گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم باید مرد باشه و در تمام شرایط جا نزنه..........مثل من:w18:

ما نامردیم.عیب نداره.شمارو هم خواهیم دید!!!
هنوز به اون شرایط نرسیدی!ما زمانی که دانشجو بودیم روزی 200 بار آسمون و زمین از شدت انرژی ما داد میکشیدن!!!
فعلا دوره ی خوشیته.درواقع تنها دوره ی خوشیته پس خوش باش جناب مرررررررررد .
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همگی

ای آقا من که دیگر نمی دانم باید چه کار کنم !!!!


یعنی شما که همش از امید حرف میزنید ! آن امید کی می آید ؟ :cry:

منتظرش باش...
امید فقط باعث میشه وسطش کم نیاری...
قراری نیست چزی برسه فقط امیدوار باشین و نرسین بهتره تا ناامید باشین و نرسین!
حرفش خیلی قشنگه.میخواین بشینم مثه این دوستانی که نفسشون از جای گرم در میاد براتون حرفای قشنگ قشنگ بزنم؟؟؟
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام چرا انقد اینجا دلگیره؟؟؟چرا انقد بچه ها نا امیدن ؟؟؟باور کنید همه مشکل دارن
ولی چه میشه کرد :(

مشکل شما چیه؟؟؟
تا حالا توی خونه ی پدرتون توی اتاقتون نشستین و احساس اضافی بودن کنین؟؟؟تا حالا شده ازین که توی خونه ی پدرتون زندگی میکنین احساس کنین مهمون هستین و زیاد موندین!!!احساس کردین روی میخ دارین مشینین؟؟؟احساس کردین فرش زیر پاتون ازتون خسته شده؟؟؟
این قضیه اسمش ناامیدی نیست!واقع بینیه!شماها آدمای رویاپردازی هستین!
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما نامردیم.عیب نداره.شمارو هم خواهیم دید!!!
هنوز به اون شرایط نرسیدی!ما زمانی که دانشجو بودیم روزی 200 بار آسمون و زمین از شدت انرژی ما داد میکشیدن!!!
فعلا دوره ی خوشیته.درواقع تنها دوره ی خوشیته پس خوش باش جناب مرررررررررد .
بابا آقا وحید ما کی گفتیم شما نامردی؟؟؟؟
من فقط شوخی کردم
واله من الان که دانشجو هستم هیچ خوشی ندارم چه برسه به آینده.......حالا شما خوبه که از دوران دانشجویی بهترین لذت رو بردید ولی من چی؟
من از همین الان فکرم برای آینده آشفته ست......حالا خوبه که شما بعد از دوران فارغ التحصیلی این قدر دم از ناامیدی میزنید
جوون ایرانی دو حالت بیشتر نداره:
1-بیشتر مواقع ناامید هست و همش تو فکره تا اینکه افسرده بشه.........
2-به ندرت و در بعضی از مواقع احساس خوشی کمی اونم در بین دوستان احساس میکنه.
ماهم بیشتر در بین دوستان شاد هستیم اونم ماهی یکی دوبار وقتی که از دانشگاشون برگردن..................

اما در تلاش هستم تا با تمام سختی های زندگی و مملکت کنار بیام و برای آینده تلاش کنم هر چند شرایط بسیار سختی وجود داره.......


چند حدیث:
1. قال الامام علی - علیه السلام - : أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ.
«غرر الحکم، ح 2860»
...
امام علی - علیه السلام - فرمود: بزرگترین بلا, ناامیدی است.




12. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : یَبعَثُ اللهُ المُقنِطِینَ یَومَ القِیَامَةِ مُغَلَّبَةً وُجُوهُهُم، یَعنِی غَلَبَةَ السَّوَادِ عَلَی البَیَاضِ، فَیُقَالُ لَهُم: هَؤُلاءِ المُقنِطُونَ مِن رَحمَةِ اللهِ.
«بحار الأنوار، ج 2، ص 55»

پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: روز قیامت, خداوند نومید کنندگانِ (از رحمت حق) را در حالی بر می انگیزد که سیاهی چهره شان بر سفیدی آن غالب است, پس به آنها گفته می شود: آنان نومید کنندگانِ از رحمت خدا هستند.


15. قال الامام علی - علیه السلام - : لاتَیأَس مِنَ الزَّمَانِ إِذَا مَنَعَ، وَلا تَثِق بِهِ إِذَا أَعطَی، وَکن مِنهُ عَلَی أَعظَمِ الحَذَرِ.
«غرر الحکم، ح 10302»

امام علی - علیه السلام - فرمود: نومید مشو از زمانه, هرگاه دریغ کرد، و هرگاه عطا کرد به آن اعتماد مکن و از آن سخت برحذر باش.

16. قال الامام علی - علیه السلام - : قَتَلَ القُنُوطُ صَاحِبَهُ.
«غرر الحکم، ح 6731»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ناامیدی، صاحب خود را می کشد.


24. قال الامام علی - علیه السلام - : لا تَکن مِمَّن یَرجُو الآخِرَةَ بِغَیرِ العَمَلِ ... یُعجَبُ بِنَفسِهِ إِذَا عُوفِیَ، وَیَقنَطُ إَذَا اُبتُلِیَ ... إِن اِستَغنَی بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَإِن اِفتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ.
«نهج البلاغه، حکمت 150»

امام علی - علیه السلام - فرمود: چونان کسی مباش که بدون عمل به (ثواب) آخرت امید می بندد ... هرگاه عافیت بیند خود پسند شود و هرگاه گرفتار گردد، نومید می شود ... اگر بی نیاز شود، سرمست و فریفته گردد و اگر نیازمند شود، به نومیدی و سستی گراید.


 
آخرین ویرایش:

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بابا آقا وحید ما کی گفتیم شما نامردی؟؟؟؟
من فقط شوخی کردم
واله من الان که دانشجو هستم هیچ خوشی ندارم چه برسه به آینده.......حالا شما خوبه که از دوران دانشجویی بهترین لذت رو بردید ولی من چی؟
من از همین الان فکرم برای آینده آشفته ست......حالا خوبه که شما بعد از دوران فارغ التحصیلی این قدر دم از ناامیدی میزنید
جوون ایرانی دو حالت بیشتر نداره:
1-بیشتر مواقع ناامید هست و همش تو فکره تا اینکه افسرده بشه.........
2-به ندرت و در بعضی از مواقع احساس خوشی کمی اونم در بین دوستان احساس میکنه.
ماهم بیشتر در بین دوستان شاد هستیم اونم ماهی یکی دوبار وقتی که از دانشگاشون برگردن..................

اما در تلاش هستم تا با تمام سختی های زندگی و مملکت کنار بیام و برای آینده تلاش کنم هر چند شرایط بسیار سختی وجود داره.......


چند حدیث:
1. قال الامام علی - علیه السلام - : أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ.
«غرر الحکم، ح 2860»
...
امام علی - علیه السلام - فرمود: بزرگترین بلا, ناامیدی است.




12. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : یَبعَثُ اللهُ المُقنِطِینَ یَومَ القِیَامَةِ مُغَلَّبَةً وُجُوهُهُم، یَعنِی غَلَبَةَ السَّوَادِ عَلَی البَیَاضِ، فَیُقَالُ لَهُم: هَؤُلاءِ المُقنِطُونَ مِن رَحمَةِ اللهِ.
«بحار الأنوار، ج 2، ص 55»

پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: روز قیامت, خداوند نومید کنندگانِ (از رحمت حق) را در حالی بر می انگیزد که سیاهی چهره شان بر سفیدی آن غالب است, پس به آنها گفته می شود: آنان نومید کنندگانِ از رحمت خدا هستند.


15. قال الامام علی - علیه السلام - : لاتَیأَس مِنَ الزَّمَانِ إِذَا مَنَعَ، وَلا تَثِق بِهِ إِذَا أَعطَی، وَکن مِنهُ عَلَی أَعظَمِ الحَذَرِ.
«غرر الحکم، ح 10302»

امام علی - علیه السلام - فرمود: نومید مشو از زمانه, هرگاه دریغ کرد، و هرگاه عطا کرد به آن اعتماد مکن و از آن سخت برحذر باش.

16. قال الامام علی - علیه السلام - : قَتَلَ القُنُوطُ صَاحِبَهُ.
«غرر الحکم، ح 6731»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ناامیدی، صاحب خود را می کشد.


24. قال الامام علی - علیه السلام - : لا تَکن مِمَّن یَرجُو الآخِرَةَ بِغَیرِ العَمَلِ ... یُعجَبُ بِنَفسِهِ إِذَا عُوفِیَ، وَیَقنَطُ إَذَا اُبتُلِیَ ... إِن اِستَغنَی بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَإِن اِفتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ.
«نهج البلاغه، حکمت 150»

امام علی - علیه السلام - فرمود: چونان کسی مباش که بدون عمل به (ثواب) آخرت امید می بندد ... هرگاه عافیت بیند خود پسند شود و هرگاه گرفتار گردد، نومید می شود ... اگر بی نیاز شود، سرمست و فریفته گردد و اگر نیازمند شود، به نومیدی و سستی گراید.


همه ی حدیثایی که نوشتی به اضافه ی چندتا آیه ی قرآن درباره ی ناامیدی رو از حفظم!!!ولی متأسفم اینا واسه 1400سال پیش نوشته شدن!!!نه واسه الان مملکت ما که شایسته سالاری ارزش پشم هم نداره!!!
رفیق خودم رو ترم 12 با 84 واحد درسی از دانشگاه اخراج کردن با مدرک معادل کاردانی الان سرکاره!!!نمیدونی توی دلش چقدر بمن میخنده! :) !واقعا اون بیشتر از من امید داشت حتما :) .
این امیدواری واسه زمانیه که دری به روت باز باشه و با امیدواری تلاش کنی!!!
میگن تو تلاش کن بقیش با خدا!!!خب چه تلاشی؟؟؟آقا یکی مارو توی عسلویه جهنم دنیا به یه کارگری بند کنه تا ما با تلاشمون خودمونو نشون بدیم!والا بخدا!!حتی فرصت تلاش کردن هم به ما داده نمیشه!!!
تو فعلا دانشجویی و هدف داری که درستو تموم کنی پس زیاد به این فکرا نباش.فقط توی فکر درست باش.(زمان شما اوضاع درست میشه!)
ما شانس نداشتیم خوردیم به بدترین شرایط مملکت وسط تحریمها
 

avid.s

عضو
:cry:یکی بگه چکار کنم.
ی استاد از بس پرکار تشریف دارن،کلاسا رو دودر کنه،میان ترم صحیح نکنه.
هنوز 24 ساعت از امتحان پایانیش نگذشته باشه و نمره رد کنه.بعد شبوروز درسشو خوندن ی نمره ی خوشگل بت بده و از شاگرد اولی بکوبونتت زمین و دستت به هیچ جا بند نباشه و هیچ حرفیم قبول نکنه

به کی دردمو بگم؟؟؟به کی شکایت کنم؟؟؟
اخه این استاد با وجدانش چکار میکنه؟!!!خدایاااااااااااااااا...
:crying:
این مسئله ای که می فرمایید ، متاسفانه مشکل همه است.
تقریبا موردی مشابه مورد شما در این ترم برای من رخ داد ولی ...کاری از من ساخته نبود .
چه می شود کرد ؟؟!!!!!!!!!!!!
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخ اگه شب شیشه ای بود، پل به ستاره میزدم...
شکسته آینه ی شبو نیزه ی خورشید میشدم...
 

YaZahra313

عضو جدید
مشکل شما چیه؟؟؟
تا حالا توی خونه ی پدرتون توی اتاقتون نشستین و احساس اضافی بودن کنین؟؟؟تا حالا شده ازین که توی خونه ی پدرتون زندگی میکنین احساس کنین مهمون هستین و زیاد موندین!!!احساس کردین روی میخ دارین مشینین؟؟؟احساس کردین فرش زیر پاتون ازتون خسته شده؟؟؟
این قضیه اسمش ناامیدی نیست!واقع بینیه!شماها آدمای رویاپردازی هستین!
راستش من بابامو امسال از دست دادم و وقتی مریض بود کنارش نبودم خوابگاه بودم همش بهم دروغ گفتن وقت ام رسدم پیشش زیر خاک بود بدون اینکه ببینمش و در اثر این ضربه من خیلی افت کردم تو خیلی چیزا ولی امیدمو از دست نمیدم ..............
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راستش من بابامو امسال از دست دادم و وقتی مریض بود کنارش نبودم خوابگاه بودم همش بهم دروغ گفتن وقت ام رسدم پیشش زیر خاک بود بدون اینکه ببینمش و در اثر این ضربه من خیلی افت کردم تو خیلی چیزا ولی امیدمو از دست نمیدم ..............
خدا بیامرزش!!
پدر منم مریضه و تقریبا هییییییچگونه حمایتی از طرف پدرم ندارم.در واقع الان وظیفه ی منه که حامیش باشم ولی چطور؟؟؟ازش خجالت میکشم.
بحث امید و توکل همش کشکه.همش گول زدنه آدمه.اگه قصد کمک دارین راه بذارین جلو پای آدم.و الا خودمم میدونم امید باید داشت.حرف قشنگ قشنگ زدن رو منم بلدم.
 

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
خدا بیامرزش!!
پدر منم مریضه و تقریبا هییییییچگونه حمایتی از طرف پدرم ندارم.در واقع الان وظیفه ی منه که حامیش باشم ولی چطور؟؟؟ازش خجالت میکشم.
بحث امید و توکل همش کشکه.همش گول زدنه آدمه.اگه قصد کمک دارین راه بذارین جلو پای آدم.و الا خودمم میدونم امید باید داشت.حرف قشنگ قشنگ زدن رو منم بلدم.

سلام...الان همه مشکل دارن فقط شما نیستی....زیاد ناراحت نباش ..
 

avid.s

عضو
راستش من بابامو امسال از دست دادم و وقتی مریض بود کنارش نبودم خوابگاه بودم همش بهم دروغ گفتن وقت ام رسدم پیشش زیر خاک بود بدون اینکه ببینمش و در اثر این ضربه من خیلی افت کردم تو خیلی چیزا ولی امیدمو از دست نمیدم ..............

خدا بیامرزتشون !
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیگار کشیدن ممنون ! حتی شما دوست عزیز ! :D


پ.ن: ترکهائی مثل من به ممنوع میگن ممنون ! :D

مگه اینجاپمپ بنزینه سیگار نکشیم:biggrin:
چه جالب ترکی هم یاد بگیریم خوبه
همیشه دوست داشتم ترکی یاد بگیرم اما سخته واقعا
از زبان کردی ما خیلی سخت تره
پس ممنونم که گفتید سیگار کشیدن ممنون است!!!!!:D
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم هیدروکربنهای سنگین توی وجودش هست یک واحد کرکینگ میخواد که مولکولها را بشکنه و انرژی خفته درونش را آزاد کنه :D
ممکنه که یهو منفجر بشم با این همه هیدرو کربن با یه جرقه کارم تمومه :w29: .........میترسم با این همه انژی خفته کار دست خودم بدم:D
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همگی
ای آقا من که دیگر نمی دانم باید چه کار کنم !!!!
یعنی شما که همش از امید حرف میزنید ! آن امید کی می آید ؟ :cry:

بخدا منم تنها چیزی که میتونه خوشحالم کنه برد پرسپولیسه که الان 4 هفتس همش داریم ضدحال میخوریم!!! :( .چلسی و اتوئوی نامرد هم که شرافت یونایتد رو بردن.

زندگی کجا بود؟؟؟
بقیه رو نمیدونم ولی من با یه محاسبات سر انگشتی راحت محاسبه کردم و به این نتیجه رسیدم که نمیتونم تشکیل زندگی بدم!!!تنها راه ادامه ی حیاتم یه چیز بود.قبلا برای بچها توضیح دادم.تموم آرزوهامو آتیش زدم.هییچ آرزویی ندارم .و اینطور تونستم دووم بیارم توی این زمونه.
کلا این چیزا رویاهایی بودن که ما باهاشون بزرگ شدیم.منکه از پدر و مادرم نمیگذرم و حلالشون نمیکنم که منو به دنیا آوردن...

:cry:یکی بگه چکار کنم.
ی استاد از بس پرکار تشریف دارن،کلاسا رو دودر کنه،میان ترم صحیح نکنه.
هنوز 24 ساعت از امتحان پایانیش نگذشته باشه و نمره رد کنه.بعد شبوروز درسشو خوندن ی نمره ی خوشگل بت بده و از شاگرد اولی بکوبونتت زمین و دستت به هیچ جا بند نباشه و هیچ حرفیم قبول نکنه

به کی دردمو بگم؟؟؟به کی شکایت کنم؟؟؟
اخه این استاد با وجدانش چکار میکنه؟!!!خدایاااااااااااااااا...
:crying:

یادم میاد وقتی پنج سالم بود پدر مادرم منو فرستادن درس بخونم و چون هنوز هفت ساله نشده بودم رفتم کلاس قران عربی یاد گرفتم و بعد ازدو سال عربی و قران یاد گرفتن هفت سالگی ثبت نام کردم برای اول دبستان. و به خاطر اینکه حوصله ام از درسهای پیش پا افتاده دبستان سر نره پسر خاله ای داشتم که کتابخانه ای از کتابهای داستان داشت و روزی یکی امانت میگرفتم و میخواندم.
دوران گذشت و دوران راهنمائی همکلاسیهائی داشتم پدرمادرتون پزشک بودن و کلی امکانات تحصیلی در اختیارشون بود و معلمهای مدرسه مان هم به خاطر پدر مادر پزشکشون به اونها خوب میرسیدند و اگر کوتاهی توی درس خوندنشون بود چشم پوشی میکردند و اونها همش نمرات نوزده و بیست می آوردند.
اما من اکثر وقتها توی هپروت بودم و اکثرا دل به درس نمیدادم، از مدرسه خارج میشدم یک راست میرفتم بازار مغازه پدرم از کارخانجات محصولات می امد میبردم انبار خالی میکردم و بعد میرفتم تا شب حساب مشتریها را از چند خیابان اطراف یک یک جمع میکردم اکثرشون هم چک مدت دار چند ماهه میدادند و می امدم پدرم حسابی یا کتکم میزد یا سرکوف میزد که چرا حساب نقد نگرفتی
و شب که فرصت میشد خسته و کوفته یه کمی کتاب را باز میکردم شکلهایش را تماشا میکردم و مقدار کتابهای سطح بالاتر که از کتابخانه عمومی امانت گرفته بودم میخواندم و فردا صبح میرفتم مدرسه و اکثر وقتها سر کلاس سرم به خواندن کتابهائی بود که مال افراد سن بالاتر بود مثل کتابهای رمان برادران شیر دل، یا کتابهای ساخت مدارات الکترونیک که دوره دانشگاه میخواندند.
توی کلاسهای مدرسه با همکلاسی هایم در این باره زیاد بحث میکردم و به معلم و درسهایش اهمیت نمیدادم و مشق نوشتن برایم مسخره بود.
مثلا سر کلاس روخوانی ادبیات فارسی درباره مدار طراحی و ساخت فرستنده گیرنده بی سیم موج اف ام صحبت میکردیم و درباره بخشهای توی کتابی که از کتابخانه عمومی امانت گرفته بودم
با همکلاسی ام بحث میکردیم که معلم وقتی میفهمید منو از کلاس اخراج میکرد.
یک بار یکی از معلمهای فارسی مان باهام لج کرد و روخوانی فارسی بهم نمره نداد و چون شفاهی و سلیقه ای بود تجدید شدم
شهریور بهم گفته بود که بهت نمره نمیدم تا بفهمی مردود شدن یعنی چی!
شهریور ماه بهم نمره نداد و سال دوم راهنمائی مردود شدم! ان هم به خاطر روخوانی کتاب ادبیات فارسی
در حالی که توی ان سنم کل شعرهای فردوسی و سعدی و حافظ را از اول تا اخر به خاطر علاقه ام خوانده بودم و کتابهای رمان مانند بیست هزار فرسنگ زیر دریاهای ژول ورن را خوانده بودم و در جمع بیشتر از یک هزار کتاب از تا سن 15 خوانده بودم و در این شرایط مردود شدن مثل شوک بودم برام!
اما چاره ای جز تحمل نداشتم.
اینطوری درس خواندم تا اینکه رسیدیم به سال چهارم دبیرستان کنکور و شرایط به حدی بحرانی شده بود که توی درسهای سال چهارم دبیرستان شش تا تجدیدی داشتم و همزمان توی کنکور سراسری از بین یک میلیون شرکت کننده رتبه زیر 5 هزار در امدم. هیچ کس باورش نمیشد.
تمامی همکلاسیهائی که کلی معلم خصوصی گرفته بودند و کلی تست زده بودند رتبه های خنده دار بیست هزار و پنجاه هزار آورده بودند!
ان موقع مثل شما فکر میکردم که چرا معلمم منو مردود کرده و یک سال از زندگی عقب مانده ام و این ضربه باعث شد تا کنکور لنگ لنگان پیش برم
توی دانشگاه هم مشکلات پیش امد و سر مسائل غیر درسی که توی همه دانشگاهها هست و به بعضی ها بیخودی گیر میدهند مدتی جنگیدم ولی بعد از مدتی یک بار تصمیم گرفتم برای همیشه اهمیت دادن به دیگران و نمره دادنشان را کنار بگذارم و برای همیشه به جای چشم دوختن به خود کار استاد و معلم به توان و انرژی درون خودم و خدای خودم تکیه کنم
از ان روز تا حالا هیچ وقت نیاز به خود کار هیچ استادی نداشته ام! 99% چیزهائی که یاد گرفته ام خارج از کلاس درس دانشگاه و مدرسه بوده!


این داستان زندگی من ادامه دارد...
 

YaZahra313

عضو جدید
خدا بیامرزش!!
پدر منم مریضه و تقریبا هییییییچگونه حمایتی از طرف پدرم ندارم.در واقع الان وظیفه ی منه که حامیش باشم ولی چطور؟؟؟ازش خجالت میکشم.
بحث امید و توکل همش کشکه.همش گول زدنه آدمه.اگه قصد کمک دارین راه بذارین جلو پای آدم.و الا خودمم میدونم امید باید داشت.حرف قشنگ قشنگ زدن رو منم بلدم.

مرسی خدا پدر شما رو شفا بده انشاالله
باور کنید نمیخوام شعار بدمو فقط حرفای قشنگ بزنم من که نمیدونم همه ی مشکلات شما چیه که جلوتون راه بذارم :(
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفاتون قشنگه و رویایی!متأسفانه فرق دختر و پسر در همینه.دخترا رویا پردازن و پسرا واقع بین!من در جامعه ی واقعی زندگی میکنم و شما در فیلم!!من تموم تلاشمو کردم که به این مرحله برسم.که بتونم استعداد و علاقه هامو توی زمینه ی رشته ی خودم شکوفا کنم.ولی حالا که رسیدیم به این مرحله بهمون میگن راه رو اشتباه اومدین!!نباید تحصیل میکردین!!!باید یه فنی یاد میگرفتین!چون کار نیست!یعنی کار هست واسه همه نیست!واسه یه قشر خاصی هست!شما یه راه جلو پای من بذار!دلتون خوشه بخدا!من همه کاری کردم.همه راهی رو رفتم و همه تلاشی کردم ولی فایده نداره.یا باید پارتی داشته باشی.یا اینکه پوول داشته باشی یه کار آزاد راه بندازی.طرح خیلی خیلی خیلی خوبی توی ذهنمه و مطمئنم سر سه ساله میتونم با اجراش به جاهای خوبی برسم و درآمد بسیار خوبی داشته باشم ولی پول ندارم عملیش کنم!باید 20درصد طرح رو پیش برد تا وامشو بدن!هیییییییچ گونه حامی مالی و معنوی و عاطفی و هیچی هم ندارم!آره منم میتونم بنویسم توکل میکنم به خدا !! خدا خودش درستش میکنه و ...!!ولی وقتی میدونم درست نیمشه چرا الکی بشینم به خودم امید واهی بدم که الکی در این امیدواهی عمرم بره و بازم هیچی درست نشه!!!؟؟دیگه هیچ راهی وجود نداره.خیلی از خدا خواستم ولی خب نشد!روزی که آزمون گاز پارسال آگهیش اومد ری سایت همه بهم گفتن بابا این آزمونا سرکاریه!نمیخواد شرکت کنی!ولی من به همشون خندیدم گفتم شماها یه مشت آدم ضعیفین!نمیخواین درس بخونین!!تنبلیتون میشه!گفتم خدایا به امید تو میشینم میخونم کمکم کن!تاپیکش هست توی قسمت استخدامی ها!نشستم سه ماه روزی 14 ساعت درس میخوندم.اطلاعاتم 100 برابر سطح سوالا بود.با نیم ساعت اضافه آوردن وقت تونستم تموم سوالاتو به استثنای دو سه تا تست نزده و دو سه تا سوالش که خودشون غلط بودن همه رو به آسونی جواب دادم!خیلی دلم روشن بود در میام.پیش خودم میگفتم جز نفرات اول میشم!ولی جز 130تا هم نشدم!!!نه اینکه من بد امتحان دادم!!!نه!اصن مشخص شد افراد خاصی آزمون قبول میشن!!بدون سهمیه غیر ممکنه!!این تنها راه قبولیم و استخدامیم بود!!ولی خب نشد!!!آزمون نفت هم همینطور شد!!!استخدام دولتی غیر ممکنه استخدام خصوصی هم پارتی میخواد!!کار آزادم پول میخواد!!!میشه دقیقا باید بگین به خدا امید داشته باشم که کدوم موردش برام جور بشه؟؟؟؟

مشکل شما چیه؟؟؟
تا حالا توی خونه ی پدرتون توی اتاقتون نشستین و احساس اضافی بودن کنین؟؟؟تا حالا شده ازین که توی خونه ی پدرتون زندگی میکنین احساس کنین مهمون هستین و زیاد موندین!!!احساس کردین روی میخ دارین مشینین؟؟؟احساس کردین فرش زیر پاتون ازتون خسته شده؟؟؟
این قضیه اسمش ناامیدی نیست!واقع بینیه!شماها آدمای رویاپردازی هستین!


ببین آقا وحید من حرفهایت را خواندم و حرفهائی که سایر دوستان نوشته اند را هم خواندم
یادته چند سال پیش امدیم با هم تاپیک زدیم تشکیل تیم طراحی پالایشگاه؟

اون موقع همه بهمون خندیدن! ولی من ادامه دادم
حتی چند نفر اومدن گفتن که من مغز خر خورده ام ولی من اهمیتی ندادم!
برو اون تاپیک را خوب نگاه کن ببین چند نفر توی نظر سنجی نظر منفی و توهین آمیز و تحقیر آمیز به من داده اند!

شما و چند نفر از دوستان امدید کمک کردید
مدیران سایت امدند تاپیک را بستند گفتند درباره مسائل اقتصادی حق نداریم حرف بزنیم در حالی که اقتصاد مهندسی و تامین مالی یکی از بحثهای اصلی مهندسی شیمی و نفته که توی ایران یک نفر متخصص اقتصاد مهندسی شیمی و متخصص تامین مالی به خصوص در زمینه تامین مالی ساخت یافته Structured Finance برای پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی و کلا مهندسی شیمی نمیتونی پیدا کنی
چند نفری توی بانکهای خصوصی میشناسم که شاید به اندازه ده صفحه از مهندسی مالی سر در نمی اورند نشسته اند و درباره طرح های پتروشیمی و نفت اظهار نظر میکنند و ماهیانه ده میلیون حقوق میگیرندو بانکها در به در دنبال چنین افرادی هستند که علاوه بر اینکه مهندس شیمی باشند از مهندسی مالی هم سر در بیاورند.

اما تعدادی دانشجوی جوجه تازه وارد با خراب کردن ذهن مدیران سایت ان تاپیکهای ما را از حالت فعال به تاپیکی تعطیل در آوردند.

تاپیکمان این بود:

www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/288019

من میخواستم در کنار مهندسی شیمی و طراحی یک پالایشگاه برای اولین بار در ایران روی مهندسی مالی هم کار کنیم و تجربه کسب کنیم ولی مدیران بستند
شما اومدی یک تاپیک دیگه زدی به نام

بررسی یک پالایشگاه و اینکه برای طراحی یک پالایشگاه چه اطلاعاتی نیاز داریم:

www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/310918

خوب یه مدتی فعالیت داشتیم و بعد فعالیت تعطیل شد و تاپیک رها شد.

اما من رها نکردم توی تاپیکهای مختلف درباره تاپیک جامع روغن موتورها، طراحی و ساخت بلندر بعنوان بخشی از یک پالایشگاه که مباحث ساده تری نسبت به طراحی برج تقطیر داره!
بررسی تولید بنزین و اکتانهای بنزین، و غیره اننواع مختلف تاپیکها سعی کردم به بحث طراحی پالایشگاه ادامه بدهم.

از قدیم گفته اند خدا میگه از تو حرکت از من برکت
توی عصر مدرن امروزی همین اصطلاح را به نام قانون جذب تعریف کرده اند که به هر چیزی باور داشته باشی همان اتفاق سرت میاد.
ان موقع مجموعه مطالعات ان تاپیکها را گرد آوری کرده و در قالب یک طرح توجیهی پرینت گرفتم ازش،
یادته اسم پروژه را پالایشگاه آلیش گذاشتیم؟
برای حتی یک فیلمی هم ساختیم
هنوز ان فیلم و تمامی مطالبش را دارم.
حتی آن موقع توی مطالعات من برای اولین بار توی اون نوشته ها یک نکته ای را یافتم که اگر ذخایر گازی و نفتی ایران را با هم جمع کنیم از نظر ذخایر هیدروکربوری ایران اولین کشور جهان است
توی تاپیکها نوشتیم و توی طرح هم نوشته بودم. پرینت طرح را که دست وزیر نفت دادم و رفت داخل مجموعه وزارت نفت مدتی بعد از ان توی اخبار و رسانه ها برای اولین بار مقامات نفت ایران این حرف را اعلام کردند که ایران از نظر ذخایر هیدروکربوری اولین کشور دنیاست در حالی که قبل از ان ایران چهارمین کشور نفتی چهان و چندمین کشور گازی جهان بود.

یعنی تاپیک ما و زحمت ما نتیجه داشت و ادامه میدادیم به نتیجه خوب میرسید.

در هر حال توی اون جلسه به صورت اتفاقی شرایطی پیش آمد و در سفر وزیر نفت به یکی از استانها باهاش مستقیما حرف زدم و دستور گرفتم و از داخل مجموعه وزارت نفت تماس گرفتند
اومدم توی تاپیک نوشتم و تاپیک را قفل کردند و گفتند که مگه ملاقات با وزیر به این سادگیه و متهم به دروغگوئی کردند!

دو نفر از اعضای همین باشگاه را با هم هماهنگی کردیم رفتیم توی جلسه طبقه سیزدهم وزارت نفت تقاطع طالقانی تهران.
ان دو نفر یکی از انها الان یکی از مدیران همین باشگاه هست و میتونه بعنوان شاهد حرفهای منو تایید کنه.

