دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺧﻮﺩﺕ
ﻏﻤﺖ
ﻣﺸﮑﻠﺖ...
ﻏﺼﻪ ﺍﺕ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ
ﺣﺘﯽ ﺩﺷﻤﻨﺖ
ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺠﻤﻞ ﭼﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ ﻟﻨﺪﮐﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻨﺰ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺪﻝ ، ﭼﻨﺪ ﺍﯾﺮﺑﮓ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﯿﺎﻭﺭﺍﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ
ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻬﯿﻪ
ﮐﺪﺍﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺍﻧﺪ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﯿﻨﯽ ﻫﺎ
ﮔﺮﺍﻧﺘﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﭼﯿﺴﺖ
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺟﺪﻭﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﯼ
ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ، ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻭ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ ﻣﯿﻨﻮﺷﯽ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺷﺎﻝ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺒﺨﺸﯽ
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺮﺑﺮﻱ ﺩﺍﻍ ﺑﺎ پنیر ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻋﺸق است.
ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ
ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﻓﺮﻣﻮﻝ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻲ
ﺍﻳﻜﺲ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﺍﻳﮕﺮﮒ ﺗﻮﺳﺖ
ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺭﺍﺩﻳﻜﺎﻝ، ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﻧﻴﺴﺘﻲ
ﻫﺮﺟﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲﺷﻲ
ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﺣﺠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ، ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻱ
ﺯﻭﺩ ﺑﻪﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﺁﻳﻲ ﻭ ﺩﻳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻴﺮﻭﻱ
ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﺗﻮﻱ ﺩﻝ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺟﺎ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ....

:smile:
ساده هستم...ساده می بینم...ساده می پندارم زندگی را...نمی دانستم جرم می دانند سادگی را
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم.....
ساده می مانم....ساده می میرم...اما ترک نمی کنم این سادگی را....♥
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺧﻮﺩﺕ
ﻏﻤﺖ
ﻣﺸﮑﻠﺖ...
ﻏﺼﻪ ﺍﺕ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ
ﺣﺘﯽ ﺩﺷﻤﻨﺖ
ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺠﻤﻞ ﭼﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ ﻟﻨﺪﮐﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻨﺰ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺪﻝ ، ﭼﻨﺪ ﺍﯾﺮﺑﮓ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﯿﺎﻭﺭﺍﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ
ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻬﯿﻪ
ﮐﺪﺍﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺍﻧﺪ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﯿﻨﯽ ﻫﺎ
ﮔﺮﺍﻧﺘﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﭼﯿﺴﺖ
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺟﺪﻭﻝ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﯼ
ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ، ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻭ ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ ﻣﯿﻨﻮﺷﯽ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ
ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺷﺎﻝ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺒﺨﺸﯽ
ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺮﺑﺮﻱ ﺩﺍﻍ ﺑﺎ پنیر ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻋﺸق است.
ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ
ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﻓﺮﻣﻮﻝ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﻲ
ﺍﻳﻜﺲ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﺍﻳﮕﺮﮒ ﺗﻮﺳﺖ
ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺭﺍﺩﻳﻜﺎﻝ، ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﻧﻴﺴﺘﻲ
ﻫﺮﺟﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻲﺷﻲ
ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﺣﺠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ، ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻱ
ﺯﻭﺩ ﺑﻪﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﺁﻳﻲ ﻭ ﺩﻳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻴﺮﻭﻱ
ﺳﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﺗﻮﻱ ﺩﻝ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺟﺎ ﻣﻲﺷﻮﻱ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ ﺷﮑﻼﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ....

:smile:
ساده تر از خانه خدا سراغ داري ؟
ساده ساده، براي خدايي كه همه چيز را خلق كرده!
خدا جان ميخواهم يك بوس كوچولو بر گونه ات بزنم..
ساده ساده ،يك بوس كوچولو...نشان تمام عشقم به تو
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روزها
ادعا شده زیادی
اگر هدفت فقط
سرکار گذاشتنه
سراغی از ما نگیر
وگرنه بد میبینی
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازهم می نویسم از اشک...


بازهم می نویسم از اشک !!

باز از تو می نویسم ، از غم دلتنگی ات !
مینویسم که دلم هوایت را کرده است ، کاش تو را میدیدم !
به چشمهایت خیره میشدم و با تو درد دل می کردم !

باز هم می نویسم از عشق ، از احساسی که من نسبت به تو دارم !
احساسی به لطافت دستهاي مهربانت ،
به پاکی قلبت و به قشنگی لحظه دیدار !

حالا که دل تنگم ، حالا که بغض گلویم را گرفته !
و راهی جزاشک ریختن ندارم ، پس باز هم می نویسم ازاشک !

همان قطره پاکی که از چشمهای خسته ام سرازیر می شود !
قطره ای که از درون آن می توان یه عالمه محبت و عشق دید !

قطره ای که درونش دلتنگی است ، غم عاشقی ست !
آری همان اشک همانی که در لحظه دیدار بر روی گونه هایم دیدند !

پرسیدند که این چیست ؟ با این که می دانستم اشک است
اما گفتم که چیزی نیست !
وتجسم كردم درخيال كه تو

با دستهای مهربانت اشکهای رو گونه ام را پاک کردی و مرا آرام کردی !
برای نوشتن لحظه ای اشک ریختن باید صد ها بار کاغذ سفید دفترم را پاره
پاره کنم ، آنگاه که از احساس زیبا می نویسم چشم هایم شروع به اشک
ریختن می کند ، اشکهای که بر روی صفحه سفید کاغذ میریزد !

اما آیا کسی فهمید که اینها اشک است ؟
چرا اشک ؟ دلم گرفته است بخدا دلتنگتم ...!
برای یه لحظه نگاه به چشمهایت !
احساسی را زیباتر از اشک ریختن در لحظهای عاشقی ندیده ام !
اگر چه زیباست اما از درون تلخ تلخ است !
باز هم می نویسم از اشک ، تا ببینی ،

بخوانی و بدانی که طاقت یک لحظه دوری ات را ندارم !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
حرفت که می شود با خنده می گویم :
یادش بخیر فراموشش کردم...
اما نمیدانند هنوز هم وقتی کسی اشتباه تماس میگیرد...
سست میشوم که نکند تو باشی ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این روزها خوب یاد گرفته
..............
اصلا میدانی خندهها..................
نمیدانی که چقدر
دل.................

اصلا میدانی
د......................


a.m
 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته

اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنــــبـــال کـــسی نـــیستـــم کــــــه

وقـــتـــی مـــیـــگم مـــیـــرم
بـــگه :
"نــــــــــــــــــرو"
کـــسی رو میـــخوام کـــه وقتـــی گـــفتم مـــیـــرم
بـــگـــه : "صــــــبـــر کـــن مـــنم بـــاهـــات بـــیـــام،
"تـــنـــهـــا نـــــــــــــــرو".
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منتظر نباش كه شبي بشنوي

از اين
دلبستگي هاي ساده ، دل بريده ام

كه عزيز باراني ام را


در جاده اي جا گذاشتم


يا در آسمان ، به ستاره ي ديگري سلام كردم


توقعي از تو ندارم...

اگر دوست نداري


در همان دامنه ي دور دريا بمان


هر جور تو راحتي...
باران زده ي من...

همين سوسوي تو


از آن سوي پرده ي دوري


براي روشن كردن اتاق
تنهاييم كافيست...

من كه اين جا كاري نمي كنم
...

فقط گهگاه


گمان دوست داشتنت را در دفترم حك مي كنم
...

همين...


اين كار هم كه نور نمي خواهد


مي دانم كه به حرفهايم مي خندي


حالا هنوز هم وقتي به تو فكر مي كنم
باران مي آيد...

صداي باران را مي شنوي
...؟


 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لــب هــایــم را بــه سـکــوت وا داشـتــﮧ ام

ولـی دسـتـانم هـمــیـشـﮧ پُــر از واژه هــایــی بــوده و هـســتــنـد کــﮧ هـیـچ حـرفــی بــرای ِ گــفــتـن نــداشـتــﮧ

و مـعـنــای ِ خـود را درسـت مــیـان ِ هـمـیــن چــنـد سـطــر ِ نـانـوشـتــﮧ از دسـت داده انــد

بـعـضی حــرف هـا یــک جــایــی مــی مــانــنـد

مــیـان ِ لــب هــایـی کــه تـنهـا بـه لبـخـنـدی در بـی پـاسـخ ها کـفـایــت می کـنـنـد

مـیـان ِ بُــغــض هــایــی کــﮧ نــﮧ مــی تــوان در آنـهـا غــرق شـد

و نــه مـثــل ِ یک وعــده ی ِ غــذایــی ، بــی تــفاوت فــرو داد

هـمـﮧ ی ِ ایــن ســال ها را گــذرانــده ام بــا سـطــح ِ وســیــعــی از حــروف و اعــدادی که زنــدگی هــا رقــم زده انــد

فـعـل هــایـی کــﮧ هـیـچ گاه صــرف نـشـده انــد

فــاعـل هـای ِ مجـهــولــی که دیـگــر نـیـســتـنـد

نـهــادهـایـی کـﮧ نـیـامـده رفــتـنـد

و اسـم ها امــان از اســم ها 。 。 。

خــاص هــایـی کــه در تــک تــک ِ حــروفــشـان هـمـچـنـان جــا مانــده ام

بــی آنـکــه گُـــذری احــساس کــنـم

اصــلـاً این ها مــهــم نـــیــــسـت

فــقـط خـواسـتـم بـگـویــم :

هـمـﮧ را , چــه بـا بــغـض و چـه بــی بـغــض فــرو داده ام

ولــی ایــن بــار ,
پــر از آن حــرف هـایــی ام کــﮧ آدم حـتّـی جــرأت ِ گـفــتـن بــﮧ خــودش را هــم نــدارد


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
#نَباید وآیسم بآید برَم جلوتَر نبآیَد وآیسَم

#چوُن زندگی جلوُ میرهــ هی یکی به تو میگه کــِ دیگه وَقت نَداری

#باوَرش نمیکُنی آخَرش یکی شُدی کـِ دیگه تَرس نَدآی

#هر