گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار پزشکی

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث خوشگلش حتما شمایی والا..
من نیاز به اجازه کسی ندارم...من دستور میدم کی بیاد کی نیاد...افتاد..:cool:
نه اینجا هر بحثی ازاده...راجع به چیزاییم که فک نمیکنی میشه حرف زد..:D
په نه په تویی؟ :D
اؤهؤف. زن باس حرف شنوی داشته باشه، اینطوری پیش بری همیشه دختر میمونیا :D:D
راجع به چیا؟


خو بعضیا حساسن دیگه..

خودت بهتر میدونی ماجرا چیه. من اگه حساس بودم N سال تمام توو اینترنت نمیتونستم با این و اون سر و کله بزنم. پس چرا با بقیه به این مشکل نخوردم؟
 

behnam5670

عضو جدید
کاربر ممتاز
روز خوبم تکمیل شد! داشتم بیسکویت میخوردم یهو دیدم از تووش سنگ در اومد :surprised: بعد که بیشتر نگا کردم دیدم این ماده‌ای که داخل دندون فَک بالام بود و 6 سال پیش پُرش کرده بودم کلاً افتاد و الان یه حفره ایجاد شده که حس خیلی بدی میده. تازه اگه شانس بیارم و تا فردا درد نکنه.
4 تا از دندونام رو پر کردم و سایده اینا هم نشده بودن منتهی این یکی نمیدونم چرا قُلُپی افتاد
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
آهابله......:dباشه بذاببینیم چی میشه.....فعلاکه وخت نداریم....دراسرع وقت خاطراتمونم میذاریم.....چون شمایین;)


لطف مینمایید:confused:
منم وقت ندارم
حالا چون شمایید فقط اگه وقت کنم میام میخونمشون:whistle:
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
میگم نظرتون چیه از خاطرات ترم های قبل تر هم بگیم؟ :d
عاخه من هنوز زیاد خاطره ی بالینی ندارم :d
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بله :d
بر و بچ مهندس به مبحث جسد و تشریح و ... خیلی علاقه دارن :d یک خاطره از جسد یادمه الان منتهی یه کم بی ادبیه :d البته واسه ما پزشکی ها مشکلی نداره ولی نه که اینجا باشگاه مهندسانه میگم شاید یه کم چیز باشه :d حالا بگم یا نگم؟ :d
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میگم نظرتون چیه از خاطرات ترم های قبل تر هم بگیم؟ :d
عاخه من هنوز زیاد خاطره ی بالینی ندارم :d
ترم های قبل تر ینی چی؟!:surprised:
من از ترم 2مم خاطره گفتم! از این قبل تر میره تو دبیرستان:D

بله :d
بر و بچ مهندس به مبحث جسد و تشریح و ... خیلی علاقه دارن :d یک خاطره از جسد یادمه الان منتهی یه کم بی ادبیه :d البته واسه ما پزشکی ها مشکلی نداره ولی نه که اینجا باشگاه مهندسانه میگم شاید یه کم چیز باشه :d حالا بگم یا نگم؟ :d

همممممممممم خود دانی:smoke:
 

sanijoon

کاربر فعال تالار مقالات ,
کاربر ممتاز
بله :d
بر و بچ مهندس به مبحث جسد و تشریح و ... خیلی علاقه دارن :d یک خاطره از جسد یادمه الان منتهی یه کم بی ادبیه :d البته واسه ما پزشکی ها مشکلی نداره ولی نه که اینجا باشگاه مهندسانه میگم شاید یه کم چیز باشه :d حالا بگم یا نگم؟ :d
آخه چرا مهندسان باید به تشریح علاقه داشته باشن؟! خو اگه دوس دارین بگین
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بله :d
بر و بچ مهندس به مبحث جسد و تشریح و ... خیلی علاقه دارن :d یک خاطره از جسد یادمه الان منتهی یه کم بی ادبیه :d البته واسه ما پزشکی ها مشکلی نداره ولی نه که اینجا باشگاه مهندسانه میگم شاید یه کم چیز باشه :d حالا بگم یا نگم؟ :d

بگوو من خیلی دوس دارم :|

 

sanijoon

کاربر فعال تالار مقالات ,
کاربر ممتاز
سلام همشهری خوبی؟؟/
دوستامونو صدا بزن بیان تو تاپیک پزشکی اسپم کنیم تا بدونن ب چی علاقه داریم:cool:
سلام مرسی شما خوبین؟
نه خانوم دکترا از دوستانمون هستن گونا دارن:D

کورالین کجا رفتی؟!!
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ترم 4 / بیمارستان امام خمینی / بخش گوارش

تو بخش ی مریض داشتیم که زندانی بود!خیلی ترستناک بود!صورت پر جای چاقو ؛ قد 2 متر به طوری که پاهاش از پایین تخت بیرون بود!دستاشو با دستبند و پاهاشو با زنجیر قفل کرده بودن به تخت! 2 تا زندانبان داشت! حالشم خیلی بد بود.... ینی لاپاراتومی تشخیصی براش انجام داده بودن و مریض بیهوش بود... حالا قرار بود که ما بریم محل لاپاراتومیشو پانسمان کنیم!
ما که رفتیم تو اتاقش یهو زندانبانه پرید تو گف میخواید دستبندشو باز کنم؟!؟ گفتم نه اقا :|
شروع کردیم به پانسمان.. به صورت بسیار تابلویی ترسیده بودیم! این زندانبانه هم عین چی زل زده بود رفته بود رو مغز من :|
یهو مریضه ی تکون خورد من ی قدم رفتم عقب چسبیدم به دیوار :D قلبم تو دهنم میزد .
حالا من با چشای گرد و پنس تو ی دستم و گاز استریل تو دست دیگم همینطوری چسبیده بودم به دیوار و زل زده بودم به مریضه! مطمئن شدم از اینکه دیگه تکون نمیخوره رفتم پانسمانشو تموم کردم :|
دیگه از در اتاقشم رد نمیشدم :|
خیلی بد بود:|


پ.ن : این خاطره ترسناک بود بیشتر، حداکثر میتونید به ترسیدن من بخندید!:D البته لازم به ذکر است که هیشکی از ترسش قبول نکرد که پانسمانش کنه ، من از همه شجاع تر بودم :D
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ممنون عسیسم
خیلی باحال بود:دی
لاپاراتومی چیه دقیقا؟
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ممنون عسیسم
خیلی باحال بود:دی
لاپاراتومی چیه دقیقا؟
همممم
لاپاراتومی ینی شکافتن شکم از بالا تا پایین ، بیشتر وقتی بیماری های ناشناخته درون شکمی هست یا خونریزی های داخل شکم ، که با روش های دیگه نمیتونن علتو تشخیص بدن از این روش استفاده میکنن.
اکثرا برا تشخیص استفاده میشه اگه همون موقه علتم پیدا کنن جراحی میکنن و درمان و تمام ؛ اگه نه هم که دیگه کار سخت میشه :|
 

sanijoon

کاربر فعال تالار مقالات ,
کاربر ممتاز
ترم 4 / بیمارستان امام خمینی / بخش گوارش

تو بخش ی مریض داشتیم که زندانی بود!خیلی ترستناک بود!صورت پر جای چاقو ؛ قد 2 متر به طوری که پاهاش از پایین تخت بیرون بود!دستاشو با دستبند و پاهاشو با زنجیر قفل کرده بودن به تخت! 2 تا زندانبان داشت! حالشم خیلی بد بود.... ینی لاپاراتومی تشخیصی براش انجام داده بودن و مریض بیهوش بود... حالا قرار بود که ما بریم محل لاپاراتومیشو پانسمان کنیم!
ما که رفتیم تو اتاقش یهو زندانبانه پرید تو گف میخواید دستبندشو باز کنم؟!؟ گفتم نه اقا :|
شروع کردیم به پانسمان.. به صورت بسیار تابلویی ترسیده بودیم! این زندانبانه هم عین چی زل زده بود رفته بود رو مغز من :|
یهو مریضه ی تکون خورد من ی قدم رفتم عقب چسبیدم به دیوار :D قلبم تو دهنم میزد .
حالا من با چشای گرد و پنس تو ی دستم و گاز استریل تو دست دیگم همینطوری چسبیده بودم به دیوار و زل زده بودم به مریضه! مطمئن شدم از اینکه دیگه تکون نمیخوره رفتم پانسمانشو تموم کردم :|
دیگه از در اتاقشم رد نمیشدم :|
خیلی بد بود:|


