دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد می کشم ، درد
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ناباب نبود ، اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که ماندنی نیست ، همین !
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستای گل من چطورن امیدوارم همتون شادو سرزنده باشید
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
باور کن “من” تنهاترین ضمیر دنیاست

و “ او ” خوشبخت ترین ضمیر دنیا چون “ تو ” را دارد . . .
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را با نوای قلبم پذیرفتم با آهنگ گوشنواز عشق تو مرا با مهر خواندی و من.... به مهمانی سفره ی محبتت آمدم
اگر میشد از یادت میبردم اما...
تو را با جوهر خونم در پنهانی ترین زوایای قلبم با سوزن تیز صبر حکاکی کرده ام
چگونه میشود نقشی را که حک کرده ای پاک کردو از بین برد
من هرگز نمیتوانم و واقعیت این است که چنین چیزی را نمیخواهم
من به تو می اندیشم و تو را با هر آنچه که وجود دارد میپذیرم
مگر عشق، جز این است...
و نمیدانم
سرنوشت چه بازی با من میکند
من برای تو مثل آب روان رودخانه زلالم
باورم کن و با من مثل من باش
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
...

...

به نام خداوند دلهای پاک


بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس
به روی اجتماع بغض حسرت ، گاز اشگ آور بیاندازیم

بیا با خود بیاندیشیم

اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند

اگر یکسال چندین فصل برف بی کسی بارید

اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد

اگر یک شب شقایق مرد

تکلیف دل ما چیست؟

...

و من احساس سرخی میکنم چندیست

و من از چند شب نم پیش در خوابم نزول عشق را دیدم

چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی لرزد؟

چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد

چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است

و در آن ذکر هم یاد خدا خالیست

و گویی میوه اخلاصشان کال است

چرا شغل شریف و رایج این عصر رُجـــّــــالیست

چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازاران صداقت نیز دلالی ست

کاش میشد لحظه ای پرواز کرد

حرف های تازه را آغاز کرد

کاش میشد خالی از تشویش بود

برگ سبزی تحفه درویش بود

کاش تا دل میگرفت و میشکست

عشق می آمد کنارش می نشست

کاش با هر دل دلی پیوند داشت

هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کاشکی لبخند ها پایان نداشت

سفره ها تشویش آب و نان نداشت

کاش میشد ناز را دزدید و برد

بوسه را با غنچه هایش چید و برد

کاش دیواری میان ما نبود

بلکه میشد آنطرف تر را سرود

کاش من هم یک قناری میشدم

در تب آواز جاری میشدم

بال در بال کبوتر میزدم

آن طرف ترها کمی سر می زدم

با پرستوها غزل خوان میشدم

پشت هر آغاز پنهان میشدم

کاش همرنگ تبسم میشدم

در میان خنده ها گم میشدم

آی مردم من غریبستانی ام

امتداد لحظه ای بارانی ام

شهر من آن سوتر از پرواز هاست

در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل میدهد

هر که می آید به او گل می دهد

دشت های سبز ، وسعت های ناب ، نسترن ، نسرین ، شقایق ، آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو ترا پیدا کنم

در دل آینه ، جایی وا کنم


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم که میگیرد
فقط لبخندی میزنم
اخر میدانم کافیست
بغض صدایم بشکند
انوقت حال دل گرفته ام اندکی التیام میابد
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ
بی رﺣﻤﺎﻧﻪ ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی انقدر دلم میگیرد که حد ندارد
اصلا خودم هم مانده ام از دست دلم
گاهی میگیرد گاهی انقدر شاد و بی خیال هست که انگار احساس ندارد
تنها نمیدانم چرا دلم اینقدر مثل موجهای دریا میماند ارام و ناارام
کاش کمی ارام میگرفت
 
  • Like
واکنش ها: A.8

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هر لحظه که به تو فکر میکنم
اما نه
مگر میشود هر لحظه به کسی فکر کرد
اما در لحظات تنهاییم
به تو میاندیشم
و ارام نامت را صدا میزنم
چه زیبا تنهاییم را رنگ میزنی
 
  • Like
واکنش ها: A.8

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمـــی دانم چــــرا ؟!
این روزهــــا
در جـــواب هـــركــــه از حـــالم مـــی پرســــد
تـــا مــــی گویــــم ... " خوبــــــــم "
چشمـــــانم
خیس مــــی شـــــود ... !
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي بيني؟
رفتنت برايم عادي شد...
به همين زودي،عجيب است،نه؟
اما هنوزم گاهي دلم،بد جور هوايت را مي كند...
و ناخود اگاه بر زبان مي اورم:
كاش بودي...



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی چه خوب میشد
ادم میفهمید حکمت
اتفاقات زندگیش را
شاید اینگونه بهتر میتوانست
ارامش بگیرد
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز

به چه ميخندي تو ؟
به نگاهم كه مستانه تو را باور كرد
يا به افسونگري چشمانت كه مرا سوخت و خاكستر كرد ؟
خنده دار است ، بخند !!


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به اسمان میخندم
به زمین میخندم
اصلا باید به خودم هم بخندم
تازگیها
بدجو دلم خندیدن از ته دل میخواهد
کاش میشد بخندم شاید
میتوانستم دوباهر با انرژی مضاعف
به زندگیم بازگردم
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر نگرد
خاطراتت را سوزانده ام
ديگر اثري از تو در دلم نميبينم
جوابت " نه" است!!
برو...
خوش باش با همان دلايلي كه روزي به خاطرشان از كنارم رفتي
برنگرد
برايم تمام شدي...


 

elsay

عضو جدید
دانه دل

دانه دل

[FONT=_MRT_Khodkar]مي كنم [/FONT][FONT=_MRT_Khodkar]انار[/FONT][FONT=_MRT_Khodkar] دانه [/FONT][FONT=_MRT_Khodkar]به دل مي گويم[/FONT]
[FONT=_MRT_Khodkar]خوب بود اين مردم دانه هاي [/FONT][FONT=_MRT_Khodkar]دلشان[/FONT][FONT=_MRT_Khodkar] پيدا بود.[/FONT]

[FONT=_MRT_Khodkar]سهراب سپهري[/FONT]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دنـیــآیـی کـهــ حـتـی روزی

روحـــِـ خـودم هـم تـرکـم مـیـکـنـد

هـیـچ انـتـظـاری از دیـگـرآن نـیـسـت . . . !
 

omid20110

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
و خدایی که در بین مخلوقات خودش غریب است!!!!!!!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست می کشم
از شمردن لحظه هایم بی تو
می ترسم مجموعه های نامتناهی ریاضی را به انتها برسانم...!!!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا