وا مگه میشه. خانوم دکتر و خجالت؟!!
آره دیگه جدیدا اینطوری شده :دی
وا مگه میشه. خانوم دکتر و خجالت؟!!
خانوم دکتر اگه اجازه میدین از حضورتون مرخص بشم.آره دیگه جدیدا اینطوری شده :دی
خانوم دکتر اگه اجازه میدین از حضورتون مرخص بشم.
شبتون خوش![]()
ترم 3 / بخش جراحی / بیمارستان فیروزگر
تو این بیمارستان ما 2 تا گروه بودیم با 2 تا استاد.. اون یکی گروه بخش انکولوژی بودن ... ی رو استاد ما مریض شد و نیومد. این 2 تا بخشام تو 2 تا ساختمون مجزا بودن.. ما تو این بخش برا خودمون داشتیم کار میکردیم که یهو اون استاده از اون بخش اومد گفت که امروز استادتون نمیاد! خو چیکار میکردین!؟ گفتیم داریم به بخش کمک میکنیم.. گفت نه برید از مریضا assess بگیرید ( کلا ی کار چرتیه :|) ظهر میام میبینم...... ما گفتیم نه استاد ما که بلد نیستیم ( صرقا جهت پیچوندن استاد :دی) گف بلد نیستید؟! پس بیاید من بهتون یاد بدم... یهو از در ی اتاق رفت تو.. نه سلامی نه علیکی... رو کرد به مریض : خانم شما چتونه؟!؟ ما منفجر شدیم!!!!
یادش ب خیر تو روی استاد و مریض بلند ترکیدیم![]()
کامل یادمه من over bed table مریضو گرفته بودم که بتونم سرپا وایسم.. ی جوری ترکوندمون که اصن نشه هیچ جوری جمعش کرد... مریضم میخندید خودش![]()
واااااااااااااااااااااااااااااای بس کن!!!!!!!آره خخخ
من یاده کنفرانسمو کبیری افتادم ، یادته تا رفتم جلوی کبیری توضی بدم رومو برگردوندم و نشستم خخخخ
بعدشم فراریدم ک تو آسانسور اول من برم ک گرفتمون و بعد تو روی خودم دنبال من میگشت
گف منم همینجور بودم اما آدم تو بیمارستان جلوی خندشو میگیره خخخ
واااااااااااااااااااااااااااااای بس کن!!!!!!!
کنفرانسای هممون ته سوژه بود با کبیری.... اخه نشسته بود پاچه ی شلوارش تا زانو اومده بود بالا
قشنگ به خودت گفت : این خانم ***** کو؟!؟ ینی آبرو نذاشته بود برا ما انقد میخندوندمون
بچه ها این کبیری آقا هستند:|
.
.
3 ساعت خودمو آماده کردم برم اون جلو بیماری رو توضی بدم ، تا رفتم دیدم کبیری پاچه های شلوارش تا زانو بالاس و افتاده رو میز داره ی چیزی مینویسه
دیگه نتونستم ادامه بدم خخخخ
آره دقیقا ی دور دیگم تو آسانسور منو ترکوند خخ
یادته چقد از دستش حرص میخوردیم؟خخ
بسههههههههههههه دیگه نمیتونم تمام اعما و احشای داخلیم درد گرفته از خنده!
فردا میام ویرایش میکنم
شب بخیر
های :دی
خو بزارین منم یه دونه دیگه بگم![]()
همین ترم پیش / اتاق عمل اورژانس
یه پسر حدودا 20 ساله رو آوردن پاشو باید بخیه میزدیم .. پرستار اومد گفت با این تیغ باید موهای پاشو بزنیم اول .. پسره هم لب به اعتراض گشود گفت مگه من دخترم؟!
خواستم بگم با اون مدل ابروهات والا تو دختر تری![]()
اووووووووه...........کجاشودیدیییییی؟؟؟مگه مادل نداریم؟!!!مرسی آجی کاش میگفتی![]()
![]()
ممنون دوستان
من همیشه راجب بچه های پزشکی کنجکاو بودم فک میکردم همیشه سرشون تو کتابه و خندیدن بلد نیستن اصلا:|
فک نمیکردم خاطرات ب این باحالی داشته باشید
و استادای باحال هم همینطور(جناب کبیری آقا)
بازم بگیدااااا![]()
خوبی شما؟
سهلام........سلام بر و بچ...
سهلام........این تاپیک قضیش چیه؟من اولینباره میام.....شمامیدونی؟
بچه ها میان اینجا صحبت میکنن...![]()
یعنی فقط بچه های پزشکیوپیراپزشکی؟؟
بله منتهی فقط خوشگلاشمثلاً این fati24 رو معلوم نیست کی راه داده
![]()
اووووووووه...........کجاشودیدیییییی؟؟؟مگه مادل نداریم؟!!!![]()
همونی که تو رو راه داده اینجا!![]()
یعنی الان مثلاشماپزشکی یاپیراپزشکییییید؟؟؟بله منتهی فقط خوشگلاشمثلاً این fati24 رو معلوم نیست کی راه داده
![]()
دحفانکنیدلفدن!!!!!!!!!همونی که تو رو راه داده اینجا!![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی The Nobel Prize in Physiology or Medicine | پزشکی | 2 | |
![]() |
پوستر و عکس آموزشی پزشکی | پزشکی | 3 | |
![]() |
دانلود برنامه های پزشکی برای اندروید | پزشکی | 0 | |
![]() |
◥فهرست دانشگاههای علوم پزشکی در ایران◤ | پزشکی | 34 | |
![]() |
معرفی سایت های پزشکی | پزشکی | 113 |