به به آخرین روز سال شد و تولد آقا بیژن عزیز ، امیدوارم در پناه حق و در کنار خانواده ، سلامت و شاد باشین.
امیدوارم آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد
هر روز برایت رویایی باشد دردست نه دوردست ،عشقی باشد دردل نه درسر و دلیلی باشد برای زندگی نه روزمرگی . . .
{"data-align":"none","data-size":"full","src":"http:\/\/i27.tinypic.com\/71hbhl.jpg"}
حال و هوای دلت گرم بماند که شهریور پایان گرمای تابستانی ماست
نه آغاز دلتنگی های سرد پاییزی!
نکند با هر باد و بارانی بلرزد بخشکد زیر انبوهی از برگ ها.
باران اگر بارید،
سیل اگر جاری شد
و جاده ها خیس از نبودن،
تو اما حال و هوای دلت گرم بماند.
دلبسته ی واژه ها، نگاه ها و دست ها نباید بود که با تکان خوردن هر شاخه بی درنگ، دلی یخ بزند...!
حال و هوای دلت گرم بماند که پاییز، فصل دل سپردن و ورق زدن خاطرات کهنه ی دل نیست...
عزیز که پُشتی ها و قالیچه ی ایوونو جمع میکرد، نشستم رو میله ها و پرسیدم: چرا جمع میکنی عزیزجون؟
گفت: مادر پاییز داره میشه برگا میریزه رو قالیچه، تمیز کردنشون سخته، کلافم میکنه!
یه نگا به موها حنابستش میندازم و یواش میگم: مامان میگه اونموقعها تا وسطا پاییز که هوا سرد شه، بساط ایوون پهن بود.
- اونموقعها این شکلی نبود مادر. که پاییز میشه تنگ غروبی دلت میخواد از غصه بترکه. پاییزاش یه شکل دیگه بود. شبا میشستیم دور هم انار خورون، گل میگفتیم، گل میشنفتیم. آقا جونت که رفت، دیگه پاییز اون پاییز نشد.
نگاش میکنم؛ روسریشو میگیره جلو صورتش و ریز میخنده: یادش بخیر یبار زهراسادات نشست انار دون کنه براش. گفت بده مادرت. انار با عطر دستا مادرته که خوردن داره..
میخندم باهاش: پس آقا جونم ازین حرفا بلد بود!
لپای بی جونش گل میندازن: اونموقع مث الان نبود مادر. دوس داشتن ورد زبون جوونا باشه. اونموقعها دوست داشتنو دون میکردن توو کاسه انار، گلپر میپاشیدن سرش..
آقاجونت که میخورد و میخندید
پاییز نبود دیگه
بهار میشد..!
آدمهایى هستند در زندگیتان؛
نمی گویم خوبند یا بد..
چگالى وجودشان بالاست...
افکار،
حرف زدن،
رفتار،
محبت داشتنشان
و هر جزئى از وجودشان امضادار است...
یادت نمی رود
"هستن هایشان را.."
بس که حضورشان پر رنگ است.
ردپا حک می کنند،اینها روى دل و جانت...
بس که بلدند "باشند"...
این آدمها را، باید قدر بدانى...
وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى
بى امضایى که شیب منحنى حضورشان، همیشه ثابت است. . .
بعضی از آدم ها ترجمه شده اند
بعضی از آدم ها فتو کپی آدم های دیگرند.
بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.
بعضی از آدم ها فقط جدول و سرگرمی دارند
بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند
بعضی از آدم ها را چند بار باید بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم
و بعضی از آدم ها را باید نخوانده کنار گذاشت
از روی بعضی از آدم ها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها جریمه...
قیصر امین پور
دلتنگی رو باید ساده فهمید
باید با دلتنگی مهربانی کرد
باید نوازشش کرد
باید رقصید
دلتنگی
قشنگ ترین حسِ ممکن است
برایِ اینکه
هیچ دلِ مرده ای تنگ نمی شود
پس بدان
دلت زنده است
زنده !
حال و هوای دلت گرم بماند که شهریور پایان گرمای تابستانی ماست
نه آغاز دلتنگی های سرد پاییزی!
نکند با هر باد و بارانی بلرزد بخشکد زیر انبوهی از برگ ها.
باران اگر بارید،
سیل اگر جاری شد
و جاده ها خیس از نبودن،
تو اما حال و هوای دلت گرم بماند.
دلبسته ی واژه ها، نگاه ها و دست ها نباید بود که با تکان خوردن هر شاخه بی درنگ، دلی یخ بزند...!
حال و هوای دلت گرم بماند که پاییز، فصل دل سپردن و ورق زدن خاطرات کهنه ی دل نیست...