ببین آقا وحید من حرفهایت را خواندم و حرفهائی که سایر دوستان نوشته اند را هم خواندم
یادته چند سال پیش امدیم با هم تاپیک زدیم تشکیل تیم طراحی پالایشگاه؟
اون موقع همه بهمون خندیدن! ولی من ادامه دادم
حتی چند نفر اومدن گفتن که من مغز خر خورده ام ولی من اهمیتی ندادم!
برو اون تاپیک را خوب نگاه کن ببین چند نفر توی نظر سنجی نظر منفی و توهین آمیز و تحقیر آمیز به من داده اند!
شما و چند نفر از دوستان امدید کمک کردید
مدیران سایت امدند تاپیک را بستند گفتند درباره مسائل اقتصادی حق نداریم حرف بزنیم در حالی که اقتصاد مهندسی و تامین مالی یکی از بحثهای اصلی مهندسی شیمی و نفته که توی ایران یک نفر متخصص اقتصاد مهندسی شیمی و متخصص تامین مالی به خصوص در زمینه تامین مالی ساخت یافته Structured Finance برای پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی و کلا مهندسی شیمی نمیتونی پیدا کنی
چند نفری توی بانکهای خصوصی میشناسم که شاید به اندازه ده صفحه از مهندسی مالی سر در نمی اورند نشسته اند و درباره طرح های پتروشیمی و نفت اظهار نظر میکنند و ماهیانه ده میلیون حقوق میگیرندو بانکها در به در دنبال چنین افرادی هستند که علاوه بر اینکه مهندس شیمی باشند از مهندسی مالی هم سر در بیاورند.
اما تعدادی دانشجوی جوجه تازه وارد با خراب کردن ذهن مدیران سایت ان تاپیکهای ما را از حالت فعال به تاپیکی تعطیل در آوردند.
تاپیکمان این بود:
www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/288019
من میخواستم در کنار مهندسی شیمی و طراحی یک پالایشگاه برای اولین بار در ایران روی مهندسی مالی هم کار کنیم و تجربه کسب کنیم ولی مدیران بستند
شما اومدی یک تاپیک دیگه زدی به نام
بررسی یک پالایشگاه و اینکه برای طراحی یک پالایشگاه چه اطلاعاتی نیاز داریم:
www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/310918
خوب یه مدتی فعالیت داشتیم و بعد فعالیت تعطیل شد و تاپیک رها شد.
اما من رها نکردم توی تاپیکهای مختلف درباره تاپیک جامع روغن موتورها، طراحی و ساخت بلندر بعنوان بخشی از یک پالایشگاه که مباحث ساده تری نسبت به طراحی برج تقطیر داره!
بررسی تولید بنزین و اکتانهای بنزین، و غیره اننواع مختلف تاپیکها سعی کردم به بحث طراحی پالایشگاه ادامه بدهم.
از قدیم گفته اند خدا میگه از تو حرکت از من برکت
توی عصر مدرن امروزی همین اصطلاح را به نام قانون جذب تعریف کرده اند که به هر چیزی باور داشته باشی همان اتفاق سرت میاد.
ان موقع مجموعه مطالعات ان تاپیکها را گرد آوری کرده و در قالب یک طرح توجیهی پرینت گرفتم ازش،
یادته اسم پروژه را پالایشگاه آلیش گذاشتیم؟
برای حتی یک فیلمی هم ساختیم
هنوز ان فیلم و تمامی مطالبش را دارم.
حتی آن موقع توی مطالعات من برای اولین بار توی اون نوشته ها یک نکته ای را یافتم که اگر ذخایر گازی و نفتی ایران را با هم جمع کنیم از نظر ذخایر هیدروکربوری ایران اولین کشور جهان است
توی تاپیکها نوشتیم و توی طرح هم نوشته بودم. پرینت طرح را که دست وزیر نفت دادم و رفت داخل مجموعه وزارت نفت مدتی بعد از ان توی اخبار و رسانه ها برای اولین بار مقامات نفت ایران این حرف را اعلام کردند که ایران از نظر ذخایر هیدروکربوری اولین کشور دنیاست در حالی که قبل از ان ایران چهارمین کشور نفتی چهان و چندمین کشور گازی جهان بود.
یعنی تاپیک ما و زحمت ما نتیجه داشت و ادامه میدادیم به نتیجه خوب میرسید.
در هر حال توی اون جلسه به صورت اتفاقی شرایطی پیش آمد و در سفر وزیر نفت به یکی از استانها باهاش مستقیما حرف زدم و دستور گرفتم و از داخل مجموعه وزارت نفت تماس گرفتند
اومدم توی تاپیک نوشتم و تاپیک را قفل کردند و گفتند که مگه ملاقات با وزیر به این سادگیه و متهم به دروغگوئی کردند!
دو نفر از اعضای همین باشگاه را با هم هماهنگی کردیم رفتیم توی جلسه طبقه سیزدهم وزارت نفت تقاطع طالقانی تهران.
ان دو نفر یکی از انها الان یکی از مدیران همین باشگاه هست و میتونه بعنوان شاهد حرفهای منو تایید کنه.
توی اون جلسه حرفهائی زدیم که میخواهیم با دست خالی پالایشگاه بزنیم انها خنده شان گرفته بود
ولی چون دستور وزیر بود انها موظف بودند حرف ما را جدی بگیرند.
من مدارکی که از بانکهای خارجی نامه و منابع مالی هست را دادم و انها فقط سکوت کردند چون زیر میزی باید میگرفتند و ما نداشتیم بدهیم.
از جلسه برگشتیم و من به کارم ادامه دادم
مدارکی که به وزارت نفت دادم جو منفی که دوره احمدی نژاد بود پرونده بایگانی شد ولی من نا امید نشدم و فرستادم به خارج از ایران و از خارج از ایران از یک کشوری مجوز گرفتم.
پولی وجود نداشت ولی پشتوانه بانکهای خارجی وجود داشت.
در نهایت تا الان دارم ادامه میدهم و به جاهای خوبی رسیده ام که بعضی از دوستان توی همین جا میدانند
گرچه تنهائی و دست خالی دارم تلاش میکنم ولی کار کم کم جلو میره و
تا حالا نه از پارتی استفاده کرده ام و نه مثل شما از زمین و زمان نا امید هستم
نه به پدر و مادرم بد میگم و نه از انها شاکی ام
نه به خدا بد و بیراه میگم و نه اصلا از خدا انتظاری دارم
خدا در حد من به من دست و پا و زبان و از همه مهمتر عمر و عقل و قدرت تفکر داده تا راهی برای خودم در این دنیای بی صاحاب پیدا کنم.
یک چیز مهم از این همه تلاش یاد گرفته ام و ان اینکه این مملکت بر خلاف اینکه فکر میکنی همه چیز دست یک عده ای هست که باید پارتی داشته باشی تا بتونی وارد بشی
بر عکس کاملا بی صاحابه و هیچ صاحبی نداره که یکصد سال هست کشورهای خارجی نفت خام که مال من و شما است را مفتی میبرند
توی همین تحریم نفتی نفت خام ایران به خاطر اینکه آمریکا ممنوع کرد ده تا بیست درصد زیر قیمت به صورت قاچاقی به پالایشگاههای دنیا دور از چشم آمریکا فروخته میشد
که البته برنامه خود آمریکا بود تا قیمت نفت را در دنیا پائین بیاورد
در اصل آمریکا از تحریم ایران بیش از یکصد میلیارد دلار سود برد و بخشی از ان را به کشورهای اروپائی و آمریکائی داد و بخش عمده را خودش خورد.
یعنی که این همه داد و فریاد میزنیم که انقلاب کرده ایم و خود کفا و استقلال داریم آمریکا با یک مصوبه تحریم به ریش تمامی ملت ایران میخندد و خیلی راحت ما را بازی میدهد
اگر از معادلات اقتصادی نفت سر در می آوردید میفهمیدید که توی این کشور از بالاترین تا پائین ترین بازیچه آمریکا هستند هر چقدر ما دست و پا بزنیم زورمان به انها نمیرسد
شاید در زمینه جنگی و دفاعی قدرت بزرگی باشیم که عده زیادی این را قبول ندارند ولی بحث من در زمینه سیاست و اقتصاد است که خیلی راحت بازیمان دادند و میدهند و جنگ اقتصادی نیز به خاطر همین حقیقت مطرح شد که ما کاملا در آن شکست خوردیم و الان با سازش و دوستی با آمریکا ناچاریم در این بازی اقتصادی بیشتر از این خسارت نبینیم.
یک تحریم ساده ایران باعث شد ایران نفت خامش را به مدت دو سال دهها میلیارد دلار زیر قیمت بفروشد و پولش چند سال توی دست کشورهای خارجی بدون هیچ سودی استفاده شود
فقط اعلام شده پنجاه میلیارد دلار پول نفت ایران بلوکه شده که اصل قضیه بیشتر از اینها است.
بیشتر از پنجاه میلیارد دلار هم توی صندوق توسعه ملی به خاطر فساد اقتصادی بانکها و اینکه کارشناسها رشوه شان را میخواهند نمیتواند جذب طرح های پالایشگاهی شود
پول نفت فروخته شده و در خارج از کشور بانکهای بین المللی از آن استفاده میکنند.
خیلی چیزها هست که بیشتر از این نمیتوانم حرف بزنم چون سرم بر باد میرود ولی بدان که شما که بعنوان نماینده دهها میلیون جوان ایرانی میزنید به خاطر همین نوع تفکر و نوع رفتارتان و عدم داشتن بینش و درک عمیق از وضعیت کشور ثروت و پولی که باید با ان تشکیل خانواده و زندگی بدهید .و پدر بیمارتان را درمان کنید امریکا و اروپا روسیه چین و هند دارند میخورند. و به ریش من و شما و بزرگترهای جامعه ما که دچار بیماری سیاست زدگی و تفرقه شده اند میخندند!
یک ساعت پیش داشتم از چهار راه ولی عصر تهران از جلوی یک بانکی رد میشدم یک نگهبان یک بانکی بیرون امد و به مرد دستفروشی که جلوی شیشه بانک نشسته بود برای مردم تابلو شعر خوش نویسی میکرد گفت که بساطش را جمع کند و ان مرد از بس زندگی بهش فشار آورده بود که گفت اگر مجبور کنی من از اینجا بروم همین جا جلوی مردم رگ گردنم را میزنم تا خونم به پایت بیافتد
از آن طرف روزانه هزاران میلیارد تومن خیلی راحت به جیب دشمنان کشور مقابل چشم من و شما ریخته میشود بدون اینکه کسی مایل به این کار باشد!
و زیر زمین برای تک تک ماها میلیاردها تومان ثروت نفتی وجود دارد و هیچ کس هم بر قصد نمیخواهد این چنین باشد فقط یک مشت ابله و نادان ریش بلند نشسته اند و میخواهند با احکام قران و اسلام قوانین ترمودینامیک را در پروژه های نفتی پیاده کنند! در حالی که هزار سال زمان نیاز است تا مانند اروپائیها فرمولهای ترمودینامیک را از قران استخراج و در پالایشگاهها استفاده کنند و هزار سال از قافله عقب مانده اند
ان زمان که ناصر الدین شاه بر هزار تا زن حرم سرایش حکومت میکرد انه در حال استخراج قوانین خلقت از داخل همین قران ما مسلمانها بودند و با
احداث کارخانجات بزرگ ذوب آهن و چرخهای صنعتی خود بودند و الان دیگر دیر شده و ما صدها سال زمان نیاز داریم تا از قران خودمان حد اقل به اندازه غیر مسلمانها استفاده کنیم
این نوشته ها را هزار بار بخوانی باز هم کم است داخلش حرفهای نهانی وجود دارد که باید بنشینی به حال خودت و امثال خودت گریه کنی چیزهائی که من میبینم اگر شما میدانستی خودت را حلق آویز میکردی!
