سلام!
بهترين دوران زندگي من برميگرده به بخش كودكيم خيلي از خواستگاه هاي امروزي و شخصيت من مال اون دورانه ...
كودكي من تو يك خونه بزرگ شروع شد و همونجا ام تموم شد!
بهترين دوستانم سگ و گربه و پرنده هاي شكاري بودن كه از شهرستاناي اطراف دوستاي بابام برامون مياوردن چون خونه بزرگ بود سگ نگه ميداشتيم براي نگهباني!
چون هميشه سگمو دوستم ميدونستم ميخواستم تو خونه ام باهام باشه ولي بابام نميذاشت منم از پنجره اتاقم مياوردشون تو خونه ديگه سگا ام براشون طبيعي شده بود بعضي وقتا ميومدم تو اتاق ميديدم از پنجره اومده رو تختم خوابيده !
ولي عمق فاجعه! وقتي بود كه دوتاسگ همزمان داشتيم چون هردو رو مياوردم ولي وقتي بابام خونه بود يواشكي نوبتي مياوردمشون سگا ام تربيت شده بودن!چون وقتي بابارو ميديدن ميپريدن تو ي سوراخي زير تختي جايي چون ميدونستن الانه كه با ي تيپو شوت بشن تو حيات حواسشون جمع بود.
ته حيات يك جايي بود حالت لونه داشت اونجا پرنده هارو نگه ميداشتيم يك بار يك عقاب و شاهين و باهم گذاشتيم اون تو سر غذا دعواشون شده بود و عقاب پوست سر شاهينرو كنده بود(اولين عقابمون مرحوم! تورنادوبود كه چون خيلي دوسش داشتيم تو حموم نگرش ميداشتيم و هروقت مامان بزرگم ميومد خونمون كه چندروز وايسته يادش ميرفت تو حمومه درو باز ميكرد فوش و طبق معمول ميكشيد به من )ادامه جريان
من قشنگ استخون سرش و ميديدم فك كنم مغزشم تحليل رفته بود چون يهو غش ميكرد ميفتاد!حالا غذا چي ميخوردن؟جيگر و...ولي بيشتر براشون يا كريم و گنجشك ميزديم يك تفنگ بادي كاليبر4.5 داشتيم هنوزم دارمش الان روبه روي منه تكيه دادمش به ديوار ...خوب داشتم ميگفتم من چون زور بازو نداشتم بابام تير مينداخت من ميرفتم پرنده روبر ميداشتم بعد ميديدم هنوز زندست خودم و ميرسوندم به نزديكترين ديوار محل عمليات!سر بي زبون و ميزدم تو ديوار تا بميره اين جور موقع ها داداشم جيغ ميزد در ميرفت اخه خيلي بد ميزدم بعضي وقتا از شدت قدرت دست بنده سر بيچاره له ميشد اخه مگه سر گنجشك چقدره؟نحيفه ديگه
بابام ارزو داشته اولين بچش پسر باشه كه از خوش شانسيش من به دنبا اومدم از همون موقع ام همه كارايي كه ميگن!بايد پسر خونه انجام بده رو دوش منه از جمله همين زدن تيرخلاص!(كوبوندن سر پرنده به ديوار!!!)عوض كردن لامپاي توي حيات يكي دوتا كه نبودو...
من اون خونه خيلي خاطره دارم ...يادش بخير
عكس دوران بچگي(با موبايل از رو البوم گرفتم هنوز علم به ما نرسيده)
[/URL]
بهترين دوران زندگي من برميگرده به بخش كودكيم خيلي از خواستگاه هاي امروزي و شخصيت من مال اون دورانه ...
كودكي من تو يك خونه بزرگ شروع شد و همونجا ام تموم شد!
بهترين دوستانم سگ و گربه و پرنده هاي شكاري بودن كه از شهرستاناي اطراف دوستاي بابام برامون مياوردن چون خونه بزرگ بود سگ نگه ميداشتيم براي نگهباني!
چون هميشه سگمو دوستم ميدونستم ميخواستم تو خونه ام باهام باشه ولي بابام نميذاشت منم از پنجره اتاقم مياوردشون تو خونه ديگه سگا ام براشون طبيعي شده بود بعضي وقتا ميومدم تو اتاق ميديدم از پنجره اومده رو تختم خوابيده !
ولي عمق فاجعه! وقتي بود كه دوتاسگ همزمان داشتيم چون هردو رو مياوردم ولي وقتي بابام خونه بود يواشكي نوبتي مياوردمشون سگا ام تربيت شده بودن!چون وقتي بابارو ميديدن ميپريدن تو ي سوراخي زير تختي جايي چون ميدونستن الانه كه با ي تيپو شوت بشن تو حيات حواسشون جمع بود.
ته حيات يك جايي بود حالت لونه داشت اونجا پرنده هارو نگه ميداشتيم يك بار يك عقاب و شاهين و باهم گذاشتيم اون تو سر غذا دعواشون شده بود و عقاب پوست سر شاهينرو كنده بود(اولين عقابمون مرحوم! تورنادوبود كه چون خيلي دوسش داشتيم تو حموم نگرش ميداشتيم و هروقت مامان بزرگم ميومد خونمون كه چندروز وايسته يادش ميرفت تو حمومه درو باز ميكرد فوش و طبق معمول ميكشيد به من )ادامه جريان
من قشنگ استخون سرش و ميديدم فك كنم مغزشم تحليل رفته بود چون يهو غش ميكرد ميفتاد!حالا غذا چي ميخوردن؟جيگر و...ولي بيشتر براشون يا كريم و گنجشك ميزديم يك تفنگ بادي كاليبر4.5 داشتيم هنوزم دارمش الان روبه روي منه تكيه دادمش به ديوار ...خوب داشتم ميگفتم من چون زور بازو نداشتم بابام تير مينداخت من ميرفتم پرنده روبر ميداشتم بعد ميديدم هنوز زندست خودم و ميرسوندم به نزديكترين ديوار محل عمليات!سر بي زبون و ميزدم تو ديوار تا بميره اين جور موقع ها داداشم جيغ ميزد در ميرفت اخه خيلي بد ميزدم بعضي وقتا از شدت قدرت دست بنده سر بيچاره له ميشد اخه مگه سر گنجشك چقدره؟نحيفه ديگه
بابام ارزو داشته اولين بچش پسر باشه كه از خوش شانسيش من به دنبا اومدم از همون موقع ام همه كارايي كه ميگن!بايد پسر خونه انجام بده رو دوش منه از جمله همين زدن تيرخلاص!(كوبوندن سر پرنده به ديوار!!!)عوض كردن لامپاي توي حيات يكي دوتا كه نبودو...
من اون خونه خيلي خاطره دارم ...يادش بخير
عكس دوران بچگي(با موبايل از رو البوم گرفتم هنوز علم به ما نرسيده)
[/URL]
آخرین ویرایش: