یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!

  • بله

    رای: 556 90.7%
  • خیر

    رای: 29 4.7%
  • در مورد آن اطلاعی ندارم.

    رای: 28 4.6%

  • مجموع رای دهندگان
    613
  • نظرسنجی بسته .

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
تخیل و تصویر سازی ذهنی

تخیل و تصویر سازی ذهنی

تخیل نیرویی است که اندیشه را به ترتیبی تازه و متفاوت گردهم می آورد. تخیل یعنی توانایی آفرینش آرزو، هدف یا تصویری در ذهن، در تخیل هدفمند و ارادی از این توانایی برای تجلی و تحقق اهداف یا آرزو ها استفاده می شود. شما بر این خواسته و تصویر تمرکز می کنید و انرژی می دهید تا به صورت عینی در عالم مادی محقق شود. روش تفکر کنونی شما فقط یک عادت است که می تواند تغییر کند
تخیل و تصویر ذهنی کلید ذهن شهودی هستند. استفاده از تجسم خلاق شنا کردن در مسیر آب است یعنی بدون تلاش و تقلا، به اعتقاد روانشناسان بزرگ تخیل بزرگترین نیروی ذهن است. دانشمندان علوم ذهنی می گویند انسان می تواند آنچه را در تخیل خود تصور میکند بیافریند. آدمی همان می شود که در خیال خود تصویر می کند. تخیل نیرومندتر از اراده است و اگر نبردی بین این دو رخ دهد تخیل پیروز میدان خواهد بود.
برتری شما در این است که کشف کنید چگونه نظام باورهای خود را تحت تاثیر قرار دهید. برای این منظور یکی از موثرترین راهها تصویر سازی ذهنی است. تجسم و تخیل مثبت و هدفمند تمرینی برای استفاده از توانمندی ها و انرژی های ذهنی میباشد. برای رسیدن آسانتر به اهداف و ایجاد تحول در خود، تقویت اراده، افزایش تمرکز و تقویت حافظه. تخیل هدفمند و مثبت ابزاری قدرتمند در دست شما است. با سخاوت کائنات خلاقیت نامحدود در هر لحظه از زندگی شما جریان دارد. اگر آنچه را می خواهید واضح و شفاف به ذهن خلاق خود بدهید، خواستهایتان به سراغتان می آیند. تخیل مثبت و هدفمند، فن استفاده از نیروی خیال برای آفرینش خواسته های شما است.
تخیل کلیدی است برای دست یابی به تمرکز و آرامش در زندگی. صاحبنظران می گویند استفاده از تخیل هدفمند و هوشیارانه معجزه می کند. آنچه را در ژرفترین لایه ذهن به آن می اندیشید و منتظرش هستید به سوی خود جذب می کنید. تجسم یا آفرینش ذهنی موضوع تازه ای نیست، انسانهای پیش از تاریخ هم با تخیل و اثرات آن آشنایی داشتند. دو هزارو پانصد سال پیش یونانیان قدیم از این قانون ذهنی استفاده می کردند. چارلز فیلمور می گوید تخیل این توانایی را به آدمی می دهد تا خود را از زمان و مکان برون فکند و وراء هرگونه محدودیت قرار گیرد. اگر در نیت و خواسته خود صمیمی، صادق و آماده تغییر باشید، براحتی به هدف می رسید.
در استفاده از تخیل لازم است ذهنی باز داشته باشید. وقتی تجسم خلاق به هوشیاری مداوم و آگاهی شما بدل شد، می فهمید خود آفریننده زندگی خویش هستید. هدف نهایی این است که تخیل مثبت در هر لحظه از زندگی شما در حال ساختن آرمانهایتان باشد.. هدف محقق شده را خود را در ذهن نگهدارید. از جملات تلقینی هم استفاده کنید و از خود و همه سپاسگذاری کنید. هر چه قدر نسبت به خودتان احساس بهتری داشته و قدردان خود باشید، شادتر خواهید بود و انرژی خلاق شما افزایش مییابد
کاربردهای تخیل و تجسم:
۱-افزایش تمرکز
۲-تقویت حافظه
۳-ایجاد آرامش
۴-موفقیت در آزمونها
۵-افزایش اراده و اعتماد به نفش
۶-رسیدن به اهداف مادی، عاطفی، ذهنی، معنوی و …
تکنیک تخیل و آزمون ها
برای استفاده از قدرت تخیل جهت موفقیت در کنکور و تقویت تمرکز باید هدف خود را به تصویر بکشید. اساتید اعتقاد دارند بهتر است تصویر مربوط به بعد از رسیدن به هدف باشد. به عنوان نمونه برای قبولی در کنکور بهتر است مراسم جشن فارغ التحصیلی خود را تصویر سازی کنید برای این منظور ابتدا تصویری باشکوه از مراسم جشن فارغ التحصیلی خود بسازید که در آن مراسم شما را بعنوان دانشجوی نمونه و ممتاز معرفی می کنند، هر قدر می توانید تصویر مراسم را باشکوه و احساس بیشتر بسازید. تشویق های دیگران را ببینید، خوشحالی خود و دوستان و خانواده خود را احساس کنید و… . شما باید قبل از انجام تکنیک تصویر مربوطه را کامل و بدون اشکال در ذهن خود ساخته باشید.
مراحل انجام تکنیک
۱-زمان مناسب را برای انجام تکنیک انتخاب کنید.
۲-در حالت خلسه قرار بگیرید. (میتوانید از تکنیک خلسه استفاده کنید)
۳-تصویر مراسم جشن فارغ التحصیلی را با دقت و تامل در ذهن مرور کنید.
۴-با چند تنفس عمیق و آرام به حالت طبیعی باز گردید..
۵-برنامه ای منظم برای تکرار تکنیک در نظر بگیرید.
توجه: می توانید از خلسه طبیعی قبل از خواب استفاده کنید.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

pejvak23

عضو جدید
سلام

قانون جاذبه كه نيوتن كشفش كرد كه حتما وجود داره وگرنه در اثر آنتروپي كل عالم آره!! :smile:

بر اساس رابطه علمي قانون جاذبه، هر جسمي كه جرم داشته باشه جاذبه هم داره. پس با اينكه از مسايل غير علمي قانون جذب زياد مطلع نيستم ولي از لحاظ علمي نميتونه غلط باشه و قانون جذب وجود داره.
روش كار كنين. جواب ميده! ;)
 

morta

عضو جدید
کاربر ممتاز
خبراي خوبه، البته اگه از اول تاپيك رو دنبال كني
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
:eek::eek::eek::eek::eek:
یعنی 1200 تا پست رو بخونم ؟
:eek::eek::eek::eek::eek:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
:eek::eek::eek::eek::eek:
یعنی 1200 تا پست رو بخونم ؟
:eek::eek::eek::eek::eek:

به نظرت اشكالي داره براي موفقيت و خوب فكر كردن و زندگي خوب درست كردن آدما 1200تا پست رو بخونن؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised::surprised::surprised::surprised::surprised:
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه طرز تفکر انسان های موفق (موفقیت تصادفی نیست!)

سه طرز تفکر انسان های موفق (موفقیت تصادفی نیست!)

همه چیز از فکرتان شروع می شود. این سیستم اعتقادی شما و طرز تفکرتان است که زندگی امروزتان را شکل می دهد. اگر زندگی متوسط الحالی را می گذرانید به خاطر تصمیمات بدی است که اتخاذ کرده اید. و تصمیمی که گرفتید هم از طرز تفکر و باورهایتان سرچشمه می گیرد.
درنتیجه، اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید اول از فکرتان شروع کنید. طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد:
طرزفکر ۱: همه انسانهای موفق مسئولیت پذیر هستند. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، افراد موفق مسئولیت آنرا به گردن می گیرند. هیچوقت اقتصاد یا کس دیگری را در کسادی کارشان مقصر نمی کنند. درعوض، با قبول اشتباه خود مسئولیت آن را پذیرفته و به فکر بهبود وضعیت می افتند. افراد موفق می دانند که اگر دیگران را مقصر بدانید یا مسئولیت را گردن این و آن بیندازید، قدرت کنترل موقعیت را از دست خواهید داد.
طرزفکر ۲: همه انسانهای موفق به کار خود متعهدند. موفقیت اتوماتیک وار به دست نمی آید؛ از آسمان به زمین نمی افتد. باید برای به دست آوردن چیزهایی که در زندگی می خواهید، ۱۰۰% به کارتان تعهد داشته باشید. خیلی ها فقط رویای موفق شدن را در سر می پرورانند، امیدوارند که موفق شوند، آروزیشان موفقیت است اما هیچوقت به کارشان متعهد نمی شوند. لحظه ای که تصمیم می گیرید و ۱۰۰% به کاری متعهد می شوید، دیگر هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به آن انجام می دهید.
طرزفکر ۳: همه انسانهای موفق جرات تصمیم گیری برای موفقیت در زندگی را دارند. می دانید، موفق شدن جرات و جسارت می خواهد. اگر فرصتی پیش رویتان است، برای استفاده از آن نیاز به جرات و شهامت دارید. این مسئله مخصوصاً در موفقیت های مالی بسیار مهم است. قبل از اینکه کار و بیزنسی را شروع کنید، باید جرات بله گفتن به آن و شروع آنرا داشته باشید.
با دنبال کردن این سه طرزفکر افراد موفق، امیدواریم که بتوانید به هرچه در زندگی می خواهید برسید.
موفقیت تصادفی نیست
موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. البته ممکن است که در طول مسیر کمی شانس با شما همراه شود و در یک موقعیت خوب قرارتان دهد اما بادوام نیست. موفقیت از آن کسانی می شود که روی شانسشان سرمایه گذاری می کنند و احتمال شکست خود را پایین می آورند.
اگر به بعضی از موفق ترین افراد دنیا نگاه کنید می فهمید که اکثر آنها از هیچ به آنجا رسیده اند. خیلی از آنها بچه یتیم هایی بوده اند که حتی نمی توانستند سالی یک حمام درست و حسابی بگیرند. اما چطور ممکن است کسی که چنین شانس بدی در زندگی خود داشته است، به چنان موفقیتی دست پیدا کند؟
ساده است، چون موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. خیلی از این افراد با تلاش بی وقفه به موفقیت دست پیدا کرده اند چون انتخاب دیگری نداشته اند. این سخت کوشی برایشان به شکل عادت در آمده و هیچوقت حتی وقتی زندگی مرفهی برای خود تهیه کردند هم دست از تلاش برنداشته اند. کار سخت، هوشمندانه و داشتن دوستان زیاد آنها را به این پله رسانیده است.
اینها عناصر موفقیتند که در اختیار همه است، حتی اگر خیلی افراد نخواهند که این اصول را بپذیرند. از این گذشته همه ما در انتخابمان آزادیم. می توانیم تصمیم بگیریم که موفق شویم یا شکسته بخوریم، انتخاب با ماست.
موفقیت تصادفی نیست. هیچکس نیست که بدون تلاش و ذکاوت توانسته باشد به موفقیت دست پیدا کند. این خودتان هستید که می توانید تصمیم بگیرید که در زندگیتان موفق باشید یا ناموفق. انتخاب با شماست.

منبع: مردمان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
ده راهکار اصولی برای متحول کردن زندگی

ده راهکار اصولی برای متحول کردن زندگی

رشد و پیشرفت نتیجه ایجاد تغییر و تحول در زندگیست. اگر همچنان در وضعیت فعلی خود باقی بمانید، هیچ گاه به رشد و تعالی نمی رسید. شیوه ی تفکر و عملکرد خود را تغییر دهید تا بتوانید به کلیه اهداف خود دست پیدا کنید. باید توجه داشت که تغییر و تحول از یک روند ممتد پیروی کرده و هیچ گاه متوقف نمی شود. به محض متوقف شدن تغییر و تحول، رشد و پیشرفت شما هم متوقف می گردد.
ما قصد داریم تا در این مقاله مهم ترین تکنیک های موجود در زمینه ایجاد تغییر و تحول در زندگی را به شما معرفی کنیم.
۱- ریتم زندگی خود را آرام کنید

شما نیاز به زمان دارید تا بتوانید فکر کنید و افکار خود را در زندگی فردی بازتاب دهید. اگر تمام مدت سرتان شلوغ باشد، وقت کافی برای فکر کردن به اهداف خود ندارید چه برسد به اینکه بخواهید دست به عمل بزنید و زندگیتان را تغییر دهید. پس ریتم زندگی خود را آرام و ملایم نمایید و برای تغییر در زندگی خود فضا ایجاد کنید.
“سعی کنید آهسته به جلو پیش بروید تا در عین حال بتوانید بیش از پیش از زندگی لذت ببرید. مشغولیت های بی مورد نه تنها لذت تماشای مناظر بی نظیر زندگی را از شما می گیرند بلکه باعث می شوند که شما هیچ حسی نسبت به اینکه کجا هستید، به کجا می روید، و چه کاری انجام می دهید نیز نداشته باشید.”
ادی کانتور

۲- خواستار تغییرباشید

“تمایل داشتن” ضروری است. این زندگی شماست، هیچ کس نمی تواند در آن تغییر ایجاد کند مگر خود شما. اگر خودتان خواستار تغییر نباشید، آنگاه هیچ چیز در این دنیا نمی تواند شما را مجبور به تغییر کند.
به این منظور در ابتدا باید به خود بگویید که با ایجاد تغییر، زندگی من از شرایط فعلی بهتر خواهد شد. اصلاً مهم نیست که زندگی شما تا چه اندازه خوب است به هر حال باز هم جای پیشرفت و ترقی وجود دارد. از سوی دیگر اگر تصور می کنید که زندگیتان اصلاً خوب نیست، باز هم ناامید نشوید، همیشه جای امیدواری برای بهبود اوضاع جود دارد. به خودتان بقبولانید که همیشه توانایی ایجاد تغییرات مناسب در زندگی را دارید.
۳- مسئولیت پذیر باشید

قبول مسئولیت های زندگی یک “باید” است. دیگران را به خاطر اتفاقات بدی که در زندگیتان رخ می دهد سرزنش نکنید. انگشت سرزنش خود را به سوی خانواده، دوستان، کارفرما و یا وضعیت بد اقتصادی جامعه نشانه نگیرید. خوبی و بدی موجود در زندگی مستقیماً به عملکرد فردی شما بستگی دارد. زمانیکه مسئولیت این موارد را پذیرفتید، آنگاه می توانید انتظار ایجاد تغییرات شگرفی را در زندگی خود داشته باشید.
“باید تصمیم بگیریم که خودمان و نه اوضاع و احوال پیرامونمان را تغییر دهیم. با این روش می توانیم خیلی موثرتر عمل کنیم.”
استفان کوی
۴- ارزش های اصلیتان را مرور کنید

در اعماق قلب هر فرد اصولی وجود دارد که وی به شدت به آنها معتقد است. از خود سوال کنید ارزشمندترین چیزی که در زندگیتان وجود دارد چیست؟ احساس می کنید برای داشتن یک زندگی موفق باید چه اصولی را رعایت کنید؟ اینها ارزش هایی هستند که خودتان باید نسبت به آنها آگاهی داشته باشید. آنها را پیدا کنید و به خودتان یادآوری نمایید.
۵- دلایل مهم زندگیتان را پیدا کنید

ایجاد تغییر کار ساده ای نیست چراکه شما باید بر سکون حاکم بر زندگی خود غلبه کنید. درست مثل یک شاتل فضایی که برای غلبه بر جاذبه ی زمین نیاز به یک موشک پرقدرت دارد. شما هم برای غلبه بر سکون موجود در زندگی نیاز به یک منبع پرقدرت انرژی دارید. دلیل شما برای تغییر درست همان منبع انرژی است. برای پیدا کردن این دلایل ببینید چه چیزهایی برایتان مهم هستند.
۶- افکار نیرو بخش را جایگزین افکار محدود کننده کنید

افکار محدود کننده جزء بزرگترین موانعی هستند که شما را از پیشرفت در زندگی محروم می کنند. ابتدا باید آنها را پیدا کنید تا بعداً بتوانید بر آنها غلبه کنید. به منظور تشخیص این قبیل افکار در ذهن خود به دنبال افکاری باشید که شامل عبارات زیر هستند:
“من نمی توانم….”
“قادر نیستم که ….”
“من هیچ وقت نتوانستم ….”
“هیچ راهی وجود ندارد که ….”
هر زمان که در ذهن خود به یکی از این افکار برخورد کردید، آن را یادداشت نمایید و یک تفکر نیرو بخش را جایگزین آن نمایید. در مقابل هر جمله منفی یک جمله ی مثبت بنویسید.
۷- عادات خوب را جایگزین عادات بد کنید

شما می بایست علاوه بر افکار محدود کننده، عادات بد خود را نیز پیدا کنید. آیا عاداتی هستند که همیشه شما را از اقدام کردن باز می دارند؟ آیا رفتارهایی هستند که باید از آنها دست بشکنید؟ بهتر است که لیستی از آنها تهیه نمایید.
سپس به جای اینکه سعی کنید آنها را ترک کنید، یکسری عادات مثبت برای جایگزین نمودن آنها در نظر بگیرید. فرض کنید یکی از عادات بد شما تماشای بیش از اندازه تلویزیون است. به جای اینکه مدت زمان تماشای تلویزیون را کم کنید، به انجام کاری فکر کنید که جایگزین تلویزیون شود. به عنوان مثال می توانید مطالعه کردن را انتخاب کنید.
۸- برای خود الگو و مربی انتخاب کنید

پیدا کردن یک الگو در زندگی کمک بزرگی در راه تعالی آرمان ها محسوب می شود. او می تواند شما را راهنمایی کرده و مشکلات و موانع موجود بر سر راهتان را یادآوری نماید. با این کار می توانید در وقت و ان‍رژی خود صرفه جویی کنید.
البته پیدا کردن یک مربی خوب ساده نیست و در ابتدا شما باید به او ثابت کنید که فرد مستعد و قابلی هستید. سعی کنید در نظر او فرد مفیدی جلوه کنید. در کارها کمکش کنید تا ثابت کنید که شاگرد زرنگی هستید و این ارزش را دارید که بر روی شما سرمایه گذاری کند.
۹- انتظارات منطقی داشته باشید

باید از ابتدای راه انتظارات منطقی را در ذهن خود بپرورانید. کار شما در مراحل ابتدایی به مراتب ساده تر است و هر چه جلوتر می روید موانع و مشکلات هم بیشتر می شوند. تغییر و تحول نیازمند زمان است به ویژه اگر بخواهید تغییرات دائمی در زندگی خود ایجاد کنید. انتظارات منطقی، شما را در شرایط سخت همچنان پابرجا نگه می دارند.
۱۰- پیوسته در حرکت باشید

مسئله اصلی آغاز نمودن کار است. زمانیکه شروع کردید، آنوقت می توانید با سرعت دلخواه به جلو پیش بروید. درست مثل هل داد ماشین، در ابتدا باید نیروی زیادی به آن وارد کنید تا راه بیفتد، اما وقتی راه افتاد نیاز به انرژی کمتری دارد.
همیشه در حال بهبود زندگی خود باشید. سعی کنید هر روزتان بهتر از دیروز باشد. همانطور که قبلاً هم گفتیم تا تغییر و تحول نباشد، خبری از رشد و پیشرفت هم نخواهد بود.

منبع: مردمان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه آرامش را به زندگی پر اضطراب امروزی بازگردانیم ؟

چگونه آرامش را به زندگی پر اضطراب امروزی بازگردانیم ؟

جامعه ی ما آكنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الكترونیك و تلفن همراه همگی بر این سنگینی می‌افزایند. از سوی دیگر شكل زندگی در عصر حاضر بویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ترافیك، ‌شلوغی‌ها و انبوهی از كارهای الزام‌آور روزمره است كه قطعا تمام این فاكتورها افزایش استرس و سلب آرامش انسانها را موجب می شود.



محققان و روانشناسان در سالهای اخیر تلاش كرده‌اند به شیوه‌های مختلف كه متداول‌ ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیه‌های بهداشتی است به مردم در حفظ آرامش در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع هرازگاهی می‌تواند ما را به یاد نیاز اصلی مان به آرامش بیاندازد و حتی دقایقی از این زندگی پرمشغله جدا سازد. در این رابطه "استیو موریل" كارشناس و نویسنده مقاله ای در روزنامه "دیلی مدیتیشن و دیلی لایف" روش‌هایی را برای كسب آرامش در زندگی عنوان كرده كه به شرح زیر آنها را ذكر می كنیم :




1. حداقل روزی 15 دقیقه را در سكوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی كه دارید فكر كنید. سكوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی‌توان سكوت كرد. بلكه باید زمانی كه فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یك ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندید.




2. هیچگاه جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه كنید این كار باعث تخلیه تنش‌هایتان شده و به شما آرامش می‌دهد.



3. وقتی احساس می‌كنید كه سرتان پر از فكرهای جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاك كنید.


4. افراد آرام به خود می‌گویند كه برای تغییر گذشته كاری نمی‌توان كرد، آنگاه از تفكر به آینده و ادامه زندگی لذت می‌برند.


5. آرامش را از كودكان بیاموزید. آنها در همان لحظه‌ای هستند كه زندگی می‌كنند و لذت می‌برند.


6. اگر نمی‌توانید دیگران را ببخشید بدانید كه افكار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهد كرد. اما شاد كردن دیگران باعث آرامش می‌شود.


7. هر چه اكسیژن بیشتری به شما برسد آرام‌تر خواهید شد. بنابراین خوب است كه در محل كار یا خانه خود گیاهانی را نگهداری كنید.


8. سعی كنید از چیزی كه هستید راضی باشید در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌كنید.


9. با حركات آرام و صحبت كردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل كنید.

10. با شوخ طبعی به آرامش خود كمك كنید.

11. مهم نیست كه با شما مودبانه برخورد شود یا نه بلكه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.

12. سرعت حركت شما با احساستان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حركات بدن خود را آرام كنید. طولی نمی‌كشد كه آرام خواهید شد.

13. گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش دراز بكشید، عضلات خود را شل كنید و به هیچ چیز فكر نكنید.

14. لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عكس و فیلم بگیرید. سپس بیشتر وقت آنها را به یاد آورید و درباره ‌شان فكر كنید و لذت ببرید.

15. آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فكری و احساس آرامش خواهد شد.

16. هرچند وقت یكبار ساعت خود را باز كنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. همچنین درآوردن كفش‌ها به كاهش فشار عصبی كمك می‌كند.

17. برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمركز شوید و آرام نفس بكشید.

18. تمرین كنید كه آرامتر از حد معمول صحبت كنید. اینكار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام می‌كند.

19. احساسات و مشكلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس كنید.

20. یكی از مهم ترین مهارت‌ها در آرام بودن، فكر نكردن به مسایل كوچك است. دومین مهارت، كوچك شمردن تمام مسایل است.

21. شاد كردن دیگران، ‌موجب آرامش می‌شود. نمی‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یك كارتن خواب هدیه بدهید. قدردانی كنید. دیگران را برای لطف كردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف كه وظیفه نیست.

22. اگر می‌دانستید كه: "سیگار كشیدن + ورزش نكردن‌ = استرس، اضطراب و حذف آرامش"، هرگز سیگار نمی‌كشیدید و ورزش كردن را به تعویق نمی‌انداختید.

23. راحتی یكی از عناصر مهم آرامش است. دمای مناسب، صندلی، لباس و كفش راحت این امكان را برای شما فراهم می‌كند. پوشیدن لباس های گشاد و راحت باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌شود.

24. اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یكی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش خاطر رسیده‌اید. اگر از خدا دور افتاده‌اید، اكنون وقت آشتی است. داشتن یك تكیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می‌شود.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
روسپی و راهب

روسپی و راهب

راهبی در نزدیکی معبد زندگی می کرد . در خانه روبرویش , یک روسپی اقامت داشت !
راهب که می دید مردان زیادی به آن خانه رفت و آمد دارند ,تصمیم گرفت با او صحبت کند . زن را سرزنش کرد : تو بسیار گناهکاری . روز وشب به خدا بی احترامی می کنی . چرا دست از این کار نمی کشی ؟ چرا کمی به زندگی بعد از مرگت فکر نمی کنی …؟!




زن به شدت از گفته های راهب شرمنده شد و از صمیم قلب به درگاه خدا دعا کرد و بخشش خواست و همچنین از خدا خواست که راه تازه ای برای امرار معاش به او نشان بدهد.اما راه ديگري براي امرار معاش پيدا نكرد ....





بعد از یک هفته گرسنگی , دوباره به روسپی گری پرداخت .اما هر بار که خود را به بیگانه ای تسلیم می کرد از درگاه خدا آمرزش می خواست ...




راهب که از بی تفاوتی زن نسبت به اندرز او خشمگین شده بود فکر کرد : از حالا تا روز مرگ این گناهکار , می شمرم که چند مرد وارد آن خانه شده اند !!!

و از آن روز کار دیگری نکرد جز این که زندگی آن روسپی را زیر نظر بگیرد , هر مردی که وارد خانه می شد , راهب ریگی بر ریگ های دیگر می گذاشت .مدتی گذشت ...

راهب دوباره روسپی را صدا زد و گفت : این کوه سنگ را می بینی ؟ هر کدام از این سنگها نماینده یکی از گناهان کبیره ای است که انجام داده ای , آن هم بعد از هشدار من . دوباره می گویم : مراقب اعمالت باش !