ببخشید زیاد حرف زدم ولی دلم خیلی پر بود از اینکه میبینم جوانان کشور ثروتهای بی صاحاب را ول کرده دنبا آشنا و پارتی هستند که بالاترین آشنا و پارتی هم مانده که چگونه میتواند از این ثروت استفاده کند و متاسفانه بلد نیست! و به قول شما عرضه استفاده از شما ها را هم ندارد چون ان را هم بلد نیست!
استفاده از شایسته سالاری هم نیاز به تخصص و عرضه دارد که فقط همین مسئله در کشور حل میشد مشکلی نداشتیم
به جای اینکه شماها بروید و مهندسی شیمی بخوانید باید میرفتید روشهای تعلیم شایسته سالاری به سیاستمداران را باید یاد میگرفتید و یاد میدادید و بعد میرفتید مهندس شیمی میشدید!
در نهایت بعنوان یک پیشنهاد دوستانه:
اگر به جای اینکه توی مغزت پرسپولیس و فوتبال و این جور چیزها را پر میکردی
اگر توی مغزت شعر خوانندگانی مانند ابی را پر میکردی
اگر مسائل احساسی را کنار میگذاشتی
ان وقت فضائی توی مغزت خالی بود که بتوانی بیشتر از این شایسته سالاری ات را نشان بدهی
آری من قبول دارم انسان شایسته ای هستی چون که مهندس شیمی هستی که به نظر من گل سر سبد تمامی رشته های فنی دنیاست
اما یه چیزی توی وجودت کم هست که الان نا امید شده ای!
میتوانستی یه کمی مطالعه ات را و وقت خودت را بیشتر در زمینه مسائل مختلف مانند مسائل اقتصادی مهندسی شیمی گسترش بدهی
ان وقت مثل من متوجه میشدی که چقدر مملکت ما بی صاحاب هست و چقدر فرصتهای بکری هست که من از هزار تا از این فرصتها را یکی را نمیتوانم به تنهائی پیش ببرم
و بقیه اش را کسی نیست که باهاش کار کنم.
اگر بی ادبی کردم و بعنوان یک برادر نصیحتت کردم معذرت میخوام
شاید فوتبالیستی بودنت و اهمیت دادنت به شعرهای خوانندگانی مانند هایده و ابی و یا مسائل دیگه به من ربطی نداشته باشه
ولی من جای تو بودم این وقت و عمری که از جوانی برای این چیزها میگذاری را روی بالا بردن تخصصم میگذاشتم و میرفتم جاهائی که حاضرند توی همین ایران ماهیانه یکصد میلیون تومن بدهند استخدام کنند ولی پیدا نمیکنند.
اگر شما دنبال این هستی که بروی و بنشینی پشت میز و چند تا پی اف دی رسم کنی و چند تا نقشه بکشی
خوب مسلما افراد زیادی هستند و اگر شما هم پارتی داشته باشی وجدان اجازه نمیده که بروی استخدام شوی یک ایرانی دیگر در گوشه ای بیکار بماند
تمامی مردم ایران را که نمیشود استخدام کرد!
برای تمامی مردم که نمیشه کار آفرینی کرد.
شرکت مایکروسافت آمریکا کمتر از یکصد هزا رنفر کارمند داره ولی به یک میلیارد استفاده کننده از ویندوز خدمات دهی میکنه
امثال شما انتظار دارید در سیستم دولتی استخدام شوید دولت هم امده دو میلیون و پانصد هزار نفر را استخدام کرده تا به هفتاد میلیون ایرانی جواب و خدمات بدهند!
به نظرت این کار درسته؟
یک کارمند شرکت مایکروسافت آمریکا به ده هزار نفر پاسخ گو است
اما یک کارمند دولت ایرانی به سی نفر پاسخ گوئی ارائه میدهد!
باز هم شما ادعا میکنید که کم است فرض کنیم همه من و شما استخدام شدیم این فرایند به نظرتان خوب است؟
به نظرت بهتر نیست روی پای خودمان بایستیم و برای خودمان کار کنیم و چشممان به پارتی و این جور چیزها نباشد؟
حرف زیاد بود مجبور شدم بقیه اش را بخورم بماند توی دلم
موفق باشید.