معماری با مصالحی از جنس دل

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز


فـــصــل هــای زنــدگـــی ام را به هــم ریختـــه ای...
آنـــگونه نـــــــــــــــه...
ایـــــنـــگونــــه فصـــل ها را بــه هــــم بــریـــز...
تــــعادل زمــــــــــین و فصــــول را...
یـــــــــک فصـــــــــلم کـــــــن...
برگــــــرد و بمـــــــان...
تــــا بـــــــــــهار...
تنـــــــها فصــــل زندگــــــــی ام باشـــــد.. نـــــــه پایـــــیــــــز♥♥
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاییـــــــــــــــز ها

تمام خاطرات زیبا
تمام رویاهای شیرین
با بوی عطر تو
در مقابل افکارم خودنمایی میکنند
میرقصند
کف میزنند
به رخ میکشند

نبودنت را….
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم وقـتي يـه حـس تکرار نشدني رو
با يکي تجـربه مـيکـنه ..
ديگه اون حــس رو با کـس ديگه اي
نـميـتونه تـجـربه کـنه !
بـعـضي حــس هـا ..
خــاص و نــاب هـسـتـنـد ..
مـثـل بــعـضـي آدم هـا ..!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فهمیده‌ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات
مثل عشق ، قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .
من فقط با شیری که جلوم نعره بکشه
میجنگم…
نه سگی که پشت سرم واق واق کنه .
مرا در گورستان سگها دفن کنید
تا دمی در کنار باوفایان باشم…!
(دکتر شریعتی)
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این سرزمین بروید
ما هرگز دخترانمان را زنده به گور نکرده بودیم..
این شما بودید که با لهجه ی شمشیر میخواندید
و زنان به چشمتان
کنیزکانی در مدار مطبخ و بستر بودند.

چگونه هر روز
به کف دست هایی که قاتل زیبایی اند
خیره میمانید
و کودکانتان را نوازش میکنید
با آنها؟

دست هایی که آرایش زنان را
با اسید از صورتشان پاک میکنند
تا کشوری بی چهره بسازند

از این سرزمین بروید!
ما قرن هاست در اقیانوس اسید زندگی میکنیم
کاسه ی اسیدتان از نیزه ی "چنگیز"
و قداره ی "اسکندر" خطرناکتر نیستند
دوباره از خاکستر خود به دنیا می آییم
و زن های زیبای دیگری در این سرزمین هستند
که با گیسوی رها در یادشان پرچم بسازند...


شعر :یغما گلرویی
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عاشقم !
اهل همین کوچه ی بن بست کناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی

تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟ عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به راهی ..

گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟

کاش می شد گنهِ پنجره و لحظه و چشمت
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب
تو را تنگ در آغوش بگیرم ..



{ رحمان نصر اصفهانی }
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


یک کودک غریبـه
با چشم های کودکیِ من نشستـه است
از دور لبخند او چه قدر شبیه من است ..
آه ، ای شباهت دور ! ای چشم های مغرور
این روزها که جرأت دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم
بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم
بگذار در خیال تو باشم
بگذار ... بگذریم
این روزها خیلی برای گریه دلم تنگ است
..


{ قیصر امین پور }
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به بعضی ها باید گفت هــــی‌ فـــلانــی نردبـــان هــوس را بـردار و از اینـجـا بــرو،
با ایــــــن‌ چــیــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـی رسد !
عـــشـــق بـــال مـــی‌خــواهــد کـه تـــو نـــــــداری . . .
 

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باش...
فقط باش و بودنت را به رخ تمام آنهایی بکش که نتوانستند خوبم کنند....
من...
در این کنج سالها ترک خورده بودم و بندی به تنم زده نمیشد
باش و بندی بزن و در آغوشم بگیر...
تو
وا میکنی تمام یخ های دلم را....
باش...
باش و با بودنت مرا دوباره آغاز کن...


((مکتوب))
3آبان 93
 

Gelveh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از کسانی که همه چیز را محاسبه می کنند
بترس.....
هرگز قلبت را در اختیار آنها نگذار...
آنها حساب عشقی را که نثار تو می کنند را دارند
روزی آنرا با تو تسویه می کنند........!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم پــــاييز ميخواهد،ترجيحا آذر مـــاه...

بــــاران هم ببارد و تنهايى ...

دلم قدم زدن ميخواهد

از اينجا تـــا خود بى رمقى...

تـا جـــايى كه نـــايى بـــراى ادامه نماند...

تـا اوج لمس رنگ بـــرگ ها...

تـا نهايت استشمام خوشبوترين عطر جهان...

لا به لاى درختان نيمه برهنه ى نم خورده ...

دلم بدجور بى تـــاب پـــاييز است...
 
بالا