گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار پزشکی

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ترم 3 / بخش جراحی / بیمارستان فیروزگر

تو این بیمارستان ما 2 تا گروه بودیم با 2 تا استاد.. اون یکی گروه بخش انکولوژی بودن ... ی رو استاد ما مریض شد و نیومد. این 2 تا بخشام تو 2 تا ساختمون مجزا بودن.. ما تو این بخش برا خودمون داشتیم کار میکردیم که یهو اون استاده از اون بخش اومد گفت که امروز استادتون نمیاد! خو چیکار میکردین!؟ گفتیم داریم به بخش کمک میکنیم.. گفت نه برید از مریضا assess بگیرید ( کلا ی کار چرتیه ؛ هی باید از مریض سوال کنی... :|) ظهر میام میبینم.... ما گفتیم نه استاد ما که بلد نیستیم ( صرقا جهت پیچوندن استاد :دی) گف بلد نیستید؟! پس بیاید من بهتون یاد بدم... یهو از در ی اتاق رفت تو.. نه سلامی نه علیکی... رو کرد به مریض : خانم شما چتونه؟!؟ ما منفجر شدیم انقد که یهو رف سر اصل مطلب!!!:w15:
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
ترم 3 / بخش جراحی / بیمارستان فیروزگر

تو این بیمارستان ما 2 تا گروه بودیم با 2 تا استاد.. اون یکی گروه بخش انکولوژی بودن ... ی رو استاد ما مریض شد و نیومد. این 2 تا بخشام تو 2 تا ساختمون مجزا بودن.. ما تو این بخش برا خودمون داشتیم کار میکردیم که یهو اون استاده از اون بخش اومد گفت که امروز استادتون نمیاد! خو چیکار میکردین!؟ گفتیم داریم به بخش کمک میکنیم.. گفت نه برید از مریضا assess بگیرید ( کلا ی کار چرتیه :|) ظهر میام میبینم...... ما گفتیم نه استاد ما که بلد نیستیم ( صرقا جهت پیچوندن استاد :دی) گف بلد نیستید؟! پس بیاید من بهتون یاد بدم... یهو از در ی اتاق رفت تو.. نه سلامی نه علیکی... رو کرد به مریض : خانم شما چتونه؟!؟ ما منفجر شدیم!!!!


یادش ب خیر تو روی استاد و مریض بلند ترکیدیم:w15:
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
کامل یادمه من over bed table مریضو گرفته بودم که بتونم سرپا وایسم.. ی جوری ترکوندمون که اصن نشه هیچ جوری جمعش کرد... مریضم میخندید خودش:biggrin:


آره خخخ
من یاده کنفرانسمو کبیری افتادم ، یادته تا رفتم جلوی کبیری توضی بدم رومو برگردوندم و نشستم خخخخ
بعدشم فراریدم ک تو آسانسور اول من برم ک گرفتمون و بعد تو روی خودم دنبال من میگشت:biggrin:
گف منم همینجور بودم اما آدم تو بیمارستان جلوی خندشو میگیره خخخ
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آره خخخ
من یاده کنفرانسمو کبیری افتادم ، یادته تا رفتم جلوی کبیری توضی بدم رومو برگردوندم و نشستم خخخخ
بعدشم فراریدم ک تو آسانسور اول من برم ک گرفتمون و بعد تو روی خودم دنبال من میگشت:biggrin:
گف منم همینجور بودم اما آدم تو بیمارستان جلوی خندشو میگیره خخخ
واااااااااااااااااااااااااااااای بس کن!!!!!!!
کنفرانسای هممون ته سوژه بود با کبیری.... اخه نشسته بود پاچه ی شلوارش تا زانو اومده بود بالا :w15:


قشنگ به خودت گفت : این خانم ***** کو؟!؟ ینی آبرو نذاشته بود برا ما انقد میخندوندمون
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
واااااااااااااااااااااااااااااای بس کن!!!!!!!
کنفرانسای هممون ته سوژه بود با کبیری.... اخه نشسته بود پاچه ی شلوارش تا زانو اومده بود بالا :w15:


قشنگ به خودت گفت : این خانم ***** کو؟!؟ ینی آبرو نذاشته بود برا ما انقد میخندوندمون


بچه ها این کبیری آقا هستند:|
.
.
3 ساعت خودمو آماده کردم برم اون جلو بیماری رو توضی بدم ، تا رفتم دیدم کبیری پاچه های شلوارش تا زانو بالاس و افتاده رو میز داره ی چیزی مینویسه
دیگه نتونستم ادامه بدم خخخخ
آره دقیقا ی دور دیگم تو آسانسور منو ترکوند خخ
یادته چقد از دستش حرص میخوردیم؟خخ
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بچه ها این کبیری آقا هستند:|
.
.
3 ساعت خودمو آماده کردم برم اون جلو بیماری رو توضی بدم ، تا رفتم دیدم کبیری پاچه های شلوارش تا زانو بالاس و افتاده رو میز داره ی چیزی مینویسه
دیگه نتونستم ادامه بدم خخخخ
آره دقیقا ی دور دیگم تو آسانسور منو ترکوند خخ
یادته چقد از دستش حرص میخوردیم؟خخ

بسههههههههههههه دیگه نمیتونم تمام اعما و احشای داخلیم درد گرفته از خنده!
فردا میام ویرایش میکنم

شب بخیر
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خو بزارین منم یه دونه دیگه بگم

همین ترم پیش / اتاق عمل اورژانس

یه پسر حدودا 20 ساله رو آوردن پاشو باید بخیه میزدیم .. پرستار اومد گفت با این تیغ باید موهای پاشو بزنیم اول .. پسره هم لب به اعتراض گشود گفت مگه من دخترم؟!
خواستم بگم با اون مدل ابروهات والا تو دختر تری
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خو بزارین منم یه دونه دیگه بگم

همین ترم پیش / اتاق عمل اورژانس

یه پسر حدودا 20 ساله رو آوردن پاشو باید بخیه میزدیم .. پرستار اومد گفت با این تیغ باید موهای پاشو بزنیم اول .. پسره هم لب به اعتراض گشود گفت مگه من دخترم؟!
خواستم بگم با اون مدل ابروهات والا تو دختر تری
مرسی آجی کاش میگفتی

ممنون دوستان
من همیشه راجب بچه های پزشکی کنجکاو بودم فک میکردم همیشه سرشون تو کتابه و خندیدن بلد نیستن اصلا:|
فک نمیکردم خاطرات ب این باحالی داشته باشید
و استادای باحال هم همینطور(جناب کبیری آقا)
بازم بگیدااااا:D
 

saghar*20*

عضو جدید
مرسی آجی کاش میگفتی

ممنون دوستان
من همیشه راجب بچه های پزشکی کنجکاو بودم فک میکردم همیشه سرشون تو کتابه و خندیدن بلد نیستن اصلا:|
فک نمیکردم خاطرات ب این باحالی داشته باشید
و استادای باحال هم همینطور(جناب کبیری آقا)
بازم بگیدااااا:D
اووووووووه...........کجاشودیدیییییی؟؟؟مگه مادل نداریم؟!!!:razz::D;)
 

saghar*20*

عضو جدید
بله منتهی فقط خوشگلاش :w12: مثلاً این fati24 رو معلوم نیست کی راه داده :cool:
یعنی الان مثلاشماپزشکی یاپیراپزشکییییید؟؟؟:surprised:
شایدکامپیوترم اومده جزورشته های پیراپزشکی شده ومن نمیدونستم.........:surprised::D
همونی که تو رو راه داده اینجا!
دحفانکنیدلفدن!!!!!!!!!:)
 

Similar threads

بالا