توی اون جلسه حرفهائی زدیم که میخواهیم با دست خالی پالایشگاه بزنیم انها خنده شان گرفته بود
ولی چون دستور وزیر بود انها موظف بودند حرف ما را جدی بگیرند.
من مدارکی که از بانکهای خارجی نامه و منابع مالی هست را دادم و انها فقط سکوت کردند چون زیر میزی باید میگرفتند و ما نداشتیم بدهیم.
از جلسه برگشتیم و من به کارم ادامه دادم
مدارکی که به وزارت نفت دادم جو منفی که دوره احمدی نژاد بود پرونده بایگانی شد ولی من نا امید نشدم و فرستادم به خارج از ایران و از خارج از ایران از یک کشوری مجوز گرفتم.
پولی وجود نداشت ولی پشتوانه بانکهای خارجی وجود داشت.

در نهایت تا الان دارم ادامه میدهم و به جاهای خوبی رسیده ام که بعضی از دوستان توی همین جا میدانند
گرچه تنهائی و دست خالی دارم تلاش میکنم ولی کار کم کم جلو میره و

تا حالا نه از پارتی استفاده کرده ام و نه مثل شما از زمین و زمان نا امید هستم
نه به پدر و مادرم بد میگم و نه از انها شاکی ام
نه به خدا بد و بیراه میگم و نه اصلا از خدا انتظاری دارم
خدا در حد من به من دست و پا و زبان و از همه مهمتر عمر و عقل و قدرت تفکر داده تا راهی برای خودم در این دنیای بی صاحاب پیدا کنم.

یک چیز مهم از این همه تلاش یاد گرفته ام و ان اینکه این مملکت بر خلاف اینکه فکر میکنی همه چیز دست یک عده ای هست که باید پارتی داشته باشی تا بتونی وارد بشی
بر عکس کاملا بی صاحابه و هیچ صاحبی نداره که یکصد سال هست کشورهای خارجی نفت خام که مال من و شما است را مفتی میبرند

توی همین تحریم نفتی نفت خام ایران به خاطر اینکه آمریکا ممنوع کرد ده تا بیست درصد زیر قیمت به صورت قاچاقی به پالایشگاههای دنیا دور از چشم آمریکا فروخته میشد
که البته برنامه خود آمریکا بود تا قیمت نفت را در دنیا پائین بیاورد
در اصل آمریکا از تحریم ایران بیش از یکصد میلیارد دلار سود برد و بخشی از ان را به کشورهای اروپائی و آمریکائی داد و بخش عمده را خودش خورد.
یعنی که این همه داد و فریاد میزنیم که انقلاب کرده ایم و خود کفا و استقلال داریم آمریکا با یک مصوبه تحریم به ریش تمامی ملت ایران میخندد و خیلی راحت ما را بازی میدهد
اگر از معادلات اقتصادی نفت سر در می آوردید میفهمیدید که توی این کشور از بالاترین تا پائین ترین بازیچه آمریکا هستند هر چقدر ما دست و پا بزنیم زورمان به انها نمیرسد
شاید در زمینه جنگی و دفاعی قدرت بزرگی باشیم که عده زیادی این را قبول ندارند ولی بحث من در زمینه سیاست و اقتصاد است که خیلی راحت بازیمان دادند و میدهند و جنگ اقتصادی نیز به خاطر همین حقیقت مطرح شد که ما کاملا در آن شکست خوردیم و الان با سازش و دوستی با آمریکا ناچاریم در این بازی اقتصادی بیشتر از این خسارت نبینیم.


یک تحریم ساده ایران باعث شد ایران نفت خامش را به مدت دو سال دهها میلیارد دلار زیر قیمت بفروشد و پولش چند سال توی دست کشورهای خارجی بدون هیچ سودی استفاده شود
فقط اعلام شده پنجاه میلیارد دلار پول نفت ایران بلوکه شده که اصل قضیه بیشتر از اینها است.

بیشتر از پنجاه میلیارد دلار هم توی صندوق توسعه ملی به خاطر فساد اقتصادی بانکها و اینکه کارشناسها رشوه شان را میخواهند نمیتواند جذب طرح های پالایشگاهی شود
پول نفت فروخته شده و در خارج از کشور بانکهای بین المللی از آن استفاده میکنند.

خیلی چیزها هست که بیشتر از این نمیتوانم حرف بزنم چون سرم بر باد میرود ولی بدان که شما که بعنوان نماینده دهها میلیون جوان ایرانی میزنید به خاطر همین نوع تفکر و نوع رفتارتان و عدم داشتن بینش و درک عمیق از وضعیت کشور ثروت و پولی که باید با ان تشکیل خانواده و زندگی بدهید .و پدر بیمارتان را درمان کنید امریکا و اروپا روسیه چین و هند دارند میخورند. و به ریش من و شما و بزرگترهای جامعه ما که دچار بیماری سیاست زدگی و تفرقه شده اند میخندند!

یک ساعت پیش داشتم از چهار راه ولی عصر تهران از جلوی یک بانکی رد میشدم یک نگهبان یک بانکی بیرون امد و به مرد دستفروشی که جلوی شیشه بانک نشسته بود برای مردم تابلو شعر خوش نویسی میکرد گفت که بساطش را جمع کند و ان مرد از بس زندگی بهش فشار آورده بود که گفت اگر مجبور کنی من از اینجا بروم همین جا جلوی مردم رگ گردنم را میزنم تا خونم به پایت بیافتد

از آن طرف روزانه هزاران میلیارد تومن خیلی راحت به جیب دشمنان کشور مقابل چشم من و شما ریخته میشود بدون اینکه کسی مایل به این کار باشد!
و زیر زمین برای تک تک ماها میلیاردها تومان ثروت نفتی وجود دارد و هیچ کس هم بر قصد نمیخواهد این چنین باشد فقط یک مشت ابله و نادان ریش بلند نشسته اند و میخواهند با احکام قران و اسلام قوانین ترمودینامیک را در پروژه های نفتی پیاده کنند! در حالی که هزار سال زمان نیاز است تا مانند اروپائیها فرمولهای ترمودینامیک را از قران استخراج و در پالایشگاهها استفاده کنند و هزار سال از قافله عقب مانده اند
ان زمان که ناصر الدین شاه بر هزار تا زن حرم سرایش حکومت میکرد انه در حال استخراج قوانین خلقت از داخل همین قران ما مسلمانها بودند و با
احداث کارخانجات بزرگ ذوب آهن و چرخهای صنعتی خود بودند و الان دیگر دیر شده و ما صدها سال زمان نیاز داریم تا از قران خودمان حد اقل به اندازه غیر مسلمانها استفاده کنیم

این نوشته ها را هزار بار بخوانی باز هم کم است داخلش حرفهای نهانی وجود دارد که باید بنشینی به حال خودت و امثال خودت گریه کنی چیزهائی که من میبینم اگر شما میدانستی خودت را حلق آویز میکردی!

ببخشید زیاد حرف زدم ولی دلم خیلی پر بود از اینکه میبینم جوانان کشور ثروتهای بی صاحاب را ول کرده دنبا آشنا و پارتی هستند که بالاترین آشنا و پارتی هم مانده که چگونه میتواند از این ثروت استفاده کند و متاسفانه بلد نیست! و به قول شما عرضه استفاده از شما ها را هم ندارد چون ان را هم بلد نیست!
استفاده از شایسته سالاری هم نیاز به تخصص و عرضه دارد که فقط همین مسئله در کشور حل میشد مشکلی نداشتیم
به جای اینکه شماها بروید و مهندسی شیمی بخوانید باید میرفتید روشهای تعلیم شایسته سالاری به سیاستمداران را باید یاد میگرفتید و یاد میدادید و بعد میرفتید مهندس شیمی میشدید!


در نهایت بعنوان یک پیشنهاد دوستانه:

اگر به جای اینکه توی مغزت پرسپولیس و فوتبال و این جور چیزها را پر میکردی
اگر توی مغزت شعر خوانندگانی مانند ابی را پر میکردی
اگر مسائل احساسی را کنار میگذاشتی
ان وقت فضائی توی مغزت خالی بود که بتوانی بیشتر از این شایسته سالاری ات را نشان بدهی
آری من قبول دارم انسان شایسته ای هستی چون که مهندس شیمی هستی که به نظر من گل سر سبد تمامی رشته های فنی دنیاست
اما یه چیزی توی وجودت کم هست که الان نا امید شده ای!
میتوانستی یه کمی مطالعه ات را و وقت خودت را بیشتر در زمینه مسائل مختلف مانند مسائل اقتصادی مهندسی شیمی گسترش بدهی
ان وقت مثل من متوجه میشدی که چقدر مملکت ما بی صاحاب هست و چقدر فرصتهای بکری هست که من از هزار تا از این فرصتها را یکی را نمیتوانم به تنهائی پیش ببرم
و بقیه اش را کسی نیست که باهاش کار کنم.

اگر بی ادبی کردم و بعنوان یک برادر نصیحتت کردم معذرت میخوام
شاید فوتبالیستی بودنت و اهمیت دادنت به شعرهای خوانندگانی مانند هایده و ابی و یا مسائل دیگه به من ربطی نداشته باشه
ولی من جای تو بودم این وقت و عمری که از جوانی برای این چیزها میگذاری را روی بالا بردن تخصصم میگذاشتم و میرفتم جاهائی که حاضرند توی همین ایران ماهیانه یکصد میلیون تومن بدهند استخدام کنند ولی پیدا نمیکنند.

اگر شما دنبال این هستی که بروی و بنشینی پشت میز و چند تا پی اف دی رسم کنی و چند تا نقشه بکشی
خوب مسلما افراد زیادی هستند و اگر شما هم پارتی داشته باشی وجدان اجازه نمیده که بروی استخدام شوی یک ایرانی دیگر در گوشه ای بیکار بماند
تمامی مردم ایران را که نمیشود استخدام کرد!
برای تمامی مردم که نمیشه کار آفرینی کرد.

شرکت مایکروسافت آمریکا کمتر از یکصد هزا رنفر کارمند داره ولی به یک میلیارد استفاده کننده از ویندوز خدمات دهی میکنه
امثال شما انتظار دارید در سیستم دولتی استخدام شوید دولت هم امده دو میلیون و پانصد هزار نفر را استخدام کرده تا به هفتاد میلیون ایرانی جواب و خدمات بدهند!
به نظرت این کار درسته؟

یک کارمند شرکت مایکروسافت آمریکا به ده هزار نفر پاسخ گو است

اما یک کارمند دولت ایرانی به سی نفر پاسخ گوئی ارائه میدهد!

باز هم شما ادعا میکنید که کم است فرض کنیم همه من و شما استخدام شدیم این فرایند به نظرتان خوب است؟

به نظرت بهتر نیست روی پای خودمان بایستیم و برای خودمان کار کنیم و چشممان به پارتی و این جور چیزها نباشد؟

حرف زیاد بود مجبور شدم بقیه اش را بخورم بماند توی دلم

موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:

YaZahra313

عضو جدید
ببین آقا وحید من حرفهایت را خواندم و حرفهائی که سایر دوستان نوشته اند را هم خواندم
یادته چند سال پیش امدیم با هم تاپیک زدیم تشکیل تیم طراحی پالایشگاه؟

اون موقع همه بهمون خندیدن! ولی من ادامه دادم
حتی چند نفر اومدن گفتن که من مغز خر خورده ام ولی من اهمیتی ندادم!
برو اون تاپیک را خوب نگاه کن ببین چند نفر توی نظر سنجی نظر منفی و توهین آمیز و تحقیر آمیز به من داده اند!

شما و چند نفر از دوستان امدید کمک کردید
مدیران سایت امدند تاپیک را بستند گفتند درباره مسائل اقتصادی حق نداریم حرف بزنیم در حالی که اقتصاد مهندسی و تامین مالی یکی از بحثهای اصلی مهندسی شیمی و نفته که توی ایران یک نفر متخصص اقتصاد مهندسی شیمی و متخصص تامین مالی به خصوص در زمینه تامین مالی ساخت یافته Structured Finance برای پروژه های نفت و گاز و پتروشیمی و کلا مهندسی شیمی نمیتونی پیدا کنی
چند نفری توی بانکهای خصوصی میشناسم که شاید به اندازه ده صفحه از مهندسی مالی سر در نمی اورند نشسته اند و درباره طرح های پتروشیمی و نفت اظهار نظر میکنند و ماهیانه ده میلیون حقوق میگیرندو بانکها در به در دنبال چنین افرادی هستند که علاوه بر اینکه مهندس شیمی باشند از مهندسی مالی هم سر در بیاورند.

اما تعدادی دانشجوی جوجه تازه وارد با خراب کردن ذهن مدیران سایت ان تاپیکهای ما را از حالت فعال به تاپیکی تعطیل در آوردند.

تاپیکمان این بود:

www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/288019

من میخواستم در کنار مهندسی شیمی و طراحی یک پالایشگاه برای اولین بار در ایران روی مهندسی مالی هم کار کنیم و تجربه کسب کنیم ولی مدیران بستند
شما اومدی یک تاپیک دیگه زدی به نام

بررسی یک پالایشگاه و اینکه برای طراحی یک پالایشگاه چه اطلاعاتی نیاز داریم:

www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/310918

خوب یه مدتی فعالیت داشتیم و بعد فعالیت تعطیل شد و تاپیک رها شد.

اما من رها نکردم توی تاپیکهای مختلف درباره تاپیک جامع روغن موتورها، طراحی و ساخت بلندر بعنوان بخشی از یک پالایشگاه که مباحث ساده تری نسبت به طراحی برج تقطیر داره!
بررسی تولید بنزین و اکتانهای بنزین، و غیره اننواع مختلف تاپیکها سعی کردم به بحث طراحی پالایشگاه ادامه بدهم.

از قدیم گفته اند خدا میگه از تو حرکت از من برکت
توی عصر مدرن امروزی همین اصطلاح را به نام قانون جذب تعریف کرده اند که به هر چیزی باور داشته باشی همان اتفاق سرت میاد.
ان موقع مجموعه مطالعات ان تاپیکها را گرد آوری کرده و در قالب یک طرح توجیهی پرینت گرفتم ازش،
یادته اسم پروژه را پالایشگاه آلیش گذاشتیم؟
برای حتی یک فیلمی هم ساختیم
هنوز ان فیلم و تمامی مطالبش را دارم.
حتی آن موقع توی مطالعات من برای اولین بار توی اون نوشته ها یک نکته ای را یافتم که اگر ذخایر گازی و نفتی ایران را با هم جمع کنیم از نظر ذخایر هیدروکربوری ایران اولین کشور جهان است
توی تاپیکها نوشتیم و توی طرح هم نوشته بودم. پرینت طرح را که دست وزیر نفت دادم و رفت داخل مجموعه وزارت نفت مدتی بعد از ان توی اخبار و رسانه ها برای اولین بار مقامات نفت ایران این حرف را اعلام کردند که ایران از نظر ذخایر هیدروکربوری اولین کشور دنیاست در حالی که قبل از ان ایران چهارمین کشور نفتی چهان و چندمین کشور گازی جهان بود.

یعنی تاپیک ما و زحمت ما نتیجه داشت و ادامه میدادیم به نتیجه خوب میرسید.

در هر حال توی اون جلسه به صورت اتفاقی شرایطی پیش آمد و در سفر وزیر نفت به یکی از استانها باهاش مستقیما حرف زدم و دستور گرفتم و از داخل مجموعه وزارت نفت تماس گرفتند
اومدم توی تاپیک نوشتم و تاپیک را قفل کردند و گفتند که مگه ملاقات با وزیر به این سادگیه و متهم به دروغگوئی کردند!

دو نفر از اعضای همین باشگاه را با هم هماهنگی کردیم رفتیم توی جلسه طبقه سیزدهم وزارت نفت تقاطع طالقانی تهران.
ان دو نفر یکی از انها الان یکی از مدیران همین باشگاه هست و میتونه بعنوان شاهد حرفهای منو تایید کنه.

توی اون جلسه حرفهائی زدیم که میخواهیم با دست خالی پالایشگاه بزنیم انها خنده شان گرفته بود
ولی چون دستور وزیر بود انها موظف بودند حرف ما را جدی بگیرند.
من مدارکی که از بانکهای خارجی نامه و منابع مالی هست را دادم و انها فقط سکوت کردند چون زیر میزی باید میگرفتند و ما نداشتیم بدهیم.
از جلسه برگشتیم و من به کارم ادامه دادم
مدارکی که به وزارت نفت دادم جو منفی که دوره احمدی نژاد بود پرونده بایگانی شد ولی من نا امید نشدم و فرستادم به خارج از ایران و از خارج از ایران از یک کشوری مجوز گرفتم.
پولی وجود نداشت ولی پشتوانه بانکهای خارجی وجود داشت.

در نهایت تا الان دارم ادامه میدهم و به جاهای خوبی رسیده ام که بعضی از دوستان توی همین جا میدانند
گرچه تنهائی و دست خالی دارم تلاش میکنم ولی کار کم کم جلو میره و

تا حالا نه از پارتی استفاده کرده ام و نه مثل شما از زمین و زمان نا امید هستم
نه به پدر و مادرم بد میگم و نه از انها شاکی ام
نه به خدا بد و بیراه میگم و نه اصلا از خدا انتظاری دارم
خدا در حد من به من دست و پا و زبان و از همه مهمتر عمر و عقل و قدرت تفکر داده تا راهی برای خودم در این دنیای بی صاحاب پیدا کنم.

یک چیز مهم از این همه تلاش یاد گرفته ام و ان اینکه این مملکت بر خلاف اینکه فکر میکنی همه چیز دست یک عده ای هست که باید پارتی داشته باشی تا بتونی وارد بشی
بر عکس کاملا بی صاحابه و هیچ صاحبی نداره که یکصد سال هست کشورهای خارجی نفت خام که مال من و شما است را مفتی میبرند

توی همین تحریم نفتی نفت خام ایران به خاطر اینکه آمریکا ممنوع کرد ده تا بیست درصد زیر قیمت به صورت قاچاقی به پالایشگاههای دنیا دور از چشم آمریکا فروخته میشد
که البته برنامه خود آمریکا بود تا قیمت نفت را در دنیا پائین بیاورد
در اصل آمریکا از تحریم ایران بیش از یکصد میلیارد دلار سود برد و بخشی از ان را به کشورهای اروپائی و آمریکائی داد و بخش عمده را خودش خورد.
یعنی که این همه داد و فریاد میزنیم که انقلاب کرده ایم و خود کفا و استقلال داریم آمریکا با یک مصوبه تحریم به ریش تمامی ملت ایران میخندد و خیلی راحت ما را بازی میدهد
اگر از معادلات اقتصادی نفت سر در می آوردید میفهمیدید که توی این کشور از بالاترین تا پائین ترین بازیچه آمریکا هستند هر چقدر ما دست و پا بزنیم زورمان به انها نمیرسد
شاید در زمینه جنگی و دفاعی قدرت بزرگی باشیم که عده زیادی این را قبول ندارند ولی بحث من در زمینه سیاست و اقتصاد است که خیلی راحت بازیمان دادند و میدهند و جنگ اقتصادی نیز به خاطر همین حقیقت مطرح شد که ما کاملا در آن شکست خوردیم و الان با سازش و دوستی با آمریکا ناچاریم در این بازی اقتصادی بیشتر از این خسارت نبینیم.


یک تحریم ساده ایران باعث شد ایران نفت خامش را به مدت دو سال دهها میلیارد دلار زیر قیمت بفروشد و پولش چند سال توی دست کشورهای خارجی بدون هیچ سودی استفاده شود
فقط اعلام شده پنجاه میلیارد دلار پول نفت ایران بلوکه شده که اصل قضیه بیشتر از اینها است.

بیشتر از پنجاه میلیارد دلار هم توی صندوق توسعه ملی به خاطر فساد اقتصادی بانکها و اینکه کارشناسها رشوه شان را میخواهند نمیتواند جذب طرح های پالایشگاهی شود
پول نفت فروخته شده و در خارج از کشور بانکهای بین المللی از آن استفاده میکنند.

خیلی چیزها هست که بیشتر از این نمیتوانم حرف بزنم چون سرم بر باد میرود ولی بدان که شما که بعنوان نماینده دهها میلیون جوان ایرانی میزنید به خاطر همین نوع تفکر و نوع رفتارتان و عدم داشتن بینش و درک عمیق از وضعیت کشور ثروت و پولی که باید با ان تشکیل خانواده و زندگی بدهید .و پدر بیمارتان را درمان کنید امریکا و اروپا روسیه چین و هند دارند میخورند. و به ریش من و شما و بزرگترهای جامعه ما که دچار بیماری سیاست زدگی و تفرقه شده اند میخندند!

یک ساعت پیش داشتم از چهار راه ولی عصر تهران از جلوی یک بانکی رد میشدم یک نگهبان یک بانکی بیرون امد و به مرد دستفروشی که جلوی شیشه بانک نشسته بود برای مردم تابلو شعر خوش نویسی میکرد گفت که بساطش را جمع کند و ان مرد از بس زندگی بهش فشار آورده بود که گفت اگر مجبور کنی من از اینجا بروم همین جا جلوی مردم رگ گردنم را میزنم تا خونم به پایت بیافتد

از آن طرف روزانه هزاران میلیارد تومن خیلی راحت به جیب دشمنان کشور مقابل چشم من و شما ریخته میشود بدون اینکه کسی مایل به این کار باشد!
و زیر زمین برای تک تک ماها میلیاردها تومان ثروت نفتی وجود دارد و هیچ کس هم بر قصد نمیخواهد این چنین باشد فقط یک مشت ابله و نادان ریش بلند نشسته اند و میخواهند با احکام قران و اسلام قوانین ترمودینامیک را در پروژه های نفتی پیاده کنند! در حالی که هزار سال زمان نیاز است تا مانند اروپائیها فرمولهای ترمودینامیک را از قران استخراج و در پالایشگاهها استفاده کنند و هزار سال از قافله عقب مانده اند
ان زمان که ناصر الدین شاه بر هزار تا زن حرم سرایش حکومت میکرد انه در حال استخراج قوانین خلقت از داخل همین قران ما مسلمانها بودند و با
احداث کارخانجات بزرگ ذوب آهن و چرخهای صنعتی خود بودند و الان دیگر دیر شده و ما صدها سال زمان نیاز داریم تا از قران خودمان حد اقل به اندازه غیر مسلمانها استفاده کنیم

این نوشته ها را هزار بار بخوانی باز هم کم است داخلش حرفهای نهانی وجود دارد که باید بنشینی به حال خودت و امثال خودت گریه کنی چیزهائی که من میبینم اگر شما میدانستی خودت را حلق آویز میکردی!

ببخشید زیاد حرف زدم ولی دلم خیلی پر بود از اینکه میبینم جوانان کشور ثروتهای بی صاحاب را ول کرده دنبا آشنا و پارتی هستند که بالاترین آشنا و پارتی هم مانده که چگونه میتواند از این ثروت استفاده کند و متاسفانه بلد نیست! و به قول شما عرضه استفاده از شما ها را هم ندارد چون ان را هم بلد نیست!
استفاده از شایسته سالاری هم نیاز به تخصص و عرضه دارد که فقط همین مسئله در کشور حل میشد مشکلی نداشتیم
به جای اینکه شماها بروید و مهندسی شیمی بخوانید باید میرفتید روشهای تعلیم شایسته سالاری به سیاستمداران را باید یاد میگرفتید و یاد میدادید و بعد میرفتید مهندس شیمی میشدید!


در نهایت بعنوان یک پیشنهاد دوستانه:

اگر به جای اینکه توی مغزت پرسپولیس و فوتبال و این جور چیزها را پر میکردی
اگر توی مغزت شعر خوانندگانی مانند ابی را پر میکردی
اگر مسائل احساسی را کنار میگذاشتی
ان وقت فضائی توی مغزت خالی بود که بتوانی بیشتر از این شایسته سالاری ات را نشان بدهی
آری من قبول دارم انسان شایسته ای هستی چون که مهندس شیمی هستی که به نظر من گل سر سبد تمامی رشته های فنی دنیاست
اما یه چیزی توی وجودت کم هست که الان نا امید شده ای!
میتوانستی یه کمی مطالعه ات را و وقت خودت را بیشتر در زمینه مسائل مختلف مانند مسائل اقتصادی مهندسی شیمی گسترش بدهی
ان وقت مثل من متوجه میشدی که چقدر مملکت ما بی صاحاب هست و چقدر فرصتهای بکری هست که من از هزار تا از این فرصتها را یکی را نمیتوانم به تنهائی پیش ببرم
و بقیه اش را کسی نیست که باهاش کار کنم.

اگر بی ادبی کردم و بعنوان یک برادر نصیحتت کردم معذرت میخوام
شاید فوتبالیستی بودنت و اهمیت دادنت به شعرهای خوانندگانی مانند هایده و ابی و یا مسائل دیگه به من ربطی نداشته باشه
ولی من جای تو بودم این وقت و عمری که از جوانی برای این چیزها میگذاری را روی بالا بردن تخصصم میگذاشتم و میرفتم جاهائی که حاضرند توی همین ایران ماهیانه یکصد میلیون تومن بدهند استخدام کنند ولی پیدا نمیکنند.

اگر شما دنبال این هستی که بروی و بنشینی پشت میز و چند تا پی اف دی رسم کنی و چند تا نقشه بکشی
خوب مسلما افراد زیادی هستند و اگر شما هم پارتی داشته باشی وجدان اجازه نمیده که بروی استخدام شوی یک ایرانی دیگر در گوشه ای بیکار بماند
تمامی مردم ایران را که نمیشود استخدام کرد!
برای تمامی مردم که نمیشه کار آفرینی کرد.

شرکت مایکروسافت آمریکا کمتر از یکصد هزا رنفر کارمند داره ولی به یک میلیارد استفاده کننده از ویندوز خدمات دهی میکنه
امثال شما انتظار دارید در سیستم دولتی استخدام شوید دولت هم امده دو میلیون و پانصد هزار نفر را استخدام کرده تا به هفتاد میلیون ایرانی جواب و خدمات بدهند!
به نظرت این کار درسته؟

یک کارمند شرکت مایکروسافت آمریکا به ده هزار نفر پاسخ گو است

اما یک کارمند دولت ایرانی به سی نفر پاسخ گوئی ارائه میدهد!

باز هم شما ادعا میکنید که کم است فرض کنیم همه من و شما استخدام شدیم این فرایند به نظرتان خوب است؟

به نظرت بهتر نیست روی پای خودمان بایستیم و برای خودمان کار کنیم و چشممان به پارتی و این جور چیزها نباشد؟

حرف زیاد بود مجبور شدم بقیه اش را بخورم بماند توی دلم

موفق باشید.

عاااااااالی بود شاید مخاطب شما آقا وحید بود ولی منم از این پست چیزای زیادی یاد گرفتم مرسی خیلی ممنون :gol:
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاااااااالی بود شاید مخاطب شما آقا وحید بود ولی منم از این پست چیزای زیادی یاد گرفتم مرسی خیلی ممنون :gol:

سلام
خواهش میکنم
قابلی نداشت

به نظر من استخدام شدن در شرکت نفت ایران مانند شخصی است که دستش زخمی و چرک کرده داروی مسکن مصرف میکند تا درد مخفی شود
کم کم چرک گسترش پیدا میکند و در نهایت یا دست طرف را میبرند می اندازند دور یا اگر چرک رشد کند میزند به قلبش و سکته کرده از دنیا میرود!

استخدام شدن مردم هم تا الان به اندازه هزاران برابر به من و شما و خود همین بیکارها صدمه زده
با استخدام شدن دولت بزرگ میشود و
دولت با بزرگ شدن ناکارامد تر میشود و ناراکامد تر شدن به معنی فساد و اختلاس زیر میزی بیشتر است
و در نتیجه پولی که باید صرف اشتغال زائی و کار آفرینی من و شما بشود توی جیب امثال بابک زنجانی و حکومت سایه ایران میشود.
انها هم چون عرضه پولدار بودن را ندارند و نمیدانند با پول چه بکنند میروند توی بازیهای اقتصاد جهانی به قدرتهای دنیا قمار میکنند و میبازند

من دیده ام که میلیاردها دلار و بلکه دهها میلیارد دلار خیلی راحت توسط یک مسئول دولتی ابله از دست ایران خارج شده و به دست یک کشور دیگر افتاده!
و نه محاکمه شده و نه کسی بهش حرفی زده!

یک بار سالها پیش یک ابله دولتی آمد طرحی داد که یک کشتی بار بیاید و در ایران بارش را خالی کند
معامله سریع انجام شد و کشتی سریع امد بندر عباس و چون امکانات تخلیه بار نبود کشتی چندین ماه در بندر ماند!
در تمامی دنیا قانون است که بار کشتی تخلیه نشود صاحب کشتی به ازای هر روز مقدار زیادی جریمه دریافت میکند
و چون امکانات تخلیه بار نبود کشتی چندین ماه بلا تکلیف ماند و در نتیجه به اندازه صدها میلیارد تومان جریمه و خسارت گرفت و رفت
در حالی که این آقای ابله اگر همان روز اول که فهمید امکان خالی کردن بار در بندر نیست کشتی را پس میفرستاد حد اقل چند صد میلیارد تومن کمتر خسارت از ملت ایران گرفته میشد.

از این حماقتها در این کشور تا دلتون بخواد وجود دارد
حالا اختلاسها پیش کش نوش جانشان
اگر بخورند و کار کنند مشکلی نیست
بد بختی اینه که نه میخورند و نه کار میکنند!

آن وقت ما می ائیم داد میزنیم که چرا ما را استخدام نمیکنند؟!
دوستانی دارم که در شرکتهای خارجی ماهیانه اعداد و ارقام نجومی حقوق میگیرند
افرادی هستند که بعنوان مشاور بانکها و شرکتهای سرمایه گذاری نفت و گاز حقوقهای کلان میگیرند.

از آن طرف افرادی هستند که به فکر یک استخدام ساده و التماس به این و ان هستند.


قبل از عید صندوق توسعه ملی آگهی استخدام زده بود که از مهندسین شیمی استخدام میکند
افرادی که استخدام شدند اکثرشان اصلا نمیدانند صندوق توسعه ملی چی هست؟!
و از مسائل اقتصاد مالی و فاینانس و طرح توجیهی سر در نمی اورند.
آن وقت نتیجه آن میشود که از 55 میلیارد دلار ثروت صندوق توسعه ملی الان دو سال که از تاسیس ان میگذرد اعلام شده است که بانکهای ایرانی فقط توانسته اند 18 میلیارد دلار آن را جذب کنند.

برای اینکه بتوانید درک کنید که 55 میلیارد دلار چقدر است 55 میلیارد را ضرب در سه هزار تومان کنید میشود 165 هزا رتا میلیارد تومن
حالا با یک میلیارد تومن میشه یک کارخانه روغن موتور، یک کارخانه تولید قیر ، یک کارخانه تولید مواد شیمیائی و غیره میشه راه اندازی کرد و توی هر کارخانه هم ده نفر را استخدام کرد!

یعنی پول استخدام و اشتغال زائی چند میلیون نفر مثل همین آقا وحید دست یک مشت آدم بیسواد ابله که از مهندسی شیمی رفته اند نشسته اند توی بانک و یا صندوق توسعه ملی و نمیتوانند طرح های توجیهی که روسایشان دست شان میدهد را تجزیه و تحلیل کنند.


مشکل کشور ما مهندسی شیمی نیست مشکل کشور ما کمبود شدید متخصص امور مالی هست من هر روز با این طیف جماعت سر و کار دارم میبینم که مهندسین شیمی و کارشناسان بانکی و متخصصین مالی حتی انها که توی بانکها نشسته اند و مدرک کارشناسی ارشد مالی و بانکی دستشان دارند کامل نمیفهمند اصلا مالی یعنی چی؟!
وقتی میگوئی این طرح توجیهی بازده اش اینقدر است میگویند وثیقه بیار اینقدر نزول میکشیم روی پول چند ماه دیگه باید بازپرداخت کنی!

الان یکی از بانکهای خصوصی دارم مدتی هست رفت و امد میکنم دقیقا همین پرونده را در حال تکمیل دارم که نزول و ربا را به صورت کلاه شرعی در آورده!
در حالی که همین نادان میتوانست بیشتر از اینها سود داشته باشد بدون اینکه از روش نزول و ربای شرعی استفاده کند!

بگذریم سرتان را درد نیاورم.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جینگلبرت طبق معمول ایقد تایپ کردی که من حال خوندنشونو ندارم.حرفاتو همشو میدونم.قبلا خیلی باهم حرف زدیم اگه یادت باشه!
ولی هیییییچوقت بهت اعتماد نکردم چون همیشه جعلی بودی!!!نامهای متفاوت!!اکانتهای متفاوت!!ایده های متفاوت!!!
واسه یکی مثه من که دستش به هیچ جا بند نیست باید یه کاری باشه برای جمع کردن یه مقداری پول.
خودم طرح دارم توی ذهنم همه جوانبو هم سنحیدم ولی 140میلیون وام میخواد!!!برای گرفتن وام باید 30 40 میلیون داشته باشم تا 20درصد قضیه رو پیش ببرم تا وام بدن!!
اصن کلا بیخیال این موضوع بشین.شما همه عالم و عارف و متوکل و صبور و من ناقص.
من خودم همه ی حرفای شماهارو از حفظم.اگه روزنه ای بود خودم پیداش میکردم!!!نیست!!!بخوای تکون بخوری پول نیازه...
 

seyedmahdi

عضو جدید
سلام مهندس.تمام حرفایی رو که زدی قبول دارم ولی کار ریشه ای هستش.متاسفانه در ایران رشته های مهندسی جوری که بایدو شاید جا نیفتادن!!!همون مدیران مالی که شما میگی توی کشورای توسعه یافته بیشترین حقوق رو میگیرن و بهترین دانشجوهاشون توی رشته اقتصاد هستن بخصوص اقتصاد صنعت و مهندسی!!اما در ایران وضعیت کاملا برعکس هست.دانشجوهای خوب همه میرن مهندسی (شما بخونید کارگر ماهردر کشورهای توسعه یافته)و متاسفانه مدیران نالایق و کسانیی که فقط اقتصاد رو خوندن بدون فهمیدن اون میشن مدیر!!!همه میدونن رشته های اقتصادی و انسانی در ایران ضعف شدید دارن.و کتابهای اقتصادی ما جویده شده تجربه های اقتصادی نظامی هست که با ساختارهای ایران نا متجانس هست!!!انها اقتصاد خودجوش و متعلق به خودشان را دارند که کاملا با جامعه سرمایه داری امریکا و کشورهای غربی هماهنگ هست و ما فقط چیزهایی رو فهمیدیم و جالب اینجاست که داریم به برداشت های سطحی خودمان از اقتصاد عمل میکنیم.متوجه هستین که حتی بانک های ایران سر دوراهی اقتصاد اسلامی و غربی مانده اند.اصولا ساختاربانکی در ایران مشکل دارد و بنابراین حمایت و توسعه اقتصادی و مقیاس خرد و کلان که روی اشتغال و وام و....که هزارن متغیر تعیین کننده پویایی اقتصادی یک کشور هست تاثیر میزاره....بحث گسترده هست و غم ها!!!بسیار....اما به طورکلی با حرفات موافقم...مستدام باشید
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جینگلبرت طبق معمول ایقد تایپ کردی که من حال خوندنشونو ندارم.حرفاتو همشو میدونم.قبلا خیلی باهم حرف زدیم اگه یادت باشه!
ولی هیییییچوقت بهت اعتماد نکردم چون همیشه جعلی بودی!!!نامهای متفاوت!!اکانتهای متفاوت!!ایده های متفاوت!!!
واسه یکی مثه من که دستش به هیچ جا بند نیست باید یه کاری باشه برای جمع کردن یه مقداری پول.
خودم طرح دارم توی ذهنم همه جوانبو هم سنحیدم ولی 140میلیون وام میخواد!!!برای گرفتن وام باید 30 40 میلیون داشته باشم تا 20درصد قضیه رو پیش ببرم تا وام بدن!!
اصن کلا بیخیال این موضوع بشین.شما همه عالم و عارف و متوکل و صبور و من ناقص.
من خودم همه ی حرفای شماهارو از حفظم.اگه روزنه ای بود خودم پیداش میکردم!!!نیست!!!بخوای تکون بخوری پول نیازه...

مشکل شما فقط من نیست مشکل شما کل جامعه است

انسانی که نتواند اعتماد کند هیچ کاری در هیچ جا نمیتواند بکند

به تجربه دریافته ام که چنین انسانی اگر پولی توی دستش داشته باشد ان را بر باد میدهد

حاضرم شرط ببندم که اگر دستت صد و چهل میسیون سهله یکصد و چهل میلیارد داشته باشی با این روحیه و طرز فکر همه را به باد خواهی داد!

برای اینکه بخواهیم بدانیم حرف کی درسته ازت سوالی میپرسم اول به من بگو ببینم پول یعنی چی؟ تا حالا فکر کردی این همه پول پول میکنی یعنی چی؟


پول یعنی کاری که من برای تو انجام میدهم در مقابلش تو قول میدهی ارزش کار مرا توی چیزی که وجود خارجی ندارد به نام پول به دیگری منتقل کنی و این کار را در قبال یک تکه کاغذ به نام اسکناس منتقل میکنی، دیگری از روی آن تکه کاغذ چیزی به تو میدهد یا کاری برای تو انجام میدهد و همین طور در جامعه این چیز نامرئی به نام پول میچرخد...

حال فرض کنیم در جامعه همه مثل تو اعتماد نکنند، ان وقت پول هم بدهی کاری نمیکنند. چون اعتماد ندارند تا به قرارداد برسند. اول کار مذاکره را لغو میکنند.

اعتماد کردن یکی از سرمایه های مهم است، در جوامع غربی اعتماد کردن باعث انعقاد قرارداد میشود و قرارداد هم پول می آورد.

دولت ایران بعد از سی سال و خورده ای تازه فهمیده که سرمایه اجتماعی یعنی چی و کم کم میخواد صدمه ای که به سرمایه های اجتماعی زده را جبران کند.

سرمایه های مختلفی در جامعه وجود دارد مانند نفت طلا و غیره ... اما این سرمایه ها زمانی سرمایه هستند که مردم انها را قبول داشته باشند پس سرمایه اجتماعی است که ارزش سایر سرمایه ها را تعیین میکند، فرض کنیم از فردا تمام مردم ایران تصمیم بگیرند هیچ پول ریال ایران را و سکه و اسکناس و طلا را توی مبادلات خود قبول نکنند، و به جای آن مثلا تکه های کوچک آهن را بعنوان پول بین یکدیگر قبول کنند.

ان وقت میدانی چه میشود؟ آهن ارزش طلا را پیدا میکند و طلا ارزش آهن را پیدا میکند!

اصلا لازم نیست به من اعتماد کنی،

مشکلات زندگی ات را درون خودت جستجو کن



و اما راهنمائی برای حل مشکل مالی شما:

==========
برای اینکه میخواهی برای اجرای کاری سی چهل میلیون تومن تهیه کنی و یکصد و چهل میلیون وام بگیری
این یکی از روشهای تامین مالی و فاینانس هست که بهش میگند وام بر مبنای گردش حساب جاری در این حالت وام را بانکها با 14 درصد میدهند.(بانکهای ایرانی)

=========
راه دیگری برای تامین مالی این است که شما میگوئید گردش حساب بانکی ندارید لذا بانکها میگویند ریسک اعتباری شما بالا است و سود بانکی را بالا میبرند
و سود حد اقل سالیانه 30% از شما میگیرند. بنابر این طرح شما باید انقدر سود داشته باشد که بتوانی 30% را پرداخت کنی.

========
راه بعدی این است که از وامهای چند منبعی استفاده کنی
مثلا سه نفر را جمع میکنی هر کدام ده میلیون میگذارند توی یک حساب و از روی ان میروی 140 میلیون هم وام میگیری
توی این حالت ان سه نفری که پول وسط گذاشته اند بخشی از سهم پروژه ای که میخواهی انجام بدهی را شریک میشوند.
و شما نیز سهمی بعنوان ایده و طرح اولیه و تلاشتان بر میدارید.
بعد از بهره برداری نیز شما بابت کاری که انجام میدهید هم حقوق دریافت خواهید کرد و هم بابت سهمی که دارید سالیانه سود خواهید گرفت.

=======
راه دیگری این است که اگر نتوانستی افرادی پیدا کنی که 40 میلیون بیاورند و با شما شریک باشند
میروی بورس و انجا شرکتی جدید تاسیس کرده و به اندازه 40 میلیون تومن سهام میفروشی (بورس ایران کمتر از یک میلیارد را قبول نمیکند)
بعد میروی سراغ بانک میگوئی که فلان مقدار کم داری و وام میخواهی

=======
راه دیگر این است که تجهیزاتی که میخواهی خریداری کنی را با چک یا سفته یا نسیه خریداری میکنی و ان را در رهن بانک میگذاری و بانک بقیه سرمایه را وام میدهد.
این را میگویند وام رهنی

=======
راه دیگر این است که میروی سراغ شرکتهای تامین سرمایه که در انگلیسی میگویند بانکداری سرمایه گذاری
انها طرحت را نواقصش را اصلاح میکنند و طوری تامین مالی طراحی میشود که ریسک ان پائین بیاید تا بروی سراغ بانک و کل مبلغ مورد نیازت را وام بگیری


فقط کافی است بروی و کتابها را بخوانی و با این و ان مشورت کنی
کتابها و مقالات درباره فاینانس را خوب مطالعه کن توی اینترنت درباره مهندسی مالی و مدیریت مالی و تامین مالی جستجو کن تا بتوانی معادله ات را حل کنی
راه زیاد هست ولی وقتی باور نداشته باشی تلاش نمیکنی و تلاش نکنی نتیجه نمیگیری و مینشینی زانوی غم بغل میکنی که زندگی پول میخواد و چون نداری پدر مادرت را نفرین میکنی!

این کارها را نکن بنشین راهی توی زندگی ات پیدا کن
تا زمانی که بنشینی روزگار همین است
نه خدا مانند فرشته مهربان پینوکیو است که بیاید دستت را بگیرد و ببرد چاه طلا برایت نشان بدهد و نه روی زمین چنین کسی اصلا خلق شده است!

تلاش خودت است
خدا همه ابزارها را ایجاد کرده است مشکل اینجاست که ما ابزارهای به درد بخور را باور نداریم و دنبالش نمیرویم.

مشکل اصلی شما اعتماد به من نیست مشکل اصلی شما اعتماد نکردن به خداوند است
اعتماد نکردن به خداوند یعنی خدا را باور نداشتن و باور نداشتن خدا یعنی نداشتن ایمان و نداشتن ایمان یعنی مرگ و نیستی و نابودی!


موفق باشی
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام مهندس.تمام حرفایی رو که زدی قبول دارم ولی کار ریشه ای هستش.متاسفانه در ایران رشته های مهندسی جوری که بایدو شاید جا نیفتادن!!!همون مدیران مالی که شما میگی توی کشورای توسعه یافته بیشترین حقوق رو میگیرن و بهترین دانشجوهاشون توی رشته اقتصاد هستن بخصوص اقتصاد صنعت و مهندسی!!اما در ایران وضعیت کاملا برعکس هست.دانشجوهای خوب همه میرن مهندسی (شما بخونید کارگر ماهردر کشورهای توسعه یافته)و متاسفانه مدیران نالایق و کسانیی که فقط اقتصاد رو خوندن بدون فهمیدن اون میشن مدیر!!!همه میدونن رشته های اقتصادی و انسانی در ایران ضعف شدید دارن.و کتابهای اقتصادی ما جویده شده تجربه های اقتصادی نظامی هست که با ساختارهای ایران نا متجانس هست!!!انها اقتصاد خودجوش و متعلق به خودشان را دارند که کاملا با جامعه سرمایه داری امریکا و کشورهای غربی هماهنگ هست و ما فقط چیزهایی رو فهمیدیم و جالب اینجاست که داریم به برداشت های سطحی خودمان از اقتصاد عمل میکنیم.متوجه هستین که حتی بانک های ایران سر دوراهی اقتصاد اسلامی و غربی مانده اند.اصولا ساختاربانکی در ایران مشکل دارد و بنابراین حمایت و توسعه اقتصادی و مقیاس خرد و کلان که روی اشتغال و وام و....که هزارن متغیر تعیین کننده پویایی اقتصادی یک کشور هست تاثیر میزاره....بحث گسترده هست و غم ها!!!بسیار....اما به طورکلی با حرفات موافقم...مستدام باشید

دوست عزیز بله حرفهای شما کاملا درسته
اما اخیرا با رونق بازار سرمایه ایران کمی مردم ایران از خواب چند هزار ساله بیدار شده اند و تازه کم کم دارن میفهمند اقتصاد و مدیریت مالی و مهندسی مالی یعنی چی

الان اکثر بانکها شدید دنبال کارشناسان و متخصصین مالی میگردند
حقوق های خیلی بالائی میدهند

حقوقی که الان بانکها به متخصصین و مشاورین و مهندسین مالی میدهند چند برابر تمامی حقوقها و شغلهای دیگر است
حتی بسیاری از متخصصین و کارشناسان و مهندسین مالی حقوق نمیگیرند بلکه مورد به مورد به صورت پورسانتی کار میکنند

چند روز پیش رفته بودم یک بانکی یک کارشناس که میگفتند کارشناس ارشد مالی هست گفت پروژه های کمتر از ده میلیارد تومن کار نمیکنیم
سه روز بعدش دوباره همان جا رفتم گفتند ایشون از این جا رفته یه جای دیگه، با بقیه کارمندان اون قسمت در مورد یک پروژه صحبت کردم دیدم که به اندازه یک دیپلم اطلاعات ندارند
و اون کلید اصلی شون رفته یه بانک دیگه کل تشکیلات اینها تقریبا تعطیل میشد بهتر از اون بود چون هزینه دفتر و اب و برق و حقوق کارمند و غیره ... بدون اینکه بتوانند پرونده ای را بررسی و انجام بدهند.

حالا اون شخصی که کمتر از ده میلیارد کار نمیکنه اگر از ده میلیارد فقط یک درصد حق مشاوره دریافت کنه میشه یکصد میلیون تومن و اگر هفته ای یک مورد مشاوره بده ماهی میشه چهارصد میلیون تومن حقوق !

حالا یک مهندس شیمی هی بیاد خودشو بکشه که ماهی یک میلیون تومن استخدام بشه!
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جینگلبرت طبق معمول ایقد تایپ کردی که من حال خوندنشونو ندارم.حرفاتو همشو میدونم.قبلا خیلی باهم حرف زدیم اگه یادت باشه!
ولی هیییییچوقت بهت اعتماد نکردم چون همیشه جعلی بودی!!!نامهای متفاوت!!اکانتهای متفاوت!!ایده های متفاوت!!!
واسه یکی مثه من که دستش به هیچ جا بند نیست باید یه کاری باشه برای جمع کردن یه مقداری پول.
خودم طرح دارم توی ذهنم همه جوانبو هم سنحیدم ولی 140میلیون وام میخواد!!!برای گرفتن وام باید 30 40 میلیون داشته باشم تا 20درصد قضیه رو پیش ببرم تا وام بدن!!
اصن کلا بیخیال این موضوع بشین.شما همه عالم و عارف و متوکل و صبور و من ناقص.
من خودم همه ی حرفای شماهارو از حفظم.اگه روزنه ای بود خودم پیداش میکردم!!!نیست!!!بخوای تکون بخوری پول نیازه...


راستی عید امسال رفته بودم مجلس پیش نماینده مجلس شما ، غلامرضا تاجگردون، طرح های نفت و گاز شهر شما را گرد آوری کرده بودم
جمع کل پروژه ها نزدیک ده میلیارد یورو میشد،
از توی سایتهای وزارت اقتصاد در آورده بودم بیشترش اینجاست:

http://www.iio.ir

ولی نماینده شما مهلت نداد بیشتر باهاش حرف بزنیم منم ولش کردم رفتم سراغ پروژه های دیگه ...

اگر میخواهی سرمایه گذار جذب کنی برای ایده هایت برو اینجا دنبالش بگرد:

www.vcda.ir

یا

http://www.investdirect.ir
 

sahel_m

کاربر فعال مهندسی شیمی ,
کاربر ممتاز
آقای جینگلبرت کاش دوستان رو حرفهای شما حداقل فکر کنن
من خودم تو این مسائل کار کردم و میدونم شما چی میگین
بچه های ما از بس تو شرایط محدودی بودن فکرشون هم محدود شده سقف اهدافشونم هم اومده پایین
به کمترین هم راضی میشن و خودشونم تو همون سطح نگه میدارن
در جواب اقای وحید بگم من خودم با دست خالی حتی بدون یک ریال کار کردم و در امد کسب کردم
با کسی کار کردم که سرمایه داشت من فقط برای پولش برنامه ریختم طرح دادم و تونستم راضیش کنم که باهام همکاری کنه با اینکه انسان محافظه کاری بود و به ظرحهام اعتماد نداشت اما با استدلالهام تونستم موافقتش رو بگیرم هم از طرحهای خودم استفاده کردم هم از پول اون.و اینکه من کلی گشتم تا همچین کسی رو پیدا کردم خیلی موارد رو پیدا کردم ولی راضی به همکاری نشدن
چهارسال برای من زمان برد اما شد هرچند طرحهای من کوچیک بود اما برای شروع خوب بود
حالا نشستن و دم از نا امیدی زدن انسان رو به هیچ جا نمیرسونه

پس کار نشد نداره
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقای جینگیلبرت:gol::gol::gol:
ممنون از اینکه این همه اطلاعات با ارزش در اختیار ما میگذارید تا یکم به خودمون بیایم و در آینده بتونیم حداقل گلیم خودمون رو از آب بکشیم و دستمون رو پیش این رئیس و آن رئیس جلو نبریم و حداقل التماس استخدام شدن نکنیم .........
و اینکه به خودمون بیایم تا من جوون ایرانی و امثال من بتونن درست فکر کنن و به قول شما با این همه منابع که برای من و امثال من هست برنامه ریزی کنیم.......
............................
آیا مقاله یا کتابی سراغ دارید که همون طور در بالا اشاره کردید در مورد مشاور مهندسی مالی اطلاعات و توضیحات کاملی رو داده باشه تا ما هم حداقل آشنایی اولیه ای رو در رابطه با این موضوعات مهم اقتصادی در صنعت و....... کسب کنیم؟
 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام آقای جینگیلبرت:gol::gol::gol:
ممنون از اینکه این همه اطلاعات با ارزش در اختیار ما میگذارید تا یکم به خودمون بیایم و در آینده بتونیم حداقل گلیم خودمون رو از آب بکشیم و دستمون رو پیش این رئیس و آن رئیس جلو نبریم و حداقل التماس استخدام شدن نکنیم .........
و اینکه به خودمون بیایم تا من جوون ایرانی و امثال من بتونن درست فکر کنن و به قول شما با این همه منابع که برای من و امثال من هست برنامه ریزی کنیم.......
............................
آیا مقاله یا کتابی سراغ دارید که همون طور در بالا اشاره کردید در مورد مشاور مهندسی مالی اطلاعات و توضیحات کاملی رو داده باشه تا ما هم حداقل آشنایی اولیه ای رو در رابطه با این موضوعات مهم اقتصادی در صنعت و....... کسب کنیم؟

سلام
کتاب و مقاله که زیاده ولی ساده ترین برای شروع میتوانید به کتاب تامین مالی انتشارات نص با همکاری شهرداری مشهد توسط علی فیروز زارع و معصومه برجی تهیه شده که کتاب خوبی است و الفبای این مسائل را خوب توضیح داده من تقریبا اکثر کتابفروشیهای انقلاب را گشتم و این را کتاب مناسبی دیدم وقتی این را خواندید کتابهای تخصصی تر هم میتوانم معرفی کنم خدمت تان.

این کتاب را شهرداری مشهد برای آشنائی مدیران شهرداری مشهد برای تامین مالی تهیه کرده و دنبال تامین منابع مالی برای ساخت و ساز دور حرم امام رضا هستند که نیاز به 30 هزار تا میلیارد تومن پول هست تقریبا 10 میلیارد دلار !

و من فکر میکنم میتوانند این سرمایه بسیار هنگفت را تامین کنند.

موفق باشید.
 

TOM-CAT

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان .............چطورین ؟نیستین کم پیدا هستین؟
 
بالا