گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

nazanin.990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم یک زمستان سخت میخواهد،
یک برف،
یک کولاک،
به وسعت تاریخ،
که ببارد...
که ببارد...
که ببارد...
و تمام راهها بسته شوند،
وتوچاره ای،
جز ماندن نداشته باشی،
وبمانی،
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
روزگار این روزها
غریب شده
ادمها در ظاهر هم را میفهمند
اما در باطن هنوز
هم نمیفهمند
روزگار خندهایمان را ربوده
ولی هنوز هم برای
زندگی میجنگیم
هنوز زندگی را میتوان جریان داد
هنوز پشت تمام
اشکهای کودکان سر چهارراهها
رد پدر خوانده را میشود دید
میان تمام گلها ابستن شدنشان در
درد را میشود لمس کرد
میان تمام روزگار عشق
محکوم میشود
به نیستی
نه
به سکوت محض
اخر در این روزگار
کسی خوب عشق را نمیفهمد
ادمهای این روزگار
به دنبال کنسروهای اماده و شیرین هستند
کسی معنای محبت را
از قلب و نگاه نمیفهمد
بلکه همه به این میاندیشند که
پشت تمام این محبتها و عاطفه
دلیلیست
بی رحمانه
روزگار بام ن غریب نیست
تنها
فرق من این هست
شاعری هستم
که کسی او را نمیفهمد
عشق را میستایم
پشت تمام درهای بسته
باز هم مینشینم
شاید هنوز امید نمرده باشد

ایناز
 

nazanin.990

عضو جدید
کاربر ممتاز
من این روزها
به قامت خم شده واژه ها می مانم
تلخم”
مانند قهوه اسپرسو بدون شکر
دقیق به طعم لحظه های نبودنت
شور”
مثل جلبرگهای مانده در رسوبات دریاها
گس”
مثل خرمالوهای این فصل
اما می خواهم شیرین باشم
هنوز برایم گنگ و ناملموس است
منتظرم این یکی را خودت به من بچشانی
تا دوباره جانی بگیرم....
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
گاهی چه اصرار بیهوده ای است
اثبات دوست داشتنمان به آدمها،معرفتهای بی جایمان،
دوست داشتنهای زیادیمان،بها دادن بیش از حدمان،تلاشهای بی مورد برای حفظ دوستی هایمان...
اما باور کنید بیشتر دوستمان دارند وقتی دوستشان نداشته باشیم،سراغشان را نگیریم،حتی حالشان را هم نپرسیم..
وقتی برای آدمهای بی محبت امروزی،با معرفت بودن وبی معرفت بودن،خوبی و بدی یکی است،پس چرا خودمان را خسته کنیم؟
میان این مردم باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه...همین​
 

soroush@bim

کاربر فعال
اگر مستضعفی دیدی
ولی از نان امروزت
به او چیزی نبخشیدی
به انسان بودنت شک کن
اگر چادر به سر داری
ولی از زیر آن چادر
به یک دیوانه خندیدی
به انسان بودنت شک کن
اگرقاری قرآنی ولی
در درک آیاتش
دچار شک و تردیدی
به انسان بودنت شک کن
اگر هر ساله در حجی
ولی از حال همنوعت
سوالی هم نپرسیدی
به انسان بودنت شک کن
اگر گفتی خداترسی
ولی از ترس اموالت
تمام شب نخوابیدی
به انسان بودنت شک کن
اگر مرگ کسی دیدی
ولی قدر سر ی سوزن
زجای خود نجنبیدی
به انسان بودنت شک کن
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
دلخوشی هایم همین است
کنار پنجره ی رو به برف
آهنگ مورد علاقه ات را برای صدمین بار پخش کنم
و یک بخاری بی احساس خوش باورانه ی بسوزد و
بسوزد و بسوزد
تا کمی از سرمای نبودت بکاهد
ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻭﯼ ﻭ ﻣﻦ
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ...
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻡ
ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﺑﺮ ﺳﻘﻒ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﻫﮏ ﺷﺪﻩ...
ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻧﮕﺎﻫﺖ...
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ همه ی دنیایی....
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
فــردا آمــده اسـت و ایـسـتـاده اسـت
پــیــشِ رویِ مـــن
مـی پـرسـد چــه مـی خــواسـتـی؟
بـا عـصـا او را کــنـار مـی زنـم
هــمـچـنـان
چـشـم دوخـتـه ام بـه دوردســت
مُـــنــتــظـــــــر … !
 
آخرین ویرایش:

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ
ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎن
ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
ذهنم باران خورده خاطراتی ست

که جای پای احساس نامأنوست

برای همیشه روی آن نقش انداخت . . .

آنکه دیروز با پای خودش آمد

امروز دست به دست دیگری رفت . . .

دار مکافات اینجاست . . .

درست کنار همین خاطرات . .
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هر نفس

هـــــــر نفـــس ،
درد اســـت که میکشـــم !!!

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،

یـــــا اصـــلا نبودی !!!

ایـــــن که هســـتی

و کنــــارم نیســــتی ...

دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد . . . .

 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
مچاله شده ام در خودم با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده . . .

پنجره را باز نکن ، امروز دلم می خواهد غمگین باشم .
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
غیــــــرت دارمــــــــ
روی خــــــــــــــاطراتمانـ !!!
بـــرای هـــر كســــی تعــــــریفشان نمــــیكنمـــــ...
تــــــــــــو فقـــــط
مــــــــرد
بــــــاش
و
انـــــــكارشـــــان نكـــــــن..
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
زخـــــــم ها همیــــــشهـــ خونریــــــــــزی نمیکـــــــــنند

زخم ها همیشهـ ورم ٬ چرکـــــــــ ٬ عفــــــــــونت نمیکــــــــــنند

گـــــــاهی میشــــــــــــود یک زخـــــــــــم شکــــــــــل یک لــــــــبخـــــــــــند...

تا همیشـــــــــهـــ روی لــــــــبت تــــــــــازهــ میــــــــــ ـــــمانـــد...
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام شعرهای عاشقانه ‏ی جهان
شبیه توأند..
تو اما پشت استعاره‏ای ایستاده‏ ای
که به ذهن هیچ شاعری
نخواهی رسید...!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
سیگار به دست به آینه خیره میشوم
به چشمانم نگاه میکنم،به صورتم،
به دود سیگار
پک میزنم...عمـــــیق، عمــــــیقتر
چقــــدر دلــــم برای خودم تنـــــــــگ شده است.......
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
قوی ترین فرد جهان هم باشی وقت هایی هستکه دستی باید لمس ات کندتنی...تنت را داغ کندو لبی..طعم لبت را بچشد...
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !

از یـڪ روز، ازیک جا از یـڪ نفـر بـہ بعـد...!

دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!

نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ

همـہ چیـز مـﮯ شـود:..........
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از عشق می گویم تو لبخند می زنی
من می گویم دوستت دارم تو لبخند می زنی
من از خاطراتمان می گویم تو لبخند میزنی
من اشک می ریزم و تو باز لبخند می زنی
.
.
.
اکنون متوجه شده ام که لبخند همیشه نشانه ی عشق و محبت نیست گاهی نشانه ی بی تفاوتی است!!!!!:cool:
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی…
فقط گاهی دلم یک آغوش میخواهد که تمام زنانگی ام را در برگیرد ُ
زیر گوشم زمزمه کند که آرام باش عشقم
روزی تمام من میشود برای تو!
و تو دلت ضعف برود برای اینهمه شیرینی محبت مردانهاش
گاهی…
فقط گاهی دلم میگیرد از تمام بایدها
از تمام اما اگرها!
از تمام قانونها که خودم هم نمی دانم چرا باید رعایتشان کنم!
و فقط می خواهم زیر دستان پر مهر و محبت مردی که در قلبم است نوازش شوم!
و در دل برای هزارمین بار در روز
خدا را شکر بگویم برای این نعمتی که خودم هم نمیدانم
پاداش کدام محبتم بوده…!؟
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز




 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم که کدوم دل منو از یاد تو برد
خاطرات خوبمونو به تن قصه سپرد
نمیدونم با کدوم حرف از من ازرده شدی
با کدوم باد خزونی زرد و پژمرده شدی
که من از فاصله ها دلتنگم
که تو با من دورنگی من یکرنگم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا