گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی…
فقط گاهی دلم یک آغوش میخواهد که تمام زنانگی ام را در برگیرد ُ
زیر گوشم زمزمه کند که آرام باش عشقم
روزی تمام من میشود برای تو!
و تو دلت ضعف برود برای اینهمه شیرینی محبت مردانهاش
گاهی…
فقط گاهی دلم میگیرد از تمام بایدها
از تمام اما اگرها!
از تمام قانونها که خودم هم نمی دانم چرا باید رعایتشان کنم!
و فقط می خواهم زیر دستان پر مهر و محبت مردی که در قلبم است نوازش شوم!
و در دل برای هزارمین بار در روز
خدا را شکر بگویم برای این نعمتی که خودم هم نمیدانم
پاداش کدام محبتم بوده…!؟
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز




 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم که کدوم دل منو از یاد تو برد
خاطرات خوبمونو به تن قصه سپرد
نمیدونم با کدوم حرف از من ازرده شدی
با کدوم باد خزونی زرد و پژمرده شدی
که من از فاصله ها دلتنگم
که تو با من دورنگی من یکرنگم
 

SHM.IT

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی وقت ها
بعضی ها
برای آدم معلم خوبی میشوند

مثل تو
دوست داشتن را یادم دادی

دیدن را
خندیدن را
بازی کردن را
رفتن را

و من...

عاشقی را یاد گرفتم

انتظار کشیدن های بی پایان را
تحمل را
دلتنگی را
گریه کردن را
شکستن را
اما حیف...
شاگرد خوبی نبودم...

کاش فراموش کردن را هم یاد میگرفتم!

 

معماربرتر

عضو جدید
کاربر ممتاز
??هواے ناراحتے «دخــــــــــترا» رو داشته باشید??

??دخترا مثل شما پسرا نمیتونن تادلشون گرفت زنگ بزنن دوست ورفیقاشونو جمع ڪنن برن دوردور??

??مثل شماپسرانمیتونن تا با ڪسے دعواشون میشه قهر ڪنن ازخونه برن بیرون⇨

⇦نمیتونن وقتے عصبانے میشن بزنن یه چیزے رو بشڪنن بعدم بگن پسره...حق دارهツ

⇦نمیتونن دادبزنن...نمیتونن بگن ازچے ناراحتن??

????آره عزیزم دخترا وقتے غمگینن خودشونو حبس میڪنن تواتاق????

??ازتمام دنیا خودشونو دور میڪنن??

??تنها تڪیه گاهشون بالشتشونه...سرمیزارن روشو بے صدا اشڪ میریزن??

??تنهاهمدمشون آهنگاے غمگین توی گوشیشون میشه وقطره هاے اشڪاشون شاهده بغض وتنهاییشونه??
??دخترے ڪه تنها میشه یعنے قید همه چے رو میزنه حتے احساسش??


??«تــــــــــنهام نــــــــــذار»?? سخت ترین جمله ایه ڪه یه دختر میتونه ب زبون بیاره??
??دختربودن حرمت داره چیزی ڪه خیلیا درڪش نمیڪنن....!!!??
 

معماربرتر

عضو جدید
کاربر ممتاز
☜ گاهی وقتا لازمه زمین بخوری...
تا ببینی کیا پشتتن...
کیا باعث رشدتن...
کیا میرن...
کیا همه جوره میمونن!!
☜ گاهی لازمه جوری زمین بخوری که زخمی بشی ...
زخماتو باز بذاری ببینی :
کیا نمک میباشن ...
کیا مرحم میذارن ...
کیا باتو هم دردن ...
کیاهم خود دردن!
☜ هیچوقت تا زخمی نشی نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنه!

☜ دست یه کسایی نمک میبینی که روشون قسم میخوردی
و یه کسایی مرحم میذارن رو زخمات که اصلا یادشون نبودی!
انقد مات و مبهوت رفتارای اونا میمونی که کلا یادت میره زمین خوردی،زخمات دیگه نمی سوزن این جیگرته که میسوزه...که چرا به بعضی ها بیشتر ازلیاقتشون بها دادم ، بعضی هارو هم فراموش کردم!
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشق زنی تک تیرانداز


در جبهه دشمن شده ام


ببینمش میمیرم...


نبینمش میمیرم...!!!

 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی از سکانس های زندگی ات را نه اینجا و نه هیچ جای دیگر نمی توانی بگویی و تا همیشه باید در قلبت نگهشان داری
.
.
. . .
.
.
گاهی سه نقطه ها حرف های بسیاری دارند برای گفتن

آنقدر که می توانی با آنها اشک بریزی ، بخندی ، بمیری و دوباره زنده شوی
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
─═ঈঊ❦♛تنها♛❦ঊঈ═─ گاهی آنلاینیم...
بی هیچ دلیلی... نه کسی هست که حرف بزنی... نه چیزی هست که بنویسی... گاهی توی دنیای حقیقی که کم میاری ،میای توی دنیای مجازی که شاید حضورت حس بشه... شاید یکی بفهمه هستی..!!! گاهی تنها جاییکه میتونی باشی،همین دنیای مجازیه... همیشه آنلاین بودن به این معنا نیست که سرت شلوغه و داری حرف میزنی... گاهی... آنلاین ترین ها... تنها ترین هستند...
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفت جبران مي کنم

گفتم کدام را؟

عمر رفته را...

روي شکسته را...

دل مرده اما تپيده را...

حالا من هيچ! جواب اين تار موهاي سفيد را مي دهي؟

نگاهي به سرم کرد و گفت:چه پير شده اي!

گفتم جبران مي کني؟
.
.
.
.
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خوبم عزیزم...
باور کن خوبم!
فقط کفش های کتانی ام موقع راه رفتن توی خیابان پر از آب میشود.... هنوزم مثل قبل، مثل دخترهای شلخته ای که تو دوست شان نداری، جوراب های خیسم را می اندازم روی بخاری....
چه کار کنم عزیزم....؟! ترک عادت مرض است....
مگر نیست؟!
هنوز مثل آن موقع ها، بعد از باران خودم‌را میرسانم خانه!
بعد زل میزنم به صفحه گوشی تا نامت روی صفحه گوشی خودش را نشان بدهد.
چقدر بوسیده امت پشت همین صفحه مستطیلی....
چقدر ادای آدمهای سرماخورده را درآورده ام تا تو نگرانم شوی‌ و بگویی:
بارون کار خودش رو کرد...سرما خوردی!!
بعد من پقی بزنم زیر خنده که عزیزم....
باران که سرما ندارد... باران عشق دارد!!!
خوبم!
خیلی خوب ...
مگر می‌شود به فکر تو بود وُ خوب نبود
تو را خیال داشت وُ
بد بود
من خوبم قشنگِ عزیز
راستی تا یادم نرفته بگویم
دوستت دارم
نه مثل دیروز
نه مثل امروز
نه حتا مثلِ اولِ سطر وُ حالِ
حالا
نــــــــه !
الان،
تو را یک جورِ دیگر دوست دارم
بیشتر از هر جور.
قشنگِ نازم،می‌دانم هیچ بیراهه‌ای
به تو نمی رسد
می‌دانم تا تو خیلی راه است
خیلی!
تازه راه؛
خیلی راه باشد
شاید به تو برسد
تو که غریبه نیستی
علاقه‌جانِ منی
خواب ماندم
نه این که در خواب نگفته باشم‌ها...
نه!
تازه یواشکی بوست هم کردم
( خجالت )
گفتم شاید تو نشنیده باشی
نه نه ... دارم دروغ می‌گویم
می دانی،
اصلا کیف می‌کنم هِی بگویم سلام
هِی بگویَم دوستت دارم
هِی یواشکی ببینمت
دید بزنم
بوس کنم
( ببخش، غلط کردم
قهر نکن
دیگر این یواشکی‌ها را خواب نمی‌بینم )
بخدا حتا همین سطر هم،
جوری دیگر
دوستت دارم
جورِ دیگر می‌گویم
سلام
علاقه‌یِ نازم
دوستت دارم
حالت چه‌گونه است.
من،
به فکرِ تو
خوبم!
می‌بوسمت.
هرجا، هروقت ( نه! ماچَت می‌کنم )
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
وقتی حصار غربت من تنگ می شود هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود
[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
هر چند می شکیبم بر عشق باز هم گاهی دلم اسیر دل سنگ می شود
گر یک نظر به روی شما کرد یار ما دنیای عشق با تو هماهنگ می شود
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود یا لحظه به نای غمش چنگ می شود
گاهی زمین به تمام فراخی اش در پیش کلبه کوچک ما،تنگ می شود
گاهی به محتسب برسد عقل و دین من گاهی ز مستی ام همه جان سنگ می شود
گاهی فغان نمی رسد به هر کسی [FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT] گاهی دلم به نای نی اش رنگ می شود
گر شعر گفتم به هوای رخ عزیز [FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT] این شعر هم به هوایش ننگ می شود
[/FONT]
 

