مشاعره با نام کاربر قبلی

[حميدرن]

[FONT=&quot] پیران بگو ای نازنین[/FONT]

[FONT=&quot]رحمی بکن بر این زمین[/FONT]

[FONT=&quot]آلوده گشته این هوا[/FONT]
[FONT=&quot]ازجور برق و دود و کذا [/FONT]

 

[pearan]

پیران بگو ای نازنین

رحمی بکن بر این زمین

آلوده گشته این هوا
ازجور برق و دود و کذا

حمید آقا نگو حالم خراب است
ز دود و دم همه عالم خراب است

 

[AvA-6586]

حمید آقا نگو حالم خراب است
ز دود و دم همه عالم خراب است

سلام و درود بر پیران
سلام و صد سلام بر این مرد ژیان

 

[pearan]

سلام و درود بر پیران
سلام و صد سلام بر این مرد ژیان

سلام آوای شاعر روزتان خوش
تمام جمعه و نوروزتان خوش

 

[AvA-6586]

سلام آوای شاعر روزتان خوش
تمام جمعه و نوروزتان خوش

خیلی دلگیر است این جمعه پیران
هوایش ب شدت سرد است و خفقان

 

[pearan]

خیلی دلگیر است این جمعه پیران
هوایش ب شدت سرد است و خفقان

غروب جمع آوا این چنین است
پسین جمعه ها آری غمین است

 

[AvA-6586]

غروب جمع آوا این چنین است
پسین جمعه ها آری غمین است

همه روزها پیران جمعه میباشد
برای دل ما مرهمی نمیباشد

 

[pearan]

همه روزها پیران جمعه میباشد
برای دل ما مرهمی نمیباشد

بود آوا خدا مرهم به دلها
سرشته آدمی از آب و گلها

 

[AvA-6586]

بود آوا خدا مرهم به دلها
سرشته آدمی از آب و گلها

این چیز ها برای من صدق نمیکند پیران
این روزها گشته ام حیرانِ حیران

 

[pearan]

این چیز ها برای من صدق نمیکند پیران
این روزها گشته ام حیرانِ حیران

اگر حیران شدی آوا خدا را یاد خود آور
همه دلها به یاد او صداقت می کند باور

 

[AvA-6586]

اگر حیران شدی آوا خدا را یاد خود آور
همه دلها به یاد او صداقت می کند باور

میکنم گوش ب نصیحت پیران
بلکه زندگیم شود همچون بزرگان

 

[حميدرن]

[FONT=&quot]آن شنیدستی که مرغی به آوای لطیف[/FONT]​

[FONT=&quot]گفت ای رب عزیز و ای لطیف[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

[FONT=&quot]عمر من هرزه به صحرای بلا[/FONT]​

[FONT=&quot]جسم من خسته به صحرای فنا[/FONT]​

 

[electro-esmoke]

آن شنیدستی که مرغی به آوای لطیف​

گفت ای رب عزیز و ای لطیف​

عمر من هرزه به صحرای بلا​

جسم من خسته به صحرای فنا​

در شمار ارچه نیاورد کسی اسموک را
هیچ غمم نیست که دارم من حمیدرن را

 

[pearan]

میکنم گوش ب نصیحت پیران
بلکه زندگیم شود همچون بزرگان

به گوش و هوش آوا آفرین باد
خـدا در زنـدگی او را قرین باد


دل آزاری کند گر پند پیران
خودش محتاج پند است ای عزیزان

 

[pearan]

در شمار ارچه نیاورد کسی اسموک را
هیچ غمم نیست که دارم من حمیدرن را

بُـوَد تاج سر، "اسموک" این مهندس
ولی لایه ی "اوزون" را کرده سوراخ


اگرچه دود سیگارش مجازی ست
ولی پیران شـود ویران در این کاخ

 

[حميدرن]

چه خوب كه پيران آمد و اشعار نو شده است
دوباره فصل جواني ز آمدنش بهار شده است

الكترو اسموك بيا، آوا كجاست
كه باغ شاعري باز هم ز مّقدم او شكوفا شده است

 

[pearan]

به تشویق حمیدرن آمدم باز
کنیم اینجا دوباره شعر آغاز

 

[حميدرن]

[FONT=&quot]چه خوش گفت پیران در این واپسین[/FONT]​

[FONT=&quot]چو زد زانوی خویش را بر زمین

[/FONT]
​

[FONT=&quot]کنون است فصل ابیات را دوختن[/FONT]​

[FONT=&quot]چنین است رسم پروانه را سوختن[/FONT]​

 

[pearan]

چه خوش گفت پیران در این واپسین​

چو زد زانوی خویش را بر زمین


​

کنون است فصل ابیات را دوختن​

چنین است رسم پروانه را سوختن​

حمید این شعر زیبایت حماسی ست
چو فردوسی فریبایت حماسی ست

 

[حميدرن]

بیا پیران که این دشت خالی است
به جز من و شما گویی کسی نیست

 

[rahmati8829]

بیا پیران که این دشت خالی است
به جز من و شما گویی کسی نیست

چونکه حمید هست و پیران نیز هم
دگر دشت خالی نماند باشگاه نیز هم

اگر قابل بدانید من باشم اینجا
شما تنها نمانید من نیز هم

 

[حميدرن]

الا ای رحمتی کجا بودی ...نبودی؟
تو دانی که دل من را ربودی؟

چه شبها سوختم من در فراقت !!
چه صحراها دویدم در هوایت !!

 

[rahmati8829]

الا ای رحمتی کجا بودی ...نبودی؟
تو دانی که دل من را ربودی؟

چه شبها سوختم من در فراقت !!
چه صحراها دویدم در هوایت !!

حمید کردی مرا شرمنده خود
که کردی زندگی را سخت بر خود

خدا کاری کند دل شاد باشی
تنت سالم بماند..گریان نباشی

 

[pearan]

الا ای رحمتی کجا بودی ...نبودی؟
تو دانی که دل من را ربودی؟

چه شبها سوختم من در فراقت !!
چه صحراها دویدم در هوایت !!

حمید کردی مرا شرمنده خود
که کردی زندگی را سخت بر خود

خدا کاری کند دل شاد باشی
تنت سالم بماند..گریان نباشی

حمید و رحمتی زیبا سرایند
دل پیر و جوان را می ربایند

شما شعر تَرِ خود را سرایید
بیاید گرچه پیران یا نیاید

 

[حميدرن]

[FONT=&quot]پیران بگو از دل سخن[/FONT]​

[FONT=&quot]پندی بده ! مرد کهن

[/FONT]
​

[FONT=&quot]بر جان ما تو رحمتی[/FONT]​

[FONT=&quot]تو دوستدار رحمتی

[/FONT]
​

[FONT=&quot]در روز های داغ صیام[/FONT]​

[FONT=&quot]زخمم بدادی التیام

[/FONT]
​

[FONT=&quot]اکنون چو مستان حال ما[/FONT]​

[FONT=&quot]طلعت فکن در کار ما[/FONT]​

 

[rahmati8829]

پیران بگو از دل سخن​

پندی بده ! مرد کهن


​

بر جان ما تو رحمتی​

تو دوستدار رحمتی


​

در روز های داغ صیام​

زخمم بدادی التیام


​

اکنون چو مستان حال ما​

طلعت فکن در کار ما​

حمید نوشته ای در کویر سکنی گزیدی
بده ادرس بیام انجا... مهمان نمیخوای

اسمان شهر ما خاک بر سر شده است
به هر جا بنگری جز خاک و ریزگرد.. چیزی نبینی

 

[mihua]

حمید نوشته ای در کویر سکنی گزیدی
بده ادرس بیام انجا... مهمان نمیخوای

اسمان شهر ما خاک بر سر شده است
به هر جا بنگری جز خاک و ریزگرد.. چیزی نبینی

رحمتی اگر داری ماسک شیمیایی!، بده آن را به من تا کنم تنفس هایی!

 

[حميدرن]

میهوا رحمتی ماسکی نداره
گرد و خاک هوا هم درمان نداره

من از خاک هوا تنها گریزم
ولیکن به زندان سکندر مسکن گزیدم

 

[pearan]

هوا بهتر شود چن روز دیگر
نخور غم ای حمید از سوز جیگر

 

[pearan]

هرکه پیران را کند یاری به شعر
از خدا خواهم برایش ماه و مهر