معماری با مصالحی از جنس دل

am!rsam

عضو جدید
محبت زیادی همیشه آدم ها را خراب میکند!!


گاهی آدم ها میروند!!


نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند!!



بلکه آنقدر کوچک اند!!




که تحمل حجم بالای محبت تو را ندارند!!
 

am!rsam

عضو جدید
دلـــم کــُمـا مـــی خـــواهــد....
از آنــهـایـــی که دکـتـر مـــی گــویــد:

مــتـــاســـفـــم....


فــقـط بــراش دعا کـنـیـد...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل تـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـت …!
یـــــک دل …!یـــــک آســـمــــان …!
یـــــک بــــغـــض…!
و آرزو هــــای تــــــرک خـــــورده
بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه برای نوشتن دلیلی هست
همیشه برای بودن دلیلی هست
همیشه بعد سکوت فریادی هست

و برای پایان دلیلی!!

همین
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آسمون ابری
هوای بارونی
پیاده روی در مسیری غریب
حس غریبی بود
بازم صبر
بازم انتظار
واقعا بعد این همه انتظار
می آیی??????
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنبال چیزی که مال تو نیست نرو
که مثل من دچار هنوز می‌‌ شوی
من هنوز کنار پنجره می‌‌ ایستم
غروب را نگاه می‌کنم
میان این همه آمدن و رفتن ها
هنوز منتظر آمدنش می‌‌ مانم ...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل‌ که می‌‌گیرد
خواهی‌ ، نخواهی
چشمانت به اعتراض سرخ می‌‌شوند
و تو خوب می‌‌دانی‌
این روزها از همیشه عاشق تری
و در هجوم ای کاش‌ها خیس می‌‌شوی و
سکوت می‌‌کنی‌
که چشمانت معلوم حالت می‌‌شود
و خوب میدانی‌
این فاصله با هیچ اشکی پر نمی شود
حالا چقدر دوری روی خیالت مانده
درست مثل روزی که عاشق شدی
همه چیز طعم باران می‌‌دهد ...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به بی‌ کسی‌‌های هر کسی‌ سر زدم
یک تو در زندگیش بود
سراغ بی‌ کسی‌‌های خودم را که گرفتم
درد بی‌ رنگی‌ بود و هیچ نبود
اشک بود و آسمان بود و
دردی که هیچ کس نفهمید
جز خودم ........
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم

اینروزا من از روزگار میگذرم
یا روزگار از من
هر چی هست سخت میگذره
خیلی سخت
انتظار و انتظار
اینجا بارون غریبه بارید
خیلیم بارید
هنوز باهم آشنا نشدیم
خوب بارونی بود
اما غریبه س
خیلیم غریبه
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی زخمهایی در اعماق وجود آدم هست که هیچ التیامی برای آنها وجود ندارد...

زخمهایی عمیق که بدنه وجودت را به لرزه می‌افکنند...
شاید در همه لحظات از آنها یادی نکنی...
ولی آنها هستند...
همیشه هستند...
و تنها تلنگری کافی است تا زخمهایت سربازکنند...
و تمام خاطرات تلخ و جانکاهت در قالب مروارید اشکهایت چون خونابه‌ای از زخمی دردناک جاری گردند...
و تو با هیچ قدرتی نمی‌توانی جلوی قلیان آنها را بگیری
می‌آیند و می‌آیند و ناگاه
به خلسه‌ای عمیق می‌روی
ساکت و خاموش خیره می‌شوی
و سکوتی سنگین و دردآور تو را فرامی‌گیرد
بغضی دردناک گلویت را می‌فشارد و به سختی آن را فرومی‌خوری

دیگر نمی خواهی به هیچ‌کدام آنها فکر کنی
و آنگاه ...
فقط خدا را شکر می‌کنی که از ابتدا بوده و هست و همه چیز را می‌داند و تمامی احساست را درک می‌کند.
خدایا ممنونم که هستی
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم


سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم،


آبیِ آبی .. آبی به رنگ دریـا ..


و ناگهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که


سر تا پایش زرد بود .. زرد مثل نـور


من شنا نمی دانستم .


دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم .


و غرق شدم


در دریایِ آبی بیکران رویاها و کابوسها ! !

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نابینـــــــا نیستــــــــم امــــا
چشمم را بر خیلی از چیزها بستم....
از آدمــــــــــــ ها بریده ام
و پناهنــــــــده ی اینجا شدم...
شاید اینجـــــــا قفس داران،
سكـــــوتم را بشكننـــد....
شایـــــــــــــد.....
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
حرفهایم

در دل میمیرند...
اشکهایم
در چشمانم می خشکند
پاهایم
از حرکت می ایستند
بغضم در گلو میمیرد...

من مدت هاست
برای خندیدن
از غصه هایم اجازه می گیرم
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم یک تو میخواهد از همان تو هایی که نگاهم کنی

انگشتم را در دستت بگیری و فشارش دهی



همان تویی که بیتاب و بیقرارم باشی



برا دیدنم سر از پا نشناسی و دوریم را دریا دریا گریه کنی



دلم دلی را میخواهد که هنوز دلتنگم است .



دلم تو را میخواهد که بگوید تو فقط تو ...تو ...تو
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه اتفاق تلخی بود رفتن تو

وقتی مرا به دست بغض و تنهایی سپردی

من از همان روز اسیر لحظه های بی تو بودنم

پشت میله های حسرت

که از رفتنت در دلم ماند
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یال امدن که به سرت میزند خوشم . اما امدنت مثل عکس ماه روی آب است,

دارمت اما فقط خیالت را ؛ بین من و تو و داشتنت فاصله هاست .

وقتی ندارمت پر از خیال توام پر از شوق داشتنت و وقتی هستی پر از اندوهم اندوه بودنت و نداشتنت.

نمیدانی چه دردی دارد بدانی که بهترین هدیه خدا دست توست ولی مال تو نیست.
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
وقتـــی از همــه دنیـــــا ناراحتمــــــــــ

فقط با فکـــــــر کردن به تــــو آرومـــــ مــــی شمــــــــ

امـــــــا وقتــــــــی تــو ناراحتمـــــــ مـــی کنـــــی

همـــــــه ی دنیــا همـــ نمـــی تونـــه آروممــــــــــ کنــــه
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این شعر ها بروند به جهنم


نزدیکتر بیا



آنقدر که



گرمی نفست



دیوانه ام کند ...!
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا می خواهم از تو دل بکنم

صبر می آید !

چقدر این عطسه های

" پاییزی "

را دوست دارم ...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای دوست داشتنت


محتاج دیدنت نیستم ...



اگر چه نگاهت آرامم می کند



محتاج سخن گفتن با تو نیستم ...



اگر چه صدایت دلم را می لرزاند



دوست دارم بدانی



حتی اگر کنارم نباشی ...



باز هم ، نگاهت می کنم ...



صدایت را می شنوم....



همیشه با منی
 
بالا