solar flare

مدیر بازنشسته
دوست دارم چشمانم را آرام ببندم
گویی دیگر بیدار نخواهم شد
چشم که باز میکنم جای دیگری باشم
فقط اجازه بردن یک چیزی را برایم بدهند آنوقت مادرم را بر میدارم و باهم چشم می بندیم تنها چیزی که از این دنیا می خواهم مادرم است و مادرم
مغزم خالی از گذشته شود
همه فراموشم شوند
دلم را هم جا بگذارم
هیچ تعلقی نداشته باشم
چه لحظه خوبیست
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
مدت هاســـــت
نه به آمدن کسی دل خوشـــــــم…
نه از رفتن کسی دل گیـــــــر…
بی کسی هم عالمــــــــــــی دارد…
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
“عـــــاشق” را کـــه
بــرعکــــس کنـــی
می شــــود “قـــشاع”
دهخــــدا را می شــناسی؟
لــــغت نــامه اش را کــــه بــاز کـــردم نـــوشته بود:
قــــشاع: دردی که
آدم را از درمـــــان مایــــوس میکند .
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
زטּ يـــعـــنــی مــَـــن !!!

كــــهــــ غرورم...

בوב ميكنــــــב اُبـــُهـــَت مرבانــــــه اتــــــــــــ را
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مـــن زانــــو نمــی زنــــم. . .

گیرم که باخته ام !!!
اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد .
شوخی که نیست , من شاه شطرنجم !!!
تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم .
آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم .
لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی ،
من همانی ام که حتی فکرش را هم نمی توانی بکنی .
زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان ، کوتاهتر از قد من باشد
زانو نمی زنم، حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند
مـــن زانــــو نمــی زنــــم. . .
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
سیگار میکشم تا دود کنم خیال بودنش را
ریه هایم بی تقصیرند ، فقط دارند تاوان ندانم کاری های دلم را پس میدهند !
:cry:
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد …!

 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ

ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﮑﯽ ﺗﮑﻮﻧﺖ ﺑﺪﻩ ...

ﺗﮑﻮﻧﺖ ﺑﺪﻩ ﺑﮕﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯽ، ﺑﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ !!

ﺗﻮ ﻫﻢ ﮐﻮﺭﻣﺎﻝ ﮐﻮﺭﻣﺎﻝ ﺑﺮﯼ ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﭼﮏ ﮐﻨﯽ!

ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺮﺍﺕ ﺍﻭﻣﺪﻩ !!..

هنوزﺧﻮﺍﺑﯽ ﺗﻨﺒﻞ"؟

ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﺖ ﻣﯿﮕﻪ.

ﺑﻪ ﭼﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ ...

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺩﺍﺕ، ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺎﺕ، ﺑﻐﻀﺎﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ !...

ﭘﯿﺸﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ،

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ! ؟

ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﻣُﺮﺩﯼ،

ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ، ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﻔﺲ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﻫﺎ...

ﻫﻨﻮﺯ ﺟﺴﻤﺖ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭ ه...!:cry:
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من

خسته

تنها

افسرده

گیر افتاده بین روزمرگی های لعنتی

و چیزی که دیگران از من تو ذهنشون ساختن

شاد

شنگول

عاشق خل وچل بازی

سرزنده

سرزنده

سرزنده

چه قدر سخته غرق جمعیت بودن در عین تنهایی . . .
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلگیرم از تنهایی های مکرر . . .

از مردمانی که بودنشان را ادعا میکنند . . .

و از زمانه که محبت طلب کردم و هیچ نبود .. . .نه دستی . . .نه دوستی . . .

و باز تنهایی...!!!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا