لطفا انرژِی بدین

لطفا انرژِی بدین

بچه ها من یه چیزی می خوام که واقعا برام خیلی ارزش داره ولی اگه نخوام از راز استفاده کنم حداقل تا بعد از تابستون بهش نمیرسم. ولی من می خوام تا قبل از عید اونو داشته باشم. خیلی زمان کمه ولی من اون چیزو می خوام. می خوام روز اول عید اون چیز رو داشته باشم. چیکا کنم؟
انرژِی و راهنماییییی لطفا ;):smile:;)
 

Similar threads

بالا