گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار پزشکی

rezaei.sp

عضو جدید
سلام .
کسی نیست ؟
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آقایون و خانومای دکتر!!!!
دستم به روپوش سفید و خوشگلتون:(!!!
بیرون رفتن واسم شده آرزو دست نیافتنی:(((((
میرم بیرون هوا سرد باشه و یا آلوده باشه سردرد میگیرم(مخصوصا گودی چشم چپم)
رفتم دکتر میگه سینوزیت نداری(البته الکی معاینه کردی:(یه نور قرمزی انداخته بود رو بینی و پیشونیم آینه داده بود دستم گفت نگا سینوزیت نداری(مگه من سینوزیتو با چشم دیدم که تشخیص بدم دارم یا نه:()
رفتم اسکن گفتش انحراف بینی و پولیپ داری(یعنی سردردم به خاطر اینه؟)
یه دکتر دیگه هم رفتم
گفت پولیپ و میگرن :eek: داری
قرص میگرن نوشت(من نخوردم)

حالا میشه بگین به نظر شما دلیل این که هوای آلوده و سرد باعث سر دردم میشه چیه؟درضمن هوای سرد باعث میشه صورتم ورم کنه


ممنون میشم راهنمایی کنین!!!!
درباره ی دکتری که گفتی نور انداخته.. این روش معاینه ی سینوس هاست... اگه نور بازتاب کنه ینی سینوزیت نداری و اگه بازتاب نداشته باشه ینی سینوزیت( همون عفونت سینوس ها) البته برا اطمینان اکثرا ی عکس رادیولوژی هم از سینوس ها مینویسن...
من از اینجا بدون اینکه ببینم نمیتونم نظری بدم و شما هم وقتی نظر دکتری که انقد درس خونده و مطمئنا کلی تجربه داره رو قبول نکردی مطمئنا نظر منم قبول نمیکنی اما فقط ی توصیه میکنم بهت اگه به ی دکتر اعتماد نداری برا چی میری پیشش؟!؟ ینی چی که رفتم دکتر دارو داد نخوردم؟!؟ این توصیه به نفع خودته... الکی هزینه نمیکنی برا چیزی که نمیخوای انجام بدی!
امیدوارم هر چه زودتر سلامتیتو به دست بیاری:gol:
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ترم 3/ بیمارستان فیروزگر / بخش گوارش

این ترم ی استاد داشتیم که کلا سوژه بود:D
عاغا من با یکی از بچه ها و استاد رفتیم برا ی مریض انژیوکت بزنیم هی دوستم میگف این رگ خوبه استاد؟! استاد برا خودش داش ی رگ دیگه رو نگاه میکرد و جواب نمیداد.. دوستم برگش منو نگاه کرد! گفتم خوبه بزن... همین انژیوکتو باز کرد.. استاد از دستش گرف زد تو اون رگی که خودش تا الان داشت نگاه میکرد!!!! دوستم هاج و واج مونده بود! برگش تو روش گف تو چرا زدی!؟ استاد خیلی شیک چسب زد و رفت!!!!!
من
:w15:


استاد :whistle:

دوستم در طی این مراحل
:huh::surprised::confused::exclaim::w00::w39::cry:
 
آخرین ویرایش:

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
ترم 3/ بیمارستان فیروزگر / بخش گوارش

این ترم ی استاد داشتیم که کلا سوژه بود:D
عاغا من با یکی از بچه ها و استاد رفتیم برا ی مریض انژیوکت بزنیم هی دوستم میگف این رگ خوبه استاد؟! استاد برا خودش داش ی رگ دیگه رو نگاه میکرد و جواب نمیداد.. دوستم برگش منو نگاه کرد! گفتم خوبه بزن... همین انژیوکتو باز کرد.. استاد از دستش گرف زد تو اون رگی که خودش تا الان داشت نگاه میکرد!!!! دوستم هاج و واج مونده بود! برگش تو روش گف تو چرا زدی!؟ استاد خیلی شیک چسب زد و رفت!!!!!
من
:w15:


استاد :whistle:

دوستم در طی این مراحل
:huh::surprised::confused::exclaim::w00::w39::cry:



خخخخخ
با حال بود:D

بازم بتعریف من ک یادم نمیاد:|
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ترم 4 / درمانگاه

همینطوری که اینجا گفتم
#6 ما 5 روز بخش سنجش نوزادان بودیم که البته فقط نوزدا نبودن تا کودک هم بودن ، بچه 9-10 ساله هم میاوردن ، ما دقیقا هفته ی اول بعد از تعطیلات عید اونجا بودیم و چون همه 2-3 هفته برا عید وقت نکرده بودن بچه هاشون بیارن حسابی سرمون شلوغ بود! به حدی که ی موقع هایی از خستگی میخواستم گریه کنم :| ولی الان که فک میکم خوب شد! چون مجبور شدن حسابی خوب کارو به ما یاد بدن که ما هم کار انجام بدیم.... حسابی کار کردیم ولی تا حد مرگ :| بگذریم.... منظورم اینه که ما خودمونم ویزیت میکردیم بچه ها رو.
ی روز تو همون شلوغیا دوستم یکیو صدا زد... همین بچهه اوم تو اتاق شروع کرد جیغ و داد! پسر بچه 8-9 ساله بود!
حالا ماها همه این شکلی:surprised: مامانش به دوستم گف این از روپوش سفید میترسه بوسش کنید خوب میشه.. دوستم پشتتشو کرد به مامان بچه و رو کرد به من گف : به من میگه اینو بوس کنم!!!! من اینو بوس نمیکنم ... گندس :| گفتم بچس بوس کن عیب نداره...مخمونو خورد.. گف خیلی اذیت میشی خودت پاشو بوسش کن.. گفتم نه من دارم اینو معاینه میکنم.... ینی مامان خود پسره فهمید داشت منفجر میشد به حرفای ما:D
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
ترم 4 / درمانگاه

همینطوری که اینجا گفتم
#6 ما 5 روز بخش سنجش نوزادان بودیم که البته فقط نوزدا نبودن تا کودک هم بودن ، بچه 9-10 ساله هم میاوردن ، ما دقیقا هفته ی اول بعد از تعطیلات عید اونجا بودیم و چون همه 2-3 هفته برا عید وقت نکرده بودن بچه هاشون بیارن حسابی سرمون شلوغ بود! به حدی که ی موقع هایی از خستگی میخواستم گریه کنم :| ولی الان که فک میکم خوب شد! چون مجبور شدن حسابی خوب کارو به ما یاد بدن که ما هم کار انجام بدیم.... حسابی کار کردیم ولی تا حد مرگ :| بگذریم.... منظورم اینه که ما خودمونم ویزیت میکردیم بچه ها رو.
ی روز تو همون شلوغیا دوستم یکیو صدا زد... همین بچهه اوم تو اتاق شروع کرد جیغ و داد! پسر بچه 8-9 ساله بود!
حالا ماها همه این شکلی:surprised: مامانش به دوستم گف این از روپوش سفید میترسه بوسش کنید خوب میشه.. دوستم پشتتشو کرد به مامان بچه و رو کرد به من گف : به من میگه اینو بوس کنم!!!! من اینو بوس نمیکنم ... گندس :| گفتم بچس بوس کن عیب نداره...مخمونو خورد.. گف خیلی اذیت میشی خودت پاشو بوسش کن.. گفتم نه من دارم اینو معاینه میکنم.... ینی مامان خود پسره فهمید داشت منفجر میشد به حرفای ما:D



این تهش بود ایول کلی خندیدمممممممم:biggrin:
 

Similar threads

بالا