زن به لرزه افتاد , فهمید گناهانش چقدر انباشته شده است . به خانه برگشت , اشک پشیمانی ریخت و دعا کرد : پروردگارا, کی رحمت تو مرا از این زندگی مشقت بار آزاد می کند ؟
خداوند دعایش را پذیرفت . همان روز , فرشته ی مرگ ظاهر شد و جان او را گرفت . فرشته به دستور خدا , از خیابان عبور کرد و جان راهب را هم گرفت و با خود برد ...
روح روسپی , بی درنگ به بهشت رفت . اما شیاطین , روح راهب را به دوزخ بردند !
در راه , راهب دید که بر روسپی چه گذشته و شِکوه کرد : خدایا , این عدالت توست ؟ من که تمام زندگی ام را در فقر و اخلاص گذرانده ام , به دوزخ می روم و آن روسپی که فقط گناه کرده , به بهشت می رود ؟!
یکی از فرشته ها پاسخ داد : " تصمیمات خداوند همواره عادلانه است . تو فکر می کردی که عشق خدا فقط یعنی فضولی در رفتار دیگران . هنگامی که تو قلبت را سرشار از گناه فضولی می کردی , این زن روز وشب دعا می کرد . روح او , پس از گریستن , چنان سبک می شد که توانستیم او را تا بهشت بالا ببریم . اما آن ریگ ها چنان روح تو را سنگین کرده بودند که نتوانستیم تو را بالا ببریم !!! "
از کتاب : " پدران .. فرزندان . نوه ها "
اثر : پائولو کوئلیو
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
۲۰ روش برای افزایش خلاقیت

۲۰ روش برای افزایش خلاقیت

یکی از بهترین راه‌ها برای رشد خلاقیت، خبره شدن در آن حوزه است. با داشتن درک عمیق از موضوع، بهتر قادر خواهید بود که به تفکر درباره راه‌حل‌های ابتکاری و نوآورانه برای مسائل بپردازید. به گفته رابرت استرنبرگ، روان‌شناسِ شناختی، خلاقیت را می‌توان چنین تعریف کرد: «… فرایند به وجود آوردن چیزی که هم بدیع و تازه باشد و هم باارزش و به درد بخور» (۲۰۰۳). خلاقیت به معنی یافتن راه‌های جدید برای حل مشکلات و نزدیک شدن به شرایط است. خلاقیت، مهارتی نیست که فقط منحصر به هنرمندان، موسیقیدانان یا نویسندگان باشد. بلکه مهارت سودمندی است که در همه مردم می‌تواند وجود داشته باشد. راهنمائی زیر به افزایش خلاقیت شما کمک می‌کنند:
۱) نسبت به رشد خلاقیت متعهد باشید
نخستین گام این است که خود را به طور کامل وقف رشد و توسعه توانائی‌های خلاقانه خود کنید. از تلاش دست برندارید. هدف گذاری کنید، روی کمک دیگران حساب باز کنید و برای رشد مهارت‌های خود، زمانی را در هر روز کنار بگذارید.
۲) خبره شوید
یکی از بهترین راه‌ها برای رشد خلاقیت، خبره شدن در آن حوزه است. با داشتن درک عمیق از موضوع، بهتر قادر خواهید بود که به تفکر درباره راه‌حل‌های ابتکاری و نوآورانه برای مسائل بپردازید.
۳) برای کنجکاوی خود ارزش قائل شوید
یکی از موانع متداول بر سر راه خلاقیت، کم اهمیت دادن به کنجکاوی است. هنگامی که کنجکاوی شما نسبت به چیزی برانگیخته می‌شود به جای آن که خود را سرزنش یا توبیخ کنید، به تحسین خود بپردازید و به خود پاداش دهید. برای خود این فرصت را به وجود آورید که به کشف موضوعات تازه بپردازید.
۴) باور کنید که خلاقیت به خودی خود با ارزش است
رشد انگیزه‌های درونی بسیار اهمیت دارد. این باور را در خود تقویت کنید که خلاقیت به خودی خود ارزشمند است حتی اگر به دستاورد خاصی منجر نشود.
۵) خطرپذیر باشید
برای تقویت مهارت‌های خلاقانه خود، باید آماده خطرپذیری باشید. ممکن است تلاش‌های شما همیشه به موفقیت نیانجامد امّا مطمئن باشید که تقویت استعدادهای خلاقانه و دستیابی به مهارت‌های تازه در آینده به دردتان خواهد خورد.
۶) به خود اعتماد داشته باشید
بی‌اعتمادی به توانائی‌های خود، مانع خلاقیت می‌گردد. به همین دلیل، تقویت حس اعتماد به نفس اهمیت زیادی دارد. پیشرفت‌هایی که به دست آورده‌اید را ثبت کنید، از تلاش‌های خود خشنود باشید و همیشه در صدد یافتن راهی برای تحسین خلاقیت خود باشید.
۷) زمان لازم را برای خلاقیت در نظر بگیرید
اگر زمان لازم و کافی را برای رشد استعدادهای خلاقانه خود اختصاص ندهید، در این کار موفق نخواهید شد. در هر هفته زمانی را برای تمرکز بر روی یک نوع پروژه خلاقانه کنار بگذارید.
۸) نگرش‌های منفی را کنار بگذارید
براساس یک مطالعه پژوهشی که در سال ۲۰۰۶ صورت گرفته و نتایج آن در مجله آکادمی ملّی علوم به چاپ رسیده است، نگرش مثبت می‌تواند توانایی شما در تفکر خلاقانه را افزایش دهد. بدین خاطر، بر روی حذف و کنار گذاشتن افکار منفی یا خود-انتقادی که می‌تواند مانع رشد مهارت‌های خلاقانه شما گردد، تمرکز کنید.
۹) بر ترس خود از شکست غلبه کنید
ترس از اشتباه کردن یا شکست خوردن از پیشرفت شما جلوگیری می‌کند. هرگاه چنین افکار و احساسی به سراغتان آمد، به خودتان یادآور شوید که اشتباهات، خود بخشی از فرایند است. با وجودی که گاهی اوقات ممکن است با موانعی در مسیر خلاقیت خود روبرو شوید امّا نهایتاً به اهداف خود خواهید رسید.
۱۰) برای به دست آوردن ایده‌های جدید از یورش فکری استفاده کنید
یورش فکری روش متداولی در محیط‌های علمی و حرفه‌ای است امّا می‌تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای رشد خلاقیت نیز مورد استفاده قرار گیرد. قضاوت‌های خود را کنار بگذارید و شروع به نوشتن هر ایده و راه‌حلی که به نظرتان می‌رسد بکنید. هدف از این کار، تولید هر چه بیشتر ایده در یک دوره زمانی کوتاه است. سپس بر روی پالایش و روشن‌تر کردن ایده‌های خود تمرکز کنید تا به بهترین گزینه ممکن دست یابید.
۱۱) بدانید که اغلب مسائل راه‌حل‌های متعدد دارند
بار بعد که به حل مساله‌ای پرداختید، سعی کنید به دنبال راه‌حل‌های مختلف بگردید. به جای آن که مستقیماً به سراغ نخستین ایده‌ای که به فکرتان رسید بروید، کمی تامل کنید و به راه‌های دیگر برای نزدیک شدن به مساله فکر کنید. این کار ساده، راه خوبی برای ایجاد مهارت‌های حل مساله و تفکر خلاق در شماست.
۱۲) برای فعالیت‌های خلاقانه خود دفتر یادداشت تهیه کنید
برای پیگیری فرایند خلاقیت در خود و ایده‌هایی که به نظرتان رسیده است، دفترچه یادداشتی درست کنید. وجود این دفترچه کمک شایانی به بازتاب دستاوردهای شما و در نظر گرفتن راه‌حل‌های احتمالی دیگر خواهد بود. ایده‌هایی که در این دفترچه ثبت می‌شوند می‌توانند در آینده الهام بخش شما گردند.
۱۳) نقشه ذهنی ایجاد کنید
«نقشه ذهنی» وسیله خوبی برای مرتبط ساختن ایده‌ها و جستجو برای پاسخ‌های ابتکاری و خلاقانه به سوالات است. نقشه ذهنی چنین درست می‌شود: ابتدا موضوع یا واژه اصلی را روی کاغذ بنویسید. سپس عبارات یا ایده‌های مرتبط را پیرامون آن بنویسید و به آن پیوند دهید. این روش با وجودی که شبیه یورش فکری است امّا به شاخه شاخه شدن ایده‌ها کمک می‌کند و امکان مشاهده چگونگی ارتباط آن‌ها با هم را فراهم می‌سازد.
۱۴) خود را به چالش بکشید
فرایند رشد مهارت‌های خلاقانه، پایان پذیر نیست. بنابراین، چالش مداوم خود به منظور رشد بیشتر قابلیت‌ها و توانائی‌هایتان بسیار اهمیت دارد. به جستجوی رویکردهای پیچیده‌تر برآئید، چیزهای جدید را امتحان کنید و از به کارگیری همان راه‌حل‌هایی که در گذشته استفاده کرده‌اید اجتناب نمائید.
۱۵) روش «۶ کلاه» را امتحان کنید
روش «۶ کلاه» مستلزم نگاه کردن به مساله از ۶ دیدگاه متفاوت است. با این کار می‌توانید نسبت به موقعی که فقط از یک یا دو دیدگاه به مساله می‌نگریستید، ایده‌های بیشتری به دست آورید.
کلاه قرمز: به وضعیت طور احساسی بنگرید. احساستان به شما چه می‌گوید؟
کلاه سفید: به وضعیت به طور عینی بنگرید. واقعیت‌ها چه هستند؟
کلاه زرد: به وضعیت با دید مثبت بنگرید. کدام عناصر راه حل عمل خواهند کرد؟
کلاه سیاه: به وضعیت با دید منفی بنگرید. کدام عناصر راه حل عمل نخواهند کرد؟
کلاه سبز: خلاقانه فکر کنید. ایده‌های دیگر چه هستند؟
کلاه آبی: کلّی و جامع فکر کنید. بهترین راه حل کلّی چیست؟
۱۶) به دنبال منابع الهام‌بخش بگردید
هرگز انتظار نداشته باشید که خلاقیت به یکباره اتفاق افتد. به دنبال منابع جدید الهام‌بخش برای به دست آوردن ایده‌ها و انگیزه‌های تازه که به تولید پاسخ‌های یگانه به سوالاات می‌انجامد، بگردید. کتاب بخوانید، از موزه‌ها بازدید کنید، به موسیقی مورد علاقه‌تان گوش کنید و یا به بحث سازنده با یک دوست بپردازید. از هر روش یا راهبردی که برایتان مفیدتر است استفاده کنید.
۱۷) برای خلاقیت، فرصت ایجاد کنید
علاوه بر جستجوی منابع الهام‌بخش، باید خودتان نیز فرصت لازم را برای خلاقیت ایجاد کنید. مثلاً در دست گرفتن یک پروژه تازه یا پیدا کردن ابزارهای جدید برای استفاده در پروژه‌های فعلی.
۱۸) سناریوهای متفاوت را در نظر بگیرید
به هنگام تمرکز بر روی حل یک مسأله، از سوالات «چه می‌شود اگر … » برای در نظر گرفتن سناریوهای احتمالی استفاده کنید. اگر این راه را در پیش گیریم نتیجه‌اش چه خواهد شد؟ با نگاه کردن به این سناریوهای مختلف، بهتر می‌توانید به راه‌حل‌های خلاقانه برای مسائل دست یابید.
۱۹) از روند نما استفاده کنید
هنگامی که پروژه جدیدی را در دست می‌گیرید، روندنمایی (فلوچارت) برای نمایش پروژه، از ابتدا تا انتها، بکشید. به مسیرها یا دنباله مختلف رویدادهایی که ممکن است اتفاق افتد نگاه کنید. روند نما به شما کمک می‌کند که محصول نهایی را بهتر مجسم کنید و مشکلات احتمالی را از میان بردارید.
۲۰) از روش «گلوله برف» استفاده کنید.
تا کنون متوجه شده‌اید که چگونه یک ایده خوب معمولاً به ایده خوب دیگری می‌انجامد؟ شما می‌توانید با استفاده از روش «گلوله برف» به هنگام تولید ایده برای پروژه‌های خود، از این مزیت بهره‌مند شوید. اگر ایده برای کار جاری شما مفید و مناسب نباشد، آن را برای کارهای بعد و استفاده در پروژه‌های آتی کنار بگذارید.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا من تغییر نمی‌کنم؟ (جراحی روانی)

چرا من تغییر نمی‌کنم؟ (جراحی روانی)

آیا تا به حال به تماشای دریا نشسته‌اید؟ اگر آری، حتما متوجه شده‌اید که تمام آشفتگی‌ها، برخوردها و امواج فقط در سطح است.
در عمیق‌ترین بخش‌های دریا هم آشفتگی وجود ندارد؛ حتی موجی کوچک.وقتی در دریای وجودتان عمیق فرو روید و آرامش را به دست آورید، به نقطه‌ای می‌رسید که هیچ آشفتگی و ناآرامی هرگز در آن راه نداشته است. همانجا بایستید، هر تغییر و دگرگونی از آنجا میسر می‌شود.در آنجا خود استاد خویشتن‌ هستید. اکنون هر آنچه غیر ضروری است می‌تواند دور انداخته شود، بدون هیچ‌‌گونه درگیری و نزاع. با کمال تعجب می‌بینید که تغیر کرده‌اید.
امروزه نقش مثبت‌اندیشی، داشتن افکار و امواج مثبت و دارا بودن عینک خوشبینی بر کسی پوشیده نیست. نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد میانگین عمر افراد مثبت‌اندیش، ۷ سال بیشتر از کسانی است که از این ویژگی بی‌بهره هستند و با عینک تیره بدبینی به دنیا و امور آن می‌نگرند.
در زندگی شهرنشینی با توجه به استرس‌های موجود در محیط پیرامون افراد، آلودگی‌های صوتی و دیگر ناهنجاری‌هایی که اثرات نامطلوب فراوانی به دستگاه روانی ما وارد می‌آورد؛ طبیعی است که مقادیر فراوانی از انرژی ما از بین رفته و ما فاقد انرژی و توان لازم جهت مقابله با مسائل و کنار آمدن با مشغله‌های زندگی روزمره می‌شویم.
بی‌توجهی‌ها و عدم‌آگاهی نسبت به ملزومات و مایحتاج دستگاه روانی ما را دچار مسائلی می‌کند که بعضا ریشه و علت آنها را در بیرون از خود جست‌وجو می‌کنیم. خلق افسرده، حالات اضطرابی، پرخاشگری و بسیاری از بیماری‌های روان‌تنی حاصل همین غفلت و بی‌توجهی ما نسبت به خویشتن خویش است.
همواره مصایب و مشکلات حاد موجود در زندگی برهم‌زننده تعادل روانی ما نیستند؛ به عبارتی نرساندن سوخت لازم به دستگاه روانی هم می‌تواند علت بسیاری از کج‌خلقی‌ها، اختلالات خواب، اختلالات جنسی و خلقی در ما باشد.
گاهی اوقات ما فراموش می‌کنیم که ظرف درون خود را از آلودگی‌ها بزداییم و یا به عبارتی دیگر از ورود آلودگی‌ها به ظرف وجودی خویش جلوگیری کنیم؛ گویا از یاد می‌بریم که ما فقط برای کار کردن و متحمل شدن استرس‌ها و فرو خوردن خشم خویش در اثر مسائلی که نمی‌توانیم دخالت مستقیمی در جریان اجرایی آن داشته باشیم، به این دنیا نیامده‌ایم. رسالت ما درگیر شدن در تمام بازی‌های زندگی و تلاش صرف جهت نباختن نیست.
جراحی روانی

ما معمولاً قبل از اینکه منزل را به سمت محل کار و یا رفتن به یک جلسه کاری و یا مهمانی ترک کنیم تدارکات خاصی می‌بینیم از جمله اینکه ما خود را آراسته می‌کنیم ما با لباس‌هایی که داخل منزل از آنها استفاده می‌کنیم و با همان وضعیت از منزل بیرون نمی‌رویم، بعید می‌دانم کسی این آراستگی را نکوهش کند، اما چگونه است که ما برای رفتن به یک مهمانی ساده ساعت‌ها وقت صرف می‌کنیم تا با وضعیت ظاهری مناسبی حضور به هم رسانیم ولی دقت و انرژی برای خویشتن خویش نداریم برای رفتن به یک کلاس آموزشی در زمینه مسائل ارتباطی – رفتاری و یا مراجعه به یک متخصص علوم رفتاری اعلام می‌کنیم که فرصت نداریم یا پول نداریم!
بنابراین لزوم انجام جراحی روانی بیش از پیش نمایان می‌شود. آری ما در ابتدا نیازمند برداشتن بخش‌های مسئله‌دار ذهنمان هستیم، باید ابتدا برای افکار و باورهایمان فکری بیندیشیم چرا که احساسات ما منتج از افکار ماست باید شروع به خارج کردن اضافات ذهنمان کنیم این خروج به‌مراتب مهم‌تر از خروج چربی‌ها از بدنمان است چرا که اگر به زیبایی ذهن و روان برسیم و دستگاه روانی ما شرایط مناسبی داشته باشد چه بسا برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل شویم و پذیرش مناسبی برای خویش داشته باشیم.
در اینجا می‌خواهم به اهمیت بیشتر بعد روانی اشاره کنم که در واقع پیش‌نیاز بعد جسمانی است؛ احساس رضایت و دوست داشتن خود مستلزم انجام جراحی‌های خاصی نیست همانطور که احساس خوشبختی مستلزم رسیدن به یک وضعیت مطلوب اقتصادی – رفاهی نیست. خوشبختی یک وضعیت نیست بلکه احساسی خوشایند و درونی است و اگر ما بتوانیم در همین شرایطی که هستیم به احساس خوشبختی و رضایت برسیم با رسیدن به اهداف و محقق شدن آرزوهایمان این احساس بیشتر و ماندگارتر از قبل خواهد بود.
در غیراین صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که ما با رسیدن به یک موقعیت اقتصادی مناسب یا قبولی در کنکور و غیره احساس خوشبختی و سعادتمندی کنیم وضعیت مالی مناسب به رفاه بیشتر و راحتی ما کمک می‌کند ولی بالقوه شادی و رضایت وارد زندگی ما نمی‌کند ما برای شاد بودن به ارتباط با آدم‌های شاد، توجه به نیازهای کودک درون، دارا بودن عشق بدون قید و شرط به کل هستی و زدودن زنگارها از ظرف زیبای درون نیاز داریم.
آیا می‌توانم بهتر از این باشم

ما در مسائلی که برایمان روی می‌دهد نقش داریم این نقش برخی مواقع مستقیم و گاهی به‌صورت غیرمستقیم است و چه زیباست هرکدام از ما در رابطه با مسائلی که برایمان ایجاد می‌شود نقش خود را بیابیم و از خود سؤال کنیم من در این موضوع یا این مشکل چه نقشی داشتم آیا می‌توانم ایفای نقش بهتری داشته باشم؟
تغییر معمولاً بار استرسی دارد تغییر محل کار، تغییر محل زندگی، تغییر شغل و تغییر رئیس‌مان در محل کار ما را کمی دچار اضطراب می‌کند؛ تغییرات درونی هم از این امر مستثنی نیست.
ما براساس بسیاری از عادات قهری و جبری خود زندگی می‌کنیم و برای ما آسوده‌تر است که آنها دست‌نخورده باقی بمانند ما طبق عادات رفتاری خود در شرایط مشابه رفتارهای مشابهی انجام می‌دهیم بنابراین با شروع دستکاری این عادات که زمینه تغییرات رفتاری ما را فراهم می‌کنند بعضاً با احساسات ناخوشایندی هم روبه‌رو می‌شویم به‌عنوان مثال کسی که همواره در اختلافات از موضع برنده – بازنده عمل می‌کند و می‌خواهد به هر قیمتی شده نبازد وقتی متوجه می‌شود که برای حل اختلاف می‌توان به گونه‌ای دیگر نیز رفتار کرد و گاهی لازم است به خاطر دیگری مثلاً همسر، گذشت کرد و این به معنای باختن و بازنده بودن نیست ابتدا حالت خوشایندی نخواهد داشت او همواره با زور و فشار تلاش کرده موقعیت را به نفع خویش تغییر داده و به پایان ببرد و هم‌اکنون باید جلوی این رفتار خود را بگیرد طبیعی است که این کار راحت نخواهد بود ولی کافیست قدم اول برداشته شود و ما به لزوم تغییر پی ببریم و شروع کنیم با گذشت زمان و بررسی تعاملات و رفتارهای خود با دیگران و اثرات مطلوب ایجاد شده، این تغییر تقویت خواهد شد و مهر تاییدی خواهد بود که نشان می‌دهد ما چقدر به تغییر کردن نیازمندیم.
نکته قابل توجه که می‌توان در اینجا بدان اشاره کرد این است که اساس درمان بسیاری از روان‌درمانگران و روانپزشکان معروف دنیا براساس همین تغییر است دکتر گلاسر درمان را تغییر در رفتار می‌داند؛ آدلر تغییر در انگیزش، راجرز تغییر در ادراک، الیس تغییر در باورها، بک تغییر در شناخت و پرز تغییر در نیازها و علایق را اساس درمان اشخاص می‌دانند.
اهمیت تغییر در اینجا بیش از پیش خود را نمایان می‌کند در بسیاری از مواقع تغییر سبک زنگی ما را از مبتلا شدن به بسیاری از بیماری‌ها و مسائل روان‌شناختی مصون می‌دارد تصور کنید فردی که مهارت‌های حل مسئله، کنترل خشم، روابط بین فردی مؤثر و رفتار جرات‌مندانه را آموخته و آنها را به کار می‌برد نسبت به کسی که از این توانایی‌ها برخوردار نیست در مقابله با مسائل زندگی و ناملایمات و یا در برقراری ارتباط مناسب با دیگران چقدر می‌تواند قدرتمندانه و موفق‌تر عمل کند.
همه چیز مهیاست برای یک شروع دیگر برای شروعی بهتر، ما نیازمند تغییرات وسیعی در همه ابعاد هستیم اما بیاییم این تغییرات را ابتدا از خود شروع کنیم ابتدا از درون نه از بیرون، تغییرات مناسب درونی شرایط را برای تغییرات بیرونی نیز مهیا می‌کند پس بیاییم گام اول را استوار برداریم و اعلام کنیم: غافل نخواهم بود و تغییر را شروع خواهم کرد.

محمود هندی‌پور
منبع: همشهری

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلایل عدم پیشرفت و راه حل ها

دلایل عدم پیشرفت و راه حل ها

فکر می‌کنید پیشرفت مطلوبی ندارید؟
اول باید ببینید که درست فکر می‌کنید یا نه؟ ملاک شما برای پیشرفت چیست؟ این ملاک تا چه حد عینی است؟ آیا اصلا ملاکی برای پیشرفت دارید یا فقط بر اساس مقایسه خود با دیگران، تصور می‌کنید که پیشرفتتان خوب نیست؟
در هر حال اگر برای‌تان ثابت شد که خوب پیشرفت نمی‌کنید، باید وضعیت را ارزیابی و تحلیل کنید.
ضعف درآمادگی‌های درسی

یک دلیل عدم پیشرفت می‌تواند ضعف پیش‌نیازها باشد. یادگیری‌های جدید بر پایه‌ی یادگیری‌های قبلی ساخته می‌شوند پس اگر در درس یا درس‌هایی ضعیف بوده‌اید و این ضعف را جبران نکرده‌اید، توقع نداشته باشید که همه چیز خوب پیش برود، یا سطح توقعات خود را پایین بیاورید و یا به صورت جدی به دنبال رفع کمبود پیش‌نیازها باشید. فبلا به این نکته اشاره کرده‌ایم که کلاس رفتن اکثر دانش‌آموزان با هدفمندی همراه نیست. درکلاس‌های تقویتی خصوصی و یا کنکور و تست -حتی اگرآموزش‌هاخوب باشند- تفاوت‌های فردی رعایت نمی‌شوند. تعداد زیادی در یک کلاس جمع می‌شوند. در این کلاس همه نوع دانش آموزی وجود دارد، ازضعیف تا قوی، ولی آموزش یکسان است درکلاس‌های کنکور، بیش‌تربرای تشریح مطالب، تست وتمرین و تکرار صرف می‌شود و دانش‌آموزانی که ضعف‌های اساسی در پیش‌نیازها دارند، فرصتی برای
ترمیم این ضعف‌ها پیدا نمی‌کنند.
دانش‌آموزان می‌توانند از زمان و هزینه‌هایی که صرف حضوردرکلاس‌ها می‌کنند، به صورت منطقی‌تری استفاده نمایند.
* اولا لزومی ندارد درهمه‌ی کلاس‌ها شرکت کنید. بایدتشخیص دهید نیازواقعی ما چیست. یعنی در کدام دروس وضع پیش‌نیازهای‌تان خوب است اما نیاز به تمرین و تکرار دارید و در کدام دروس باید وقت‌تان را صرف جبران ضعف‌ها کنید.
* ثانیا برای درس‌هایی که ضعف دارید، به صورت انفرادی یاگروه‌های کوچک (حداکثر ۴ نفری) از دبیرانی استفاده کنید که توانایی تشخیص ضعف‌ها و جبران آنها را دارند. به عبارت سادهتر رفع اشکالی کار کنید. به جای این که دبیر مربوط کلیه‌ی مطالب آن درس را آموزش دهد با هم، اما با وقت و دقت بیش‌تر به دنبال رفع اشکال باشید.
کلید: بدون جبران ضعف‌های پایه‌ای در درس‌ها، صحبت از پیشرفت تحصیلی معنایی ندارد.
ضعف درآمادگی‌های روانی

آمادگی‌های روانی (انگیزه‌ها) علی رغم نقش فوق‌العاده‌ای که دارند کمتر مورد عنایت قرار می‌گیرند. در مورد انگیزه‌ها معمولا دو نوع اشکال وجود دارد:
* بعضی‌ها انگیزه ندارند و یا انگیزه‌ی آنان کامل نیست. در این دسته، انگیزه‌ها دچار تغییرات و دگرگونی‌های زیاد است. زمانی ممکن است کاملا سر حال باشند و در آمادگی روانی در سطح بالایی به سر برند و زمانی هم هیچ حال وحوصله‌ای برای درس و کنکور ندارند. این که چرا تعدادی از دانش‌آموزان انگیزه‌ی کافی ندارند و سطح انگیزه در آنان دائما بالا و پایین می‌رود، موضوعی است که در فرصت دیگر بدان پرداخته خواهدشد.
برای آن که میزان آمادگی‌های روانی خود را ارزیابی کنید به سؤالات زیر با بله و خیر پاسخ دهید:
o آیا از درس خواندن لذت می‌برید؟
o آیا تلاش شما بیش از آن که برای خودتان باشد، برای جلب رضایت دیگران است؟
o آیا برای شما دل کندن ازمحرک‌های خوشایند دیگر مثلا تفریح، تلویزیون، فوتبال و…. کار سختی است؟
o آیا اهداف روشنی برای درس خواندن و کنکوردارید؟
o آیا ازسر اجبار درس می‌خوانید و آیا از آمادگی‌های درسی لازم برخوردار هستید؟
* بعضی ازدانش‌آموزان هم در مورد انگیزه‌های خود دچار اغراق وخودفریبی می‌شوند. متاسفانه گاه حتی مشاوران نیز متوجه نوع مشکل این دانش‌آموز نمی‌شوند. همان گونه که کافی نبودن انگیزه مشکل‌ساز است، بزرگ‌نمایی در این باره هم موجب پوشیده‌ماندن واقعیت‌ها می‌شود.
این دسته ازدانش‌آموزان حتی اگرحرکت خود را با شور و حرارت شروع کنند، معمولا درادامه دچار کندی می‌شوند. مشاوران باید به این دانش‌آموزان واقع‌گرایی و نحوه‌ی تقسیم انرژی روانی از ابتدا تا انتهای کار را آموزش دهند. دانش‌آموزی که کار خود را با سر و صدا و صرف انرژی زیاد
شروع می‌کند، باید بداند که احتمالا در ماه‌های بعد نخواهد توانست این روند را ادامه دهد، پس آهسته و پیوسته رفتن بهتر از تندرفتن است.
توصیه مفید برای این دانش‌آموزان استفاده از خدمات مشاوره‌ای است.
کلید: انگیزه‌های واقعی خود را بشناسید و هر چند وقت یک بار آن‌ها را مرور نمایید و در صورت لزوم اصلاح کنید.
ملاک‌های ارزیابی

عامل دیگر برای عدم پیشرفت مشخص نبودن ملاک‌های پیشرفت است. دانش‌آموزان در مورد پیشرفت یا عدم پیشرفت احساس کلی و مبهم دارند. مثلا اگر یک روز خوب درس خوانده‌باشند، آن را نشانه‌ی پیشرفت می‌دانند و یا اگر یکی دو روز فرصت مطالعه را از دست بدهند، فکر می‌کنند که خیلی عقب افتاده‌اند. اما در واقع هیچ یک از این موارد چیز خاصی را نشان نمی‌دهند. پس، پیشرفت باید ملاک مشخصی داشته‌باشد. این ملاک می‌تواند بر اساس زمان تعیین شود. مثلا مقدار زمان مطالعه‌ی مفید، در این صورت شما باید سعی کنید با یک برنامه‌ی تدریجی و منطقی ساعات مفید خود را افزایش دهید.
یک ملاک دیگر بر اساس موضوعات درسی است. مثلا شما در محدوده‌ی یک ماهه تصمیم می‌گیرید که ۵ بحث ازفیزیک، ۴ بحث ازشیمی، ۶ بحث از ادبیات و…. را بخوانید و در ماه بعد موضوعات و مباحث دیگر را مطالعه کنید.
توصیه می‌شود ملاک‌های ارزیابی پیشرفت خود را به صورت جزیی مثلا روزانه و یا حتی هفتگی تعیین نکنید، چرا که باعث دل‌سردی می‌شود. در این خصوص بهتر است کمی کلی عمل نمایید. ارزیابی روند پیشرفت در فرصت‌های دو هفته‌ای خوب است. همیشه به خودتان امید بدهید که
می‌توانید بهتر از گذشته عمل کنید.
کلید: با تعیین ملاک‌های مشخص، کنترل روند پیشرفت خود را تسهیل کنید
نتیجه‌گیری:

* بدون جبران ضعف‌های پایه‌ای در درس‌ها، صحبت از پیشرفت تحصیلی معنایی ندارد.
* انگیزه‌های واقعی خود را بشناسید و هر چند وقت یک بارآنها را مرور نمایید و در صورت لزوم اصلاح کنید.
* با تعیین ملاک‌های مشخص، کنترل روند پیشرفت خود را تسهیل کنید.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
تکنیک ها و نکاتی درباره رشد و پیشرفت فردی

تکنیک ها و نکاتی درباره رشد و پیشرفت فردی

این روزها اصطلاحات رشد فردی، پیشرفت فردی و کمک به خود خیلی باب شده است. خیلی از کتابها و وب سایت ها را بر مبنای این موضوعات می بینیم. به نظر میرسد که مردم برای پیدا کردن راه حلی برای مشکلاتشان به درون خود رجوع می کنند. و برای این منظور به دنبال اطلاعات، تکنیک ها، کارگاه های آموزشی و سخنرانی هایی هستند که راه آنرا نشانشان دهد. مردم فهمیده اند که رشد و پیشرفت فردی کیفیت زندگی آنها را بالا می برد.
ذهن ناخودآگاه یکی از کلیدهای رشد و پیشرفت فردی است. با تغییر محتویات ذهن ناخودآگاه می توانید عادات و رفتارهایتان را تغییر دهید. اینکار از طریق تجسم سازی، استفاده از عبارات تاییدی، مدیتیشن و بررسی رفتارها و عادت ها میسر است.
فرایند تغییر درونی نیاز به کار و تلاش درونی دارد. خواندن فقط کافی نیست، باید آنچه خوانده اید را تمرین کنید و این نیازمند زمان و تلاش است. چیزی به اسم پیشرفت فردی فوری وجود ندارد. هر تغییر درونی زمان می برد و برای آن باید انگیزه، تمایل، جاه طلبی، پشتکار و فداکاری داشته باشید. مقاومتهای درونی و بیرونی را هم باید مد نظر قرار دهید. با شروع هر برنامه رشد فردی اکثر افراد معمولاً با مقاومت های درونی مواجه می شوند که از عادات قدیمی و ذهن ناخودآگاه آنها سرچشمه می گیرد. این مقاومت ها ممکن است از افراد دور و بر آنها نیز باشد.
میل به تغییر، ساختن عادت های تازه و رشد باید آنقدر نیرومند باشد تا بتواند بر تنبلی، میل به دست کشیدن از کار، یا مسخره کردن ها و مقاومت های خانواده، دوستان و همکاران غلبه کند.
اجازه بدهید چیزی درمورد خودم بگویم. من از سنین پایین روی تکنیک های پیشرفت و رشد فردی کار می کردم و آن را منبعی از قدرت درونی، شادی و راهی برای بهتر زندگی کردن می دانستم. یکی از مفیدترین تکنیک هایی که کشف کردم تکنیکی بسیار ساده اما بسیار موثر بود. در این تکنیک به رفتارها و اعمال مردم در موقعیت های مختلف نگاه میکنی و بعد به درون خود نگاه می کنی تا ببینی خودت هم در یک موقعیت مشابه به همان صورت رفتار می کنی یا نه.
وقتی کسانی را می دیدم که خصوصیاتی داشتند که دوست نداشتم، خودم را آزمایش می کردم تا ببینم من هم آن خصوصیات را دارم یا نه. اگر داشتم، در ذهنم یک رفتار دیگر را تجسم می کردم. در چشم ذهنم خودم را می دیدم که خلاف آن خصوصیت را دارم. خودم را در موقعیت هایی تجسم می کردم که آن رفتار جدید را از خود نشان می دهم.
زمانیکه با خصوصیاتی روبه رو می شدم که دوست داشتم، درمورد فواید و مزیت های آن و اهمیتشان در زندگی خودم فکر میکردم. اینجا هم از تجسم سازی و عبارات تاییدی استفاده کرده و سعی می کردم که در زندگی همانطور رفتار کنم.
به این طریق بود که از رفتارها و اعمال مردم اطرافم، در محل کار، خانه، خیابان، و هر جای دیگر بهره های زیادی نصیبم شد. اینکار هیچوقت با هدف قضاوت کردن درمورد آنها یا بهره کشی از آنها نبوده بلکه برای یاد گرفتن نحوه بهتر رفتار و عمل بوده است. این فرایند فایده دیگری هم داشت. علم من را درمورد افکاری که بر رفتار و اعمال مردم تاثیر می کند بالا برد.
شما چطور می توانید از این تکنیک برای رشد و پیشرفت فردی خود استفاده کنید؟

۱. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید مردم در موقعیت های مختلف چطور رفتار و عمل می کنند. به افرادیکه در محل کار، خانه، سوپرمارکت، در اتوبوس، تاکسی یا در خیابان می بینید دقت کنید. حتی می توانید به افرادیکه در تلویزیون با آنها مصاحبه میشود یا در فیلم ها می بینید هم فایده ببرید.
۲. ببینید مردم چطور حرف می زنند، چطور راه می روند، چطور واکنش می دهند و درنتیجه آن سایر افراد چطور با آنها برخورد می کنند.
۳. به نحوه استفاده افراد از صدای خود و واکنش آنها به صدای دیگران دقت کنید. ببینید وقتی دیگران داد می زنند یا نرم و آرام صحبت می کنند شما چه احساسی پیدا می کنید. ببینید وقتی افراد عصبانی می شوند، ناراحت می شوند یا برعکس شاد و آرام هستند چه اتفاقی می افتد.
۴. اگر چیزی که مشاهده می کنید را دوست ندارید، ببینید چرا و چطور آن را دوست ندارید و بعد رفتار خودتان را بررسی کنید تا ببینید شما هم همانطور رفتار می کنید یا خیر. با خود صادق و بیطرف باشید.
۵. اگر متوجه شدید که شما هم بعضی از این رفتارهای نامطلوب را دارید، هر از گاهی به خودتان گوشزد کنید، آنوقت هر بار که چنین رفتاری نشان می دهید کاملاً از آن آگاهید و تمام تلاشتان را می کنید که چنین رفتاری از شما سر نزند.
۶. در ذهنتان تجسم کنید که دوست دارید چطور برخورد کنید. چندین بار در طول روز آنرا تکرار کنید.
۷. وقتی با رفتار و عملی روبه رو شدید که دوست داشتید، سعی کنید به همان صورت رفتار کنید. اینجا هم چندین بار در طول روز آن صحنه را در ذهنتان تجسم کنید.
۸. همچنین می توانید برخی از عادت های سابقتان را کنار گذاشته و عادت ها و رفتارهای جدیدی اتخاذ کنید. مداوم تغییراتی که باید انجام دهید را به خودتان یادآور شوید و برحسب آن رفتار کنید. هربار که دیدید مطابق آن عادت قدیمی رفتار کرده اید، تصمیمتان برای تغییر و بهبودی را به یاد بیاورید و بنابر آن رفتار کنید.
۹. اگر زود نتیجه نگرفتید، ناامید و خسته نشوید. مهم نیست که چند بار شکست بخورید یا فراموش کنید که آنطور دلخواهتان رفتار کنید. پشتکار داشته باشید و هیچوقت از تلاش دست نکشید و خواهید دید که چطور خودتان و زندگیتان کم کم تغییر میکنید.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب
افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم
گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث
عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش
را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می
کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ
هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت
کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …


نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره
دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و
دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض ?? دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدمهایش کاست و چند ثانیه ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
یک دقیقه بعد، ویلونزن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت سر تکیه داد، ولی ناگهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،
کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان به همراه می برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلونزن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدینشان بلا استثنا برای بردنشان به زور متوسل شدند.
در طول مدت ?? دقیقه ای که ویلون زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون زن شد. وقتیکه ویلون زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.
هیچکس نمیدانست که این ویلون زن همان”جاشوا بل” یکی از بهترین موسیقی دانان جهان است، و نوازنده ی یکی از پیچیده ترین قطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، میباشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.
این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت های مردم بود.
نتیجه: آیا ما در شرایط معمولی وساعات نامناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظه ای برای قدردانی از آن توقف میکنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره میتوانیم شناسایی کنیم؟
یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،
اگر ما لحظه ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقی دانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.
مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد . جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.
بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.
توهمانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
چت با خدا

چت با خدا

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم

گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش می‌شد بهت نزدیك شم

گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲)::.
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار می‌تونم بكنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم!
... توبه می‌كنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك

گفتی: الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟

گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.
با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشته‌هاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ... ... ...

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

maral22

عضو جدید
کاربر ممتاز
شجاعت واقعی زمانی است كه شخصی بتواند از اعماق مشكلات و بدبختی ها به زندگی لبخند بزند. ناپلئون
زندگی دقیقا به ما آن چیزی را میدهد که به دنبالش هستیم.
مارک فیشر


نباید مطالب غلطی که از گذشته در ذهن ما برنامه ریزی شده اند حال و آینده ما را تباه کنند.
آنتونی رابینز
آرزوهای هر فرد موجب شکل گرفتن و بقای افکار او میشود.
هراکلیتوس


اندیشه هایتان را عوض کنید تا سرنوشتتان عوض شود.
ژوزف مورفی
زندگی آماده است تا بسیار بیشتر از آنچه تصورش را میکنید به ما آسایش بدهد.
مارک فیشر


كسی رو كه دوستش داری، چند وقت یكبار بهش یادآوری كن، تا فراموش نكنه قلبی براش می‌تپه.
شكسپیر
تنها کسانی میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند که به قدرت ذهن ایمان دارند.
مارک فیشر


ضمیر باطن شما سازنده بدن شماست و میتواند شما را درمان کند.
ژوزف مورفی
همه رویاهای ما می توانند محقق شوند، مشروط بر اینکه ما شجاعت دنبال کردن آنها را داشته باشیم.
والت دیسنی
 

maral22

عضو جدید
کاربر ممتاز

بیشتر مردم خودخواه و خودپرستند، تو اما آنها را ببخش.
اگر صمیمی و مهربان باشی، تو را به انگیزه های دیگر متهم می کنند، تو اما صمیمی و مهربان بمان.
اگر شریف و صادق باشی فریبت می دهند، تو اما هنوز هم شریف و صادق بمان.
آنچه سالها ساخته ای را یکشبه ویران می کنند، تو اما باز هم بیافرین و بساز.
هر چه امروز خوبی کنی، فردا فراموش می کنند، تو اما همواره خوبی کن.
اگر بهترین پاره های جانت را به جهان ببخشی، هرگز کافی نیفتد، تو اما بهترین پاره های جانت را ببخش ...
اینست حقیقت آرمانهای یک زندگی. زیرا فقط همین است که به جا می ماند
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران بشدت میبارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند ، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد .

از شانس خوبش ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشه
بناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و بسمت مزرعه مجاور دوید و در زد .

کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرومی اومد دم در و بازش کرد
راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد .
پیرمرد گفت که ممکنه از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : " بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه . "
لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون
تا راننده شکل و قیافه قاطر رو دید ، باورش نشد که این حیوون پیر و نحیف بتونه کمکش کنه ، اما چه میشد کرد ، در اون شرایط سخت به امتحانش میارزید
با هم به کنارجاده رسیدند و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سردیگه اش رو محکم چفت کرد دور شونه های فردریک یا همون قاطر و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد : " یالا فردریک ، هری ، تام ،پل ، فردریک ، تام ، هری پل .... یالا همگی با هم سعیتون رو بکنین ... آهان فقط یک کم دیگه ، یه کم دیگه .... خوبه تونستین !!! "
راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد اتومیبل رو از گل بیرون بکشه .
با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز تشکر کرد و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کرد :
" هنوزهم نمیتونم باور کنم که این حیوون پیرتونسته باشه ، حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است ، نکنه یه جادوئی در کاره ؟! "
کشاورز پاسخ داد : " ببین عزیزم ، جادوئی در کار نیست "
اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی میکنه ، آخه میدونی قاطر من کوره !!!


جمله روز : اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود !!!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)

:gol:گروه موفقيت:gol:
 

fifa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام .. میخواستم بگم من شدیدا به این قانون اعتقاد دارم و جالبه بدونید از وقتی بهش اعتقاد پیدا کردم خدارو شکر تا الان به هرچی خواستم رسیدم .. و این قانون کاملا برای من اثبات شده ست و من بهش یقین دارم ... از همه ی دوستان عزیز هم خواهش میکنم برای یک بار هم که شده امتحان کنند .. مطمئن باشید نتیجه میگیرید
;):gol:

سلام شما گفتيد كه اين قانون رو امتحان كرديد ولي دقيق تر توضيح نداديد مثلا هدف شما خريد يه خونه يا استخدام تو يه جاي بخصوصه يا مثلا پيدا كردن استعداد يا شناخت خود چطور اين قانون رو در اين موارد به كار ميبريد؟ميشه دقيق تر توضيح بديد؟
 

آرانوس

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آموزش دور کردن انرژی منفی از خود

آموزش دور کردن انرژی منفی از خود

دوستان سلام

من تازگیا دارم کل این تاپیکو میخونم. و دارم اطلاعاتمو درباره قانون جذب بالا میبرم که امروز اتفاقا یه میل از سایت زیر برام ارسال شد در باره همین موضوع تقریبا شاید این از مصادیق قانون جذبه :eek:
به هر حال گفتم برا استفاده دوستان بزارم.

www.iran-iran.ir

آموزش دور کردن انرژی منفی از خود
هر چه بیشتر منفی ‌بافی کنیم و راهی هم برای رها ساختن آن نیابیم انرژی خود را راکد نگه داشته ایم.
تعریف انرژی منفی با اصطلاحات علمی سخت است، ولی مسلما هر کسی آن را تجربه کرده است.

وقتی افراد با هرگونه مشکلی مواجه می‌شوند یا شکست می‌خورند، سرزنش، احساس گناه، تأسف‌خوردن و اضطراب مقداری انرژی منفی تولید می‌کند. این بدان مفهوم نیست که آنها بد یا منفی هستند ولی به این معناست که آنها با منبع درونی انرژی مثبت‌شان قطع رابطه کرده‌اند!
شاید شما تجربه رفتن به جایی یا بودن با افرادی را دارید که باعث می‌شوند احساس بدی پیدا کنید؛ احتمالا احساس خستگی بکنید. گر چه سخت است علت دقیق ناراحتی‌تان را معلوم کنید ولی به هر حال آن را احساس می‌کنید. در عوض، امکان دارد شما در کنار بعضی افراد خود به‌ خود احساس بهتربودن و داشتن آرامش بیشتر بکنید.
این تجربیات اتفاقی نیست؛ اینها نتیجه تبادل مشخص انرژی است. وقتی شخصی انرژی کمی دارد، فقط بودن با فرد دارای انرژی زیاد به او نیرو می‌دهد، در عین حال از انرژی خود آن شخص اندکی کاسته می‌شود. انتقال انرژی از شخصی به شخص دیگر موجب برقراری تعادل و توازن می‌شود.
مثلا اگر شما احساس خوبی دارید و با کسی که احساس بدی دارد ارتباط برقرار می‌کنید، بعد از مدتی آن فرد احساس بهتری پیدا می‌کند و احساس خوب شما کمتر خواهد شد. ممکن است این تغییر را خود احساس نکنید ولی طی چند ساعت یا چند روز متوجه می‌شوید که احساس خوبی ندارید. درک این تشابه به توضیح تبادل انرژی مثبت و منفی که همیشه در جریان است، بیشتر کمک می‌کند.
وقتی منفی‌بافی می‌کنیم چه اتفاقی می‌افتد
هرچه بیشتر منفی‌بافی می‌کنیم و راهی هم برای رهاساختن آن نمی‌یابیم انرژی خود را راکد نگه می‌داریم.
وقتی درگیر منفی‌بافی می‌شویم ممکن است سعی کنیم اعتماد و اطمینان داشته باشیم ولی وقتی دست به کاری خطیر می‌زنیم، همچنان دستخوش اضطراب و سردرگمی می‌شویم؛ بدین‌ترتیب اعتمادبه‌نفس ما زائل شده است. ما آرزوی درونی‌مان را برای فعالیت بیشتر و پیشرفت‌کردن احساس می‌کنیم ولی متوجه می‌شویم عقب‌ نگه داشته شده‌ایم.
اما وقتی درگیر منفی‌بافی می‌شویم، شاید دلمان بخواهد شاد باشیم ولی احساس می‌کنیم که با افسردگی و تأسف‌خوردن برای خود، بیشتر در خود غرق می‌شویم. لذت ما کم می‌شود و احساس می‌کنیم میل درونی‌مان شادبودن است اما آن را نمی‌یابیم. این فرایند در افرادی با حساسیت کمتر که از کمبودهای خود بی‌اطلاع هستند، متفاوت است. آنها تاحدودی شاد هستند ولی این افراد از دیرباز مفهوم لذت‌بردن‌های واقعی را از بین برده‌اند.
فراموش نکنیم وقتی منفی‌بافی می‌کنیم ممکن است بخواهیم نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم ولی هنوز گرفتار احساس گناه و بی‌ارزشی هستیم. ما نمی‌توانیم خلوص، معصومیت و خوبی را که حاصل آن است احساس کنیم.
ما به خاطر اشتباهات گذشته‌مان احساس تباهی و بیهودگی می‌کنیم و نمی‌توانیم خودمان را ببخشیم. در نتیجه احساس می‌کنیم در قبال دیگران مسئول هستیم. اگر هنگام کودکی برای اشتباهاتمان تنبیه می‌شدیم ممکن است خودمان هم مجازات‌کردن‌مان را ادامه دهیم.
روح‌های حساس، منفی‌گرایی دیگران را به درون خود می‌کشند چون آنها بیشتر در معرض خطر هستند. منفی‌گرایی که آنها احساس می‌کنند ترکیبی از منفی‌بافی‌های خودشان همراه با منفی‌بافی‌های دیگران است. آنها مانند اسفنج به هر جا که می‌روند منفی‌بودن و احساسات منفی دیگران را به درون خود می‌کشند.
اما چیزی که به دیگران اجازه می‌دهد حساسیت کمتری داشته باشند توانایی فرونشاندن احساسات است. بعضی افراد هنگام عصبانیت نیاز ندارند احساسات‌شان را مورد بررسی قرار دهند تا به احساس بهتری برسند. این افراد فقط می‌خواهند احساسات‌شان را انکار کنند یا نپذیرند و سرانجام به راه خودشان بروند. این روش برای افرادی که حساسیت کمتری دارند مفید است ولی برای کسانی که حساس‌ترند نمی‌تواند مفید واقع شود.
در واقع افراد، منفی‌گرایی خود را سرکوب می‌کنند، آنها نه‌تنها این احساس‌شان را به دیگران منتقل می‌کنند بلکه منفی‌گرایی کمتری را از جهان جذب می‌کنند.
تبادل انرژی
افراد حساس کسانی هستند که انرژی منفی بیشتری جذب می‌کنند. مگر اینکه خودشان از حساسیت‌شان به نوعی کم کنند. این افراد بسیار تأثیرپذیر هستند و اغلب زود مریض می‌شوند و نسبت به خودشان احساس منفی دارند.
در واقع بیش از حد خوردن یکی از راه‌های کم‌کردن حساسیت‌مان یا زائل‌ساختن احساساتمان است. وقتی افراد گرفتار هر یک از موانع موفقیت شخصی هستند، اغلب با انرژی مثبت خود واقعی‌‌شان قطع ارتباط می‌کنند و به جای آن انرژی منفی به بیرون می‌فرستند.
بعضی‌ها به دلیل نوع زندگی‌شان، دوستانشان و طرزفکرشان، انرژی منفی منتشر می‌کنند. این افراد ممکن است در تمام مدت یا بعضی اوقات این انرژی منفی را منتشر کنند اما افرادی که با طبیعت واقعی خود بیشتر در تماس هستند، خودبه‌خود انرژی مثبت منتشر می‌کنند. بودن در کنار این افراد حال شما را عملا بهتر می‌کند، به همین دلیل است که ما به سوی افراد موفق کشیده می‌شویم.
تخلیه انرژی منفی
نخستین گام در فراگرفتن فرایند تخلیه انرژی منفی، رسیدن به آرامش بیشتر و مراقبه و برقراری تعادل است. درست همانطور که شما توانایی جذب انرژی توسط نوک انگشتانتان را در مراقبه دارید، قدرت بیرون فرستادن آن را هم دارید.
دومین گام برای بیرون فرستادن انرژی منفی، فرستادن انرژی منفی به جایی است که صدمه‌ای به آن نمی‌زند. انرژی منفی توسط طبیعت جذب می‌شود و صدمه‌ای به آن نمی‌زند. به همین دلیل است هنگامی که گرفتار استرس یا اضطراب هستید، با رفتن به گردش در جنگل یا طبیعت خودبه‌خود به آرامش بیشتری دست پیدا می‌کنید. همچنین با توجه به همین موضوع بعضی افراد از رفتن کنار دریا یا درازکشیدن در آفتاب، لذت می‌برند. عوامل طبیعی با جذب انرژی منفی، انرژی مثبت منتشر می‌کنند.
گیاهان، گل‌ها و درختان معمولا بهترین هدف برای تخلیه انرژی هستند. برای اغلب افراد گل‌ها بسیار قدرتمند هستند و می‌توانند به بهبود حال آنها کمک کنند.
اکنون می‌توانیم درک کنیم که چرا افراد از دریافت گل به عنوان هدیه خوشحال می‌شوند یا چرا وقتی می‌خواهیم به کسی ابراز علاقه کنیم به او گل هدیه می‌دهیم. وقتی شخصی گلی را به عنوان هدیه دریافت می‌کند، آن گل به او کمک می‌کند تا احساسات منفی خود را رها کند و به حس بهتری دست یابد.
محل دیگر برای تخلیه انرژی منفی ظرف پر آب، وان حمام، استخر، حوض یا دریاچه است.
هرچه حجم آب بیشتر باشد قدرت تخلیه انرژی هم بیشتر است. آب، انرژی منفی را جذب می‌کند؛ برای حفظ جریان انرژی و استفاده از مراقبه و مدیتیشن منظم، مهم است روزانه ۸ تا ۱۰ لیوان آب بنوشید.
آتش عنصر نیرومند دیگری از طبیعت است که ما می‌توانیم برای تخلیه انرژی منفی خود از آن استفاده کنیم. به اوقات خوشی فکر کنید که می‌توانید دور یک آتش جمع شوید و داستان‌های مختلف تعریف کنید.
آتش قادر است انرژی منفی را از ما دریافت کند؛ بنابراین برای دورشدن از انرژی منفی می‌توانیم از آن استفاده کنیم.
این آگاهی مهم درباره انرژی می‌تواند به راحتی اشتباه فهمیده شود؛ مثلا ممکن است شخصی از بودن در کنار افرادی با انرژی منفی یا سرزنش‌کردن دیگران برای مشکلات، مضطرب شود.
اگر شما انرژی مثبت زیادی دارید، گرفتن انرژی منفی بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی است. شما نمی‌توانید از آن فرار کنید.
به جای اینکه درصدد اجتناب‌کردن از انرژی منفی باشیم، فقط نیاز داریم برای تخلیه‌کردن و رهایی‌یافتن از آن مصمم باشیم. این تبادل طبیعی انرژی بسیار شبیه وضع هوا در طبیعت است. یک سیستم فشار ضعیف همیشه یک سیستم فشار قوی را جذب می‌کند.
جریان هوای گرم همواره در یک اتاق سرد بالا می‌رود. اگر خانه شما گرم و راحت است و پنجره‌ها دو جداره نیستند، در زمستان جریان هوای سرد را خواهید داشت و گرمای درون تحت تأثیر سرمای بیرون قرار خواهد گرفت؛ حتی اگر دست‌تان را به پنجره نزدیک کنید، جریان هوا ر احساس می‌کنید. طبیعت همیشه در جست‌وجوی تعادل است. به همان صورت، وقتی که شما انرژی مثبت زیادی دارید، انرژی منفی را هم جذب می‌کنید.
رمز موفقیت شخصی این است که با شارژ مجدد می‌توانید ادامه دهید و سپس انرژی منفی را که جذب می‌کنید تخلیه کنید.
کوشش برای اجتناب از انرژی منفی در صورتی مهم است که خسته و بیمار هستید. ولی اگر هر روز با مراقبه و مدیتیشن و دریافت آرامش و رهایی به هر طریقی که خود سراغ دارید، خود را تقویت سازید و سپس عشق خود را با اطرافیان تقسیم کنید، بیشترین رضایت خاطر را خواهید داشت. همچنان که قدرت‌تان را برای جذب انرژی مثبت و تخلیه انرژی منفی تقویت می‌کنید، مقابله با چشمان منفی‌گرا شما را نیرومند می‌سازد.
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستان مردی که می دانست چگونه زندگی کند و عقیده داشت بقیه نمی دانند که چگونه زندگی کنند


زندگي كن
هنوز هم بعد از اين همه سال، چهره‌ي ويلان را از ياد نمي‌برم. در واقع، در طول سي سال گذشته، هميشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگي را دريافت مي‌کنم، به ياد ويلان مي‌افتم ....


ويلان پتي اف، کارمند دبيرخانه‌ي اداره بود. از مال دنيا، جز حقوق اندک کارمندي هيچ عايدي ديگري نداشت. ويلان، اول ماه که حقوق مي‌گرفت و جيبش پر مي‌شد، شروع مي‌کرد به حرف زدن ...

روز اول ماه و هنگامي‌که که از بانک به اداره برمي‌گشت، به‌راحتي مي‌شد برآمدگي جيب سمت چپش را تشخيص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.

ويلان از روزي که حقوق مي‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته مي‌کشيد، نيمي از ماه سيگار برگ مي‌کشيد، نيمـي از مـاه مست بود و سرخوش...

من يازده سال با ويلان هم‌کار بودم. بعدها شنيدم، او سي سال آزگار به همين نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل مي‌شدم، ويلان روي سکوي جلوي دبيرخانه نشسته بود و سيگار برگ مي‌کشيد. به سراغش رفتم تا از او خداحافظي کنم.

کنارش نشستم و بعد از کلي حرف مفت زدن، عاقبت پرسيدم که چرا سعي نمي کند زندگي‌اش را سر و سامان بدهد تا از اين وضع نجات پيدا کند؟

هيچ وقت يادم نمي‌رود. همين که سوال را پرسيدم، به سمت من برگشت و با چهره‌اي متعجب، آن هم تعجبي طبيعي و اصيل پرسيد: کدام وضع؟

بهت زده شدم. همين‌طور که به او زل زده بودم، بدون اين‌که حرکتي کنم، ادامه دادم:
همين زندگي نصف اشرافي، نصف گدايي!!!
ويلان با شنيدن اين جمله، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد:
تا حالا سيگار برگ اصل کشيدي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا تاکسي دربست گرفتي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا به يک کنسرت عالي رفتي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا غذاي فرانسوي خوردي؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا يه هفته مسکو موندي خوش بگذروني؟
گفتم: نه !
گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگي کردي؟
با درماندگي گفتم: آره، .... نه، ..... نمي دونم !!!

ويلان همين‌طور نگاهم مي‌کرد. نگاهي تحقيرآميز و سنگين

حالا که خوب نگاهش مي‌کردم، مردي جذاب بود و سالم.. به خودم که آمدم، ويلان جلويم ايستاده بود و تاکسي رسيده بود. ويلان سيگار برگي تعارفم کرد و بعد جمله‌اي را گفت. جمله‌اي را گفت که مسير زندگي‌ام را به کلي عوض کرد.

ويلان پرسيد: مي‌دوني تا کي زنده‌اي؟
جواب دادم: نه
ويلان گفت: پس سعي کن دست کم نصف ماه رو زندگي کني
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
رازهایی برای رسیدن به حقیقت زندگی

رازهایی برای رسیدن به حقیقت زندگی

راز اول:
‌تمامی آن‌چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت می‌کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه می‌توانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایه‌ی اصلی شخصیت و رفتار‌های اوست. به‌عبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانه‌ای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشان‌می‌دهد که چه کارهایی از ما ساخته است‌ و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسان‌ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود‌ می‌سازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت‌ها را می‌سازد و موفقیت‌ها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود می‌گردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعه‌ی باورهای ما در فضای زندگی است.
راز سوم:
هدف زندگانی، آن است که تمام توانایی‌های بالقوه‌ی خود را به‌عنوان یک انسان خود‌شکوفا‌ بشناسیم و آن‌ها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیش‌ترین رشد و شکوفایی برسیم.
راز چهارم:
تغییر در وجود، نه‌تنها ممکن و میسر است بلکه اجتناب‌ناپذیر است‌ زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگی‌مان تغییر نمی‌‌کند. انسان‌های سعادتمند، ‌مرتباً می‌شوند و می‌روند‌ زیرا تا نشوی، نمی‌شود و تا نروی، نمی‌رسی.
راز پنجم:
تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، در‌واقع درس‌هایی هستند که به انسان می‌آموزند و انسان را می‌سازند. آن‌ها فرصت‌هایی در لباس مبدل‌اند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیه‌ی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان می‌شوند. پس آن‌ها را گرامی بداریم و از آن‌ها بیاموزیم.
راز ششم:
تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداخته‌ی فکر و ذهن ماست. پس واقعیت‌های زندگی ما می‌توانند با اندیشه‌های ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشه‌های خود باشیم تا واقعیت زندگی‌مان را زیباتر کنیم.
راز هفتم:
ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان می‌رباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم.
‌راز هشتم:
مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمی‌توانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهره‌ای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشق‌ورزی برای دیگران باشیم.
راز نهم:
تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینه‌هایی هستند که خود ما را نشان می‌دهند و تمامی مردم، آموزگاران ما به‌حساب می‌آیند. پس با خودباوری و اعتماد‌به‌نفس، زیبا‌ترین رابطه‌ها را برقرار‌کنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بسته‌ای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم.
راز دهم:
سعادت واقعی در زندگی، در نحوه‌ی عکس‌العمل ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است‌ نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهده‌ی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با عکس‌العمل‌های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم.
راز یازدهم:
حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسان‌های موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور می‌کنند و با تقدیم عشق به انسان‌های دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانه‌ای می‌رسند.
راز دوازدهم:
از آن‌جایی که انسان‌ها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندی‌های زندگی غافل می‌شوند و با اندیشه‌های غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بی‌راهه می‌روند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظه‌به‌لحظه‌ی خود، می‌تواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظه‌های زندگی خود ‌لذت بردم؟

با اجرای درست رازهای حقیقت زندگی، به این نتیجه می‌رسیم که:
تمامی آن‌چه که برای خوشحالی و خوشبختی واقعی در زندگی به آن احتیاج داریم، هم‌اکنون از‌آنِ ما و در اختیار ماست و ما باید به‌عنوان بندگان شایسته و شکرگزار در هر لحظه، هوشیارانه قانونمندی‌های رسیدن به حقیقت زندگی را اجرا کنیم تا بتوانیم از مواهب الهی استفاده کنیم و از لحظه‌های زندگی در مسیر کمال لذت ببریم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
راههای جذب پول و ثروت

راههای جذب پول و ثروت


با رعایت این ده راهکار و با توّجه به ندای درونی خود قادرید تا اندوخته ی مالی خود را افزایش دهید.

1-بدانید چه می خواهید
از آنچه که می خواهید مطمئن شوید و آگاه شوید، خیلی از ما حتّی خودمان هم نمی دانیم دقیقاً در زندگی به دنبال چه هستیم! مقدار پولی را که دوست دارید داشته باشید، تعیین کنید، برای مثال، دوست دارید، 100 میلیون ریال پول داشته باشید، با این روش زودتر به هدف خود می رسید تا اینکه فقط بگویید من دوست دارم بیشتر پول در بیاورم.

2- به ندای درونی خود گوش دهید

هر آنچه که از ندای درونی خود می شنوید، به آن توجّه و عمل کنید. متأسفانه بیشتر ما به این مسائل اعتقادی نداریم و شاید همین حالا با خود بگویید: "من که اصلاً به این چیزها اعتقادی ندارم و نمی توانم حتّی این الهامات را از وجودم درک کنم!"، امّا حقیقت این است که این الهامات و نیروی درونی وجود دارندً و البته اگر خودتان بخواهید، شما را به طرف آنچه که می خواهید هدایت میکند.

3- مبلغی منطقی و صریح را در ذهن خود پرورش دهید

ابتدا از مبالغ کم و منطقی شروع کنید، برای مثال، 100 میلیون ریال، هدفتان بر این باشد که در مرحله اوّل تمام تلاش خود را برای کسب این مبلغ متمرکز کنید و بعد به مبالغ بیشتر فکر کنید.

4- اگر خیلی در درجه اوّل به پولدار شدن اهمیّتی نمی دهید، دیگر اهداف ایده آل خود را مثل، تفریح، امنیت و آزادی و ...فکر کنید، در ذهن خود فرض کنید که به همه ی آنها رسیده اید و از این حس لذّت ببرید، این خود انگیزه ای می شود تا برای رسیدن به آنها به پول نیز فکر کنید و برسید.

5- از پیروی و تعقیب دنیوی دست بردارید، شما همواره با نیروی درونی خود به خداوند متعال وصل هستید، لحظاتی را در خلوت خود سعی به ارتباط با خداوند بپردازید، از وی راهنمایی بخواهید و تقاضا کنید تا شما را در مسیر صحیح و سرشار از موفقیت، قرار دهد، طوری که بتوانید در آسایش و آرامش برای خود و اطرافیانتان مفید باشید، مطمئن باشید که جواب می گیرید.

6- عمل کنید

اینکه فقط فکر کنید و خیال کنید، کافی نیست، عمل کنید! خیلی از افراد با این که از وضعیت کنونی خود راضی نیستند و می دانند در صورت اقدام به راهی بهتر به آنچه می خواهند می رسند، امّا جرأت گامی برتر را ندارند. بنابراین شجاع باشید و عمل کنید. ترس خود مانع موفقیت است.

رالف والدو چنین می گوید: "توصیه من به جوانان این است که برای موفقیت، به آنچه که صحیح است امّا از رسیدن به آن می ترسید یا ناامید هستید، عمل کنید"، سوزان جفرز نیز معتقد است:"باید از مانع ترس عبور کنید، تا کامیاب شوید"، با تصمیمی جدّی و اوّلین گام شما برای موفّقیت، تمامی دنیا شروع به همکاری با شما می کنند و به میل شما راه می آیند.

7- مراحل کار را در ذهن و با کلام خود زیر لب مرور کنید، بطور مثال، سوالی را در مورد کسب مبلغی از مسیری خاصّ از خود بپرسید، و با خود گفتگو کنید، "اگر از این راه موفّق نشدم، تمام مسیر قبل را از ذهن خود پاک کرده و از راهی بهتر و موثر تر وارد می شوم تا بالاخره پولدار شوم"

8-از موانع نترسید،

دریا همیشه آرام نیست، زندگی هم مثل دریاست، گاهی مجبورید با دریایی موّاج و طوفانی دست و پا بزنید تا بر موانع پیروز شوید. بیشتر ما به محض شکست یا سختی، ناامید شده و از ادامه راه می ترسیم، با سرزنش و افسردگی نه تنها کاری پیش نمی برید، بلکه اوضاع شما از قبل هم بدتر می شود، همانطور که کارل ساگن می گوید:"بهتر است عوض اینکه چرا تاریک است و غر بزنید، حتّی با یک شمع کمی آنجا را روشن کنید"، یا به قول ما ایرانی ها، "ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است".

9- روابط و ذهن خود را خانه تکانی کنید!

نه تنها در خانه، بلکه در محیط کار، اجتماع و ...روابط خود را در جهت مثبت اصلاح کنید. مطمئناً هیچ کس بدون کمک و همیاری دیگران، نمی تواند به اهداف خود برسد، امّا اگر قرار باشد این ازدحام روابط بی فایده و پر سر و صدا همراه با میلیون ها انرژی منفی باشد و باعث عدم تمرکز یا تحلیل روحیه تان شوند، بهتر است حذف شوند.

10- به علائق خود توجّه کنید

هر کسی به چیزهایی در ذهن خود و بطور ذاتی علاقه دارد، اگر هر گام یا عمل یا هدفی را طبق آنچه که علاقه دارید و به آن عشق می ورزید، آغاز کنید، می بینید که چطور سریع تر و آسان تر به هدف خود می رسید. در واقع این خود درونی ماست که جسم ما را به طرف آن چه که لذّت می بریم و عشق می ورزیم، سوق می دهد


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولین قدم برای موفقیت در تمامی مراحل زندگی

اولین قدم برای موفقیت در تمامی مراحل زندگی


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اخیراً با بهترین نمونه ای که بر اهمیت این مسئله تاکید می کند روبه رو شدم. نمی دانم نوشته چه کسی بود اما آن را در کتاب خیلی خوب پیدا کردم.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]این نوشته "تقصیر خودت است" نام دارد:[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر از شغلت متنفر هستی و تصمیم می گیری که در همان کار بمانی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر کسی کار بهتری به تو پیشنهاد می کند اما برای آن لازم است که به شهر دیگری سفر کنی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که در دوره ای از زندگیت که کار می کنی هیچ پولی پس انداز نکنی، آخرش در سن 65 سالگی ورشکسته و مقروض باقی بمانی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که هیچ مطالعه ای در زمینه رشته کاریت نداشته باشید و به همین علت هیچوقت ترفیع نگیری، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که بیشتر از آنچه که درمی آوری خرج کنی، و فقط به فکر ارضای هوس هایت باشی، تقصیر خودت است. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که همه وقتت را صرف انجام فعالیت های بیخود و بی معنی کنی و همه مسائل مهم زندگی را فراموش کنی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که کتاب های روانشناسی مطالعه نکنی و به همین علت با راه و روش های پیشرفت آشنا نشوی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری هر روز چند پاکت سیگار بکشی و به خاطر همین بعدها سرطان ریه بگیری، تقصیر خودت است. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که برای ایجاد یک رابطه عاشقانه با همسرت اصلاً وقت نگذاری و به همین خاطر همسرت از تو طلاق می گیرد، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر زندگیت خوب پیش نمی رود و تو تصمیم می گیری که هیچ کاری برایش نکنی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که به هیچ کس دیگر در زندگیت کمک نکنی و آخر سر تنها می مانی، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری اهدافی انتخاب کنید که فقط به سود خودت است و به همین خاطر کسی حمایتت نمی کند، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر تصمیم می گیری که هیچوقت خدا را عبادت نکنی و به همین خاطر خدا در زندگی کمکت نکی کند، تقصیر خودت است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پس اولین قدم برای موفقیت در همه مراحل زندگی چیست؟[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اولین قدم این است که مسئولیت شخصی وضعیتتان، اینکه کجا هستید، چه دارید و برای چه خلق شده اید را گردن بگیرید. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تنها کسی که مسئول وضعیت زندگی شماست، خودتان هستید. شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید اما می توانید مسئولیت کنترل آینده تان را قبول کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که تصمیم بگیرید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همین الان تصمیم بگیرید که مسئولیت شخصی تبدیل آینده تان به آنچه که می خواهید را بر عهده بگیرید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
[/FONT]
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
7 راه موفقیت در تمام مراحل کاری

7 راه موفقیت در تمام مراحل کاری


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هرچه در کارتان باتجربه تر و متخصص تر می شوید برای رسیدن به موفقیت به علم، مهارت و استعداد نیاز دارید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله اول (خود)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وقتی اولین کارتان را به دست می آورید، اولین چیزی که از شما انتظار می رود مهارت های تکنیکی، درک خوب از تئوری و اصول حیطه کارتان است. از شما انتظار می رود دستورالعمل ها را به درستی و با اطمینان اجرا کنید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خیلی زود در کارتان تکنیکی می شوید و علم زیادی در حیطه کارتان پیدا میکنید. متخصصی می شوید که فارغ التحصیلان جدید می توانند به خوبی از شما راهنمایی بگیرند و برای همکارانتان هم مشاور خوبی خواهید بود.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله دوم (ابزارها)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بعد از چند سال کم کم راه های بهتری برای انجام فعالیت هایتان پیدا می کنید. هدفتان انجام کار بیشتر، در مدت زمان کمتر و با تلاش کمتر خواهد بود. شما جوان، پرانرژی، و بسیار مشتاق به کار هستید. دیگر از کارهای تکراری و یکنواخت خسته خواهید شد.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از اینرو یا ابزارهای لازم برای آنرا خودتان می سازی و یا از ابزارهای موجود در بازار استفاده می کنید. درنتیجه دانش ابزارآلات موجود، طریقه استفاده و ماهر شدن در آنها بخش بسیار مهمی از لیست مهارت های شما خواهد شد.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله سوم (مردم)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وقتی مهارت های تکنیکی در حیطه کارتان به دست آوردید و در استفاده از ابزارآلات هم ماهر شدید، عملکردتان بسیار بهتر از همکارانتان خواهد شد. از اینرو شرکتی که برای آن کار می کنید، تصمیم می گیرد که شما را به کادر مدیریت ارتقاء درجه دهد. شما دیگر یک مدیر پروژه خواهید بود.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در برخی شرکت ها دو خط پیشرفت کاری وجود دارد، یکی نردبان مهارت تکنیکی است و دیگری نردبان مدیریت. ممکن است مسئولیت مدیریت پروژه را قبول نکنید و دوست داشته باشید که سِمَت متخصص فنی یا مشاور فنی را به دست آورید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]انتخابتان هرچه که باشد در این مرحله کارتان خواهید دید که همکارانتان که مهارت های مدیریتی بالاتری دارند، پاداش بیشتر، ترفیع سریعتر و حقوق بیشتری عایدشان می شود. درنتیجه در مرحله سوم شما چه مستقیماً مسئول بازده کاری یک تیم هستید یا مشاور و راهنمای پروژه های مختلفید، نیاز به مهارت های مدیریتی دارید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پرورش روابط میان فردی، مذاکره، انگیزه، مربی گری و راهنمایی افراد تازه کار مستقیماً بعنوان یک مدیر پروژه یا ضمنی بعنوان متخصص فنی مهمترین نیاز این زمان شماست. با موفقیت در این جوانب بسیار موثرتر و کارامدتر خواهید شد و با سرعت و تلاش بیشتری به سمت موفقیت حرکت می کنید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله چهارم (مشتری)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یکی از مهمترین روابط و انتظارات که با آن روبه رو خواهید بود درمورد مشتری هایتان است.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مشتری دیگری که انتظارات و روابط او باید در ذهنتان باشد، مدیر کل تان، همکاران و سوپروایزرهای او هستند. این مشتری های مهم چه فکری درمورد شما می کنند؟ آیا منبع باارزشی برای آنها به حساب می آیید؟[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]متوجه خواهید شد که در زندگی فردی که مشتریانش را خوشحال و راضی نگه می دارد شناخت بیشتری پیدا می کند و سریعتر در کارش ترفیع می گیرد. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله پنجم (ابزارها و تکنیک های PM، اصول و روش پردازش)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]این روزها با تاکید بر کیفیت تحویلات هر کمپانی از تعداد زیادی ابزار و تکنیک های مدیریت پروژه استفاده می کند تا به بازده بیشتر و پایدارتری برسد. شما باید بتوانید در این ابزارها و تکنیک ها استاد شوید تا اطلاعاتی که مدیر کل تان نیاز دارد را فراهم کنید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]علاوه بر این باید درصدد راه هایی برای ارتقاء فرایند و بالا بردن بازده باشید. باید مطمئن شوید که همه کارکنان از اهمیت ارتقاء فرایندها آگاهند. همکار روبه رویی شماست که دقیقاً می داند چطور می تواند کاری را بهتر انجام دهد. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله ششم (تیم های کارکردی، پروژه های پیچیده بزرگ)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وقتی تیم های کارکردی را مدیریت می کنید به چیزی بیش از مهارت های مردمی، پروژه و ابزار نیاز دارید. شما به حمایت بسیار زیادی از طرف فرهنگ و طریقه کار شرکت نیاز دارید. فرهنگ تعاونی شرط لازم برای موفقیت چنین تیم هایی است. سیاست قرض گرفتن منابع خطراتی برای موفقیت پروژه ها خواهد بود. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در کار کردن با پروژه های پیچیده بزرگ نیاز به مهارت های مذاکره ای و انگیزشی، ارتباطی و تشویقی به میزان بالاتری دارید. باید مراقب خطرات احتمالی و مهارت های گزارشی باشید و اطمینان یابید که عملکردهای لازم انجام گیرد. برای پروژه های بزرگ، مسئله سوددهی باید دقیق تر بررسی شود. آیا سازمان ابزارهای لازم برای انجام آن را دارد؟ درغیر اینصورت باید بتوانید مقیاس ها و نقطه های بازرسی را تعریف کنید تا پروژه های بزرگ و پیچیده از نظر مالی سوددهی داشته باشند.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مرحله هفتم ( مدیریت واحد تجارت)[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]درست مثل مورد پروژه های بزرگ و پیچیده، شما بعنوان مدیر واحد تجرتی شرکت باید مراقب حاشیه سود باشید. شرکت دستاوردهای بلند و کوتاه مدن و اهداف واحد تجارتی را به یاد داشته باشید. باید بدانید که چطور آنها را خودتان با در نظر گرفتن وضعیت بازار، مشتری های کنونی و احتمالی، قدرت و ضعف تیمتان تعریف کنید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بازار مدام در تغییر است. وجود تغییر تنها چیزی است که تغییر نمی کند. مشتری ها می آیند و می روند و پروژه های آنها نیازمند تغییر است. تکنولوژی تغییر می کند و این نیز روی پروژه های شما تاثیر می گذارد. تحقق نیازهای تیم باید از قبل برنامه ریزی شود تا پروژه های خوب را فقط به خاطر نبود مهارت انسانی از دست ندهید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بنابراین به عنوان مدیر واحد بازرگانی شرکت شما شروع به بررسی مسیر حرکت شرکت می کنید.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اینها 7 مرحله اصلی دانش و مهارت هستند که باید در آنها خبره شوید. بااستفاده از راهکارهایی که در این مقاله ذکر شد و استفاده از توانایی ها و مهارت های خود می توانید همیشه در کارتان اول باشید[/FONT]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

alone_1980

عضو جدید
کاربر ممتاز
ویژگی های افراد موفق

ویژگی های افراد موفق


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ماهمیشه صداهای بلند را می شنویم، پر رنگ ها را می بینیم، آسان ها را می خواهیم... [/FONT]غافل از این که خوب ها سخت می آیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند.
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]احتمالا تا به حال با افراد درمانده ای مواجه شده اید که علت ناکامی های خود را نیازهای مالی ، بی عدالتی، وضعیت خانوادگی، شرایط محیطی یا محدودیت های اجتماعی و عدم توجه مسئولین به مشکلات آن ها می دانند. [/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اگر به زاویه دید آن ها در مقابل مشکلات گوناگون دقت کرده باشید، متوجه می شوید که مقصر اصلی در عدم پیشرفت و بالا بردن سطح توانایی هایشان، خود این افراد هستند نه آن چیزی که به عنوان عامل ناکامی (در حقیقت باز دارنده) در ذهن خود می پرورانند.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اصولا همین طرز تفکر افراد ناکام، عمده تفاوت آن ها با اشخاص موفق است که با گذشت زمان، فاصله ای جبران نشدنی را در بین این دو گروه به وجود می آورد.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ریشه های فکری افراد موفق اصولا با خوش بینی، اعتماد به نفس، اراده نامحدود ، تصمیم مصمم و منطق بالا تلفیق شده است.آنها هرگونه مشکل و مانعی که در راه تحقق اهدافشان وجود دارد را به چشم جاده ای می نگرند که برای دست یابی به خواسته هایشان ناگزیر به پیمودن آن هستند، حال چه این مشکلات و تحمل ناملایمات به علت موقعیت و شرایط شخصی و اجتماعی آن ها باشد، چه به صورت طبیعی و عمومی سر راه هر کسی که قصد رسیدن به آن هدف را دارد قرار گرفته باشد. دیدگاه افراد موفق در پیروزی اهداف و برنامه های مورد نظرشان، دست و پنجه نرم کردن با مسایل و مشکلات موجود است. آن ها با مقاومت در مقابل سختی و اندوه سعی بر مقابله و پیروزی بر مشکلات دارند.[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برای افراد موفق بدیهیست که شرایط و امکانات ایده آل می تواند مشوق و ابزار مناسبی برای دست یابی راحت تر به خواسته ها باشد ولی هیچ وقت عدم وجود این شرایط و امکانات آن ها را مایوس نمی کند و نبود پشتوانه یا حامی را دلیلی برای عدم تحقق اهداف خود نمی دانند[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]افرادی که نمی توانند راه خود را پیدا کنند و عمده عمر آن ها با سرگردانی سپری شده است فاقد اراده کامل، اعتماد به نفس ، هدف و برنامه مشخص ، پشتکار و فعالیت لازم برای پیشرفت و ارتقای خود هستند.آن ها [/FONT]شرایط و امکانات ایده آل را ملاک اصلی موفقیت در کارها می دانند و برای بهبود موقعیت خود نیاز به پشتوانه و حامی دارند. این افراد نمی توانند به تنهایی از عهده مشکلات و تحمل سختی ها برآیند و با لاینحل دانستن مشکلات خود به علت شرایط محیطی و شخصی سعی بر تبرئه و فرار خویش از واقعیت دارند.آن ها با این که می بینند افراد موفق باتلاش ، پشتکار و تحمل سختی ها از مشکلاتی که گریبانگیرشان شده به راحتی عبور می کنند، بازهم پیروزی آن ها را از روی شانس یا داشتن امتیازی برتر نسبت به خود می دانند. آن ها نمی خواهند واقعیت را بپذیرند که لازمه رسیدن به موفقیت، توانایی حل مشکلات ، تحمل سختی ها ، تلاش، پیگیری ، پشتکار و باور توانایی ها و استعدادهای خویش است.
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هنگامی می توان زندگی موفقی داشت که با جدیت تمام شخصا به ترمیم نقاط ضعف خود و مرتفع نمودن مشکلات پرداخت، بدون بهانه و نگرانی از شرایط اطراف.[/FONT]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
;)از آسمان طلا مي‌بارد;)
:gol:گروه موفقيت:gol:
 

*afsane*

عضو جدید
سلام به همه دوستای گلمممممممممممممممممممممممممممم
خوبین همگیییییییییییییییییییییییییییی؟ سال کهنتون مبارررررررررررررررررررک:D
بچه ها جون توی این مدتی که نبودم دسترسی به نت نداشتم ولی خیلی دوست داشتم بیام اینجا سر بزنم.اوضاع جذبتون چطوره؟کولاک کردین یا نه؟موفق باشین همگیییییییییییییییییییییییییییییییییی:smile:
 

*afsane*

عضو جدید
دستهای کوچک دعا

دستهای کوچک دعا

دعاهای زیر از کتابسومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاًآمین بگوئید:

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به
ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)​
ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)
خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)
خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)
خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ ساله)
ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)
خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)
خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)
خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)
ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)
خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم... (مهسا فرجی / 11 ساله)
دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)
خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)
خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)
خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)
ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن... (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)
ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)
خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)
خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)
ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)
خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)
آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند.. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)
خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم.. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)
خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)
خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)
خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)
من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)
خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)
اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)
خدای مهربان! من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا! (رویا میرزاده / 7 ساله)
خدایا! من یک دوستی دارم که پدرش کار نمی‌کند فقط می‌خوابد و همین طور تریاکی است! خدایا کمک کن که از این کار بدش دست بردارد. خدایا ظهور آقا امام زمان را زود عنایت فرما.. (لیلا احسانی فر / 11 ساله)
در یادداشت دبیر جشنواره در ابتدای کتاب نوشته شده:
"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است."
 

Similar threads

بالا