اعصابم خ خ خورده
اما بذارین براتون خاطره تعریف کنم شاید ذهنم آروم بشه
با اجازتون من آیین نامه بار اول قبول شدم
همون روز با 100 تا التماس و خواهش و تمنا و پارتی قرار شد امتحان شهریش هم بدم
منم نهایت اعتماد ب نفس توی گروهی ک سوار شدیم...نشستم پشت فرمون
اعتماد ب نفس بالـــــــــــــا
با اجازتون همه کارها رو خوب انجام دادیم....خـــــــــــــوب
چشمتون روز بد نبینه طرف اومد امضا قبولی رو بده
ک همزمان اومدم ماشین رو خلاص کنم و پیاده بشم
چشمتون روز بد نبینه ماشین درست خلاص نشده بود ک ما پامون رو برداشتیم
و از قضا آیینه ی چینی شکست(ماشین تلپ خاموش شد!!!!!!!)
گفت نمیشه رد هستی ماشینت خاموش شده
آقا حالا نه گریــــه کی گریــــه!!!!!!!
نه اینجور نبود من خلاص کردم...مشکل از ماشین شما هست و اینا(آخه اون میگفت بدون خلاص خاموش کردی اما خدا وکیلی من خلاص کرده بودم اما مثل اینکه کاملا خلاص نشده بود!)
خلاصه کلام بنده را مردود اعلام نمود!
ما هم با اشک و آه و نفرین روانه شدیم
خلاصه 1 جلسه کلاس آموزشیمون رو رفتیم و آماده شدیم برا امتحان دفعه بعد
این دفعه اعتماد ب نفس زیرو(صفـــــر)
اتفاقا دوباره خودش بود
معلوم بود ک من رو هم یادشه
این دفعه پارک دوبلم رو خراب کردم
بدون هیچ حرفی پیاده شدم مودبانه و رفتم
دوباره آه و اشک و لا غیر!!!!
تا اینکه با التماس والدین آماده شدم برم 1 بار دیگه امتحان بدم
پدر گرامی رفتن ک نوبت اون جلسه ای ک حتما قبل از امتحان بریم رو مشخص کنه برامون
ک زنگ زدن ک آهای دخترم تو اسمت جزء قبول شده هاس
من تا نیم ساعت اینجوری بودم
نمیدونین چقدر حال داد
اینقدر حال داد ک نگو
آخه شده بود برام یه کابوس
مزش هنوز زیر زبونمه
دمش گرم ...نامردی اون دفعه ش رو جبران کرده بود.....
خلاصه ما هم با دومین بار آئین نامه رو قبول شدیم ب لطف پروردگار
البته دیگه نزدیک 3 ساله ک داره آب میخوره..............!!!!!!!!
اعصابم بهتر شد.....ممنون ک وقت گذاشتید خوندین