مشاعره با نام کاربر قبلی

.SAMAN.

عضو جدید
خدایا بر این سامان
بده با اتی سرو سامان:biggrin:
معمار این اتی برده دلم را
بجایش داده دستم یک نوتلا



این مدیر تالار ادبیات نمیخواد بخاطر این اشعار وزین از ما قدر دانی کنه:D
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکدست جام می و یک دست سیبیل سالوادور
به کدام دست اشک هایم را پاک کنم:biggrin:
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرمي صندليت essyh2003 تو را داغت كرد

عاقبت صندلي داغ تو را آبت كرد
یک پند دهم من به تو ای اقا محمد
در دل نده تو راه به جز عشق و محبت
گر بود کنارت همگی جمله خیانت
تو درس بده مثل حسین(ع) عشق و مروت
 

majid@bnd

عضو جدید
چه خلوت گشته، پیران خبری نیست؟؟
از منو تو شاعرتر، انگاری کسی نیست!!!
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سریال قصه های مجید تمام گشت و ما هنوز * در نوستالژی های دوران کودکــی مانده ایم...!

(خیلی عَم خوفه شعرم!):l
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
پیر آن بود که نداند چیست عشق و بس
ما که هر بهار که دیدیم جوان تر شده ایم

زهرا جان شور تازه در ما انداختي / شعر گفتي اتش در جهان انداختي / كاري كردي گذر ما به اين ورا انداختي :smile:
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیر آن بود که نداند چیست عشق و بس
ما که هر بهار که دیدیم جوان تر شده ایم


زهرا بیا عید آمده
زندی بخوان می آمده
غم را به دریا بر فِکن
فرهاد وار دشمن شکن
با این بهار همراه شو
با بلبلان دمساز شو
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دانش اندر دل چراغی روشن است
بهر رندان، خود بجو کان بهتر است
کامپیوتر را نگو در نام خود
کاربردش در شعر من نا ممکن است
 
آخرین ویرایش:

lailiya

کاربر فعال
حمیدو من راه به راه قدم زنان و گاه به گاه
دوباره باز دیر رسیدیم سرکلاس تو دانشگاه
با هول و با شرمنگی با یه کمی دسپاچگی
اجازه استاد اجازه ....نگاه میکرد فقط نگاه
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دوش در بزم لیلی جایم نبود[/FONT]
[FONT=&quot]چون که بر صحرا نشستم نابسود[/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT]​
[FONT=&quot]خنده کردند بر من رفیق و آشنا[/FONT]​
[FONT=&quot]چون که خوردم زخم، زآن چشم حسود[/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]جمله یاران رفتند وماندم من منفرد[/FONT]
[FONT=&quot]جمله رندان غزل ساز را گفتم درود[/FONT]
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنیدستم که روزی در بیابان ... میان شن و ماه و باد و باران! ... کسی زانوی غم بسته به دامان ... که نامش بود حمید، میخواست سامان*.

----------------------------------
*سامان= سروسامان -یا- شایدم دوستش سامان. هرجور خودتون راحتید. خخ
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]میهوا شعر تو را خواندم کنون[/FONT]​
[FONT=&quot]میهوا اسم تو را بردم کنون[/FONT]​
[FONT=&quot]در عجب ماندم از این اشعار تو[/FONT]​
[FONT=&quot]خسته گشتم چون غریقی در یم افکار تو[/FONT]​
 

electro-esmoke

عضو جدید
من طبع شعر ندارم ولی این سه تای اخری خیلی با مزه بود. باید می گفتم حتما;)

وفا خواهی جفاکش باش حافظ

فان الربح و الخسران فی التجر


"ر" بده

_______________________________________________________________

حالیا عشوه عشق تو ز بنیادم برد
تا دگر باره حکیمانه چه بنیاد کند
ّ
 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرانجام...غرق شدیم در برِ جام!......الکترودهایمان سوخت....اسموک غلیظی جَست تا آنورِ بام... اینست گردش روزگار... لطف عالی مستدام!!!!!!!....
:D/.
 

electro-esmoke

عضو جدید
زدم این اشو دیدم لوبیا پلو جاصل شد
تقصیر من نبودش ادویه چینی وارد شد

ان همه اصرار شام که دوست دختر می فرمود
عاقبت در پیتزا فروشی یک فلافل حاصل شد
 
آخرین ویرایش:

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
برق عالم روشن از نور مهندس می شود
دود سیگارش ولی تا شرق عالم می رود
:gol:
نام قبلی را به شعر خود بیفزا ای جوان
تا شود از شعر نابت مهر جستارم روان:gol:
 

Similar threads

بالا