پ.ن : این خاطره ترسناک بود بیشتر، حداکثر میتونید به ترسیدن من بخندید!:D البته لازم به ذکر است که هیشکی از ترسش قبول نکرد که پانسمانش کنه ، من از همه شجاع تر بودم :D
از یه خانوم آبیدل انتظاری جز این نیس;)

زندانبانه به سیمای شما زل زده بود؟!:D
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ترم های قبل تر ینی چی؟!:surprised:
من از ترم 2مم خاطره گفتم! از این قبل تر میره تو دبیرستان:D



همممممممممم خود دانی:smoke:
عاخه بچز پزشکی از سال 4م وارد بخش های بالینی میشن
تا قبل از اون فقط دانشکده هستن و فقط گاه گاهی میرن بیمارستان :D

آخه چرا مهندسان باید به تشریح علاقه داشته باشن؟! خو اگه دوس دارین بگین
درخواست ها زیاد بوده عاخه :d

بگوو من خیلی دوس دارم :|
حتما :d

خانوم دکتر فک کنم مریض داشتن!!!

اون خانومه توی بلندگو گفت خانوم دکتر کورالین بیان بخش:biggrin:
شرمنده دیشب کاری پیش اومد :d
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
حالا بگم.... نگم...


نه بزار اینو بگم .. جلسه ی اول تشریح، یکی از عاقایون همکلاسی با سر رفت تو شیکم جسد
(بیهوش شد یعنی)

یه بارم review قبل از آناتومی تنه داشتیم .. دوست من خیلی ادعاش میشد و همه فک کردن حتما خیلی بلده
اومدن یه قلب دادن دستش، گفتن اینو برامون توضیح بده .. اونم گفت باشه .. خلاصه قلبه رو گرفت و قلب چپ رو کامل توضیح داد .. همه سر تا پا گوش بودن .. خلاصه انگشتشو میکرد تو بطن و از تو دهلیز میاورد
بعد همچین که تموم شد گفت شرمنده این قلب راست بود
یعنی باید قیافه ی ملتُ میدیدی



پ.ن: قلب راست (مجموع دهلیز و بطن راست) توضیحش کاملاً با قلب چپ (مجموع دهلیز و بطن چپ) فرق میکنه
 
آخرین ویرایش:

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یه بارم review قبل از آناتومی اندام بودیم .. 20 نفری بالای یه جسد وایساده بودیم که یهو همون دوستم با پنس یه رگ رو گرفت پرسید این چیه؟! .. هیشکی نمیدونست .. خلاصه خودمونو کشتیم آخرش نفهمیدیم این چیه .. از ترس اینکه مبادا همین فردا تو امتحان بیاد با پنس قطعش کردیم
خلاصه توی چند ترمی که ما آناتومی داشتیم جسد بیچاره ریش ریش شد
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ای خدا هی میخوام اون خاطره +16 رو بگم :d بگم نگم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
یه بارم review قبل از آناتومی اندام بودیم .. 20 نفری بالای یه جسد وایساده بودیم که یهو همون دوستم با پنس یه رگ رو گرفت پرسید این چیه؟! .. هیشکی نمیدونست .. خلاصه خودمونو کشتیم آخرش نفهمیدیم این چیه .. از ترس اینکه مبادا همین فردا تو امتحان بیاد با پنس قطعش کردیم
خلاصه توی چند ترمی که ما آناتومی داشتیم جسد بیچاره ریش ریش شد
:cry::hate: نظرم راجب تعریف خاطره ها عوض شد:|:D
کارتون واقعا ناپسند بوده :cool:
اما خیلی باحاله خوشبحالتون! ما ک نمیتونیم برگه فرمولو از کتاب جداکنیم ک تو امتحان نیاد خخخخخخ:D
تمام چند ترم رو ی جسد کار میکنین؟؟؟:surprised:
ی دوس داشتم-آقا بود این بنده خدا شاعربود. بعد پزشکی قبول شده بود همون سال اول انصراف داده بود:biggrin:
پ.ن: ممنون خانم دکتر:redface:
اون خاطره هم درخواست زیاده تعریف کنش:D
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
:cry::hate: نظرم راجب تعریف خاطره ها عوض شد:|:D
کارتون واقعا ناپسند بوده :cool:
اما خیلی باحاله خوشبحالتون! ما ک نمیتونیم برگه فرمولو از کتاب جداکنیم ک تو امتحان نیاد خخخخخخ
تمام چند ترم رو ی جسد کار میکنین؟؟؟
ی دوس داشتم-آقا بود این بنده خدا شاعربود. بعد پزشکی قبول شده بود همون سال اول انصراف داده بود
پ.ن: ممنون خانم دکتر
اون خاطره هم درخواست زیاده تعریف کنش

نه بابا جسده خودشم همچین کامل نبودها :d مثلا یه انگشت نداشت کلاً :surprised:
نه ببین جسدها زیادن ولی جسد های اصلی محدودن :d ما یه جسد داشتیم هم شهریمون بود اون خیلی خوب بود همیشه تو امتحان میومد

کار درستی کرد دوستت


________________________________

اوکی میگم
بزار ببینم کی بود ... اممممم review آناتومی تنه بود
20،30 نفری بالای یه جسد بودیم اعم از دختر و پسر
یه دختره مشهدی تو کلاسمون بود خیلی گیر بود
یه رگ زیر ...... هست که این گیر داده بود میخوام ببینم
حالا انگار قراره فردا همین تو امتحان بیاد
خلاصه از این اصرار و از پسرا انکار
تا اینکه آخر سری یکی از پسرا از کوره در رفت گفت چیو میخوای ببینی انقدر؟ خوردنیه مگه؟:mad:
یعنی از شدت خنده و خجالت رفتیم زیر میز تشریح
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز

نه بابا جسده خودشم همچین کامل نبودها :d مثلا یه انگشت نداشت کلاً :surprised:
نه ببین جسدها زیادن ولی جسد های اصلی محدودن :d ما یه جسد داشتیم هم شهریمون بود اون خیلی خوب بود همیشه تو امتحان میومد

کار درستی کرد دوستت


________________________________

اوکی میگم
بزار ببینم کی بود ... اممممم review آناتومی تنه بود
20،30 نفری بالای یه جسد بودیم اعم از دختر و پسر
یه دختره مشهدی تو کلاسمون بود خیلی گیر بود
یه رگ زیر ...... هست که این گیر داده بود میخوام ببینم
حالا انگار قراره فردا همین تو امتحان بیاد
خلاصه از این اصرار و از پسرا انکار
تا اینکه آخر سری یکی از پسرا از کوره در رفت گفت چیو میخوای ببینی انقدر؟ خوردنیه مگه؟:mad:
یعنی از شدت خنده و خجالت رفتیم زیر میز تشریح
آجیییییی
راجب جسد اینجوری میحرفی؟؟؟ خوشبحالت من خون ببینم فشارم میفته:|
خوبه ب همشهریات لطف داری:D
پسره هم عجب جوابا داده ها

شرم آوره:razz:
راجب مشهدیا با احتیاط بحرف:cool::D
 

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خیلی چیزا...:w07:
په نه په تویی؟ :D
اؤهؤف. زن باس حرف شنوی داشته باشه، اینطوری پیش بری همیشه دختر میمونیا :D:D
راجع به چیا؟




خودت بهتر میدونی ماجرا چیه. من اگه حساس بودم N سال تمام توو اینترنت نمیتونستم با این و اون سر و کله بزنم. پس چرا با بقیه به این مشکل نخوردم؟

اره.... :d
حتما حرفتو گوش میکنم حتما.....مگر اینکه تو خواب ببینی... :w07:
به بچه ها نمیگم..
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
آجیییییی
راجب جسد اینجوری میحرفی؟؟؟ خوشبحالت من خون ببینم فشارم میفته:|
خوبه ب همشهریات لطف داری:D
پسره هم عجب جوابا داده ها

شرم آوره:razz:
راجب مشهدیا با احتیاط بحرف:cool::D
اگه تو هم دوسال هر هفته میرفتی بالا سر جسد همینجوری میحرفیدی


واسه مهندس ها شرم آوره ولی ما برامون عادیه


اوووووخ یه حسی بهم میگفت مشهدی هستیا
 

Similar threads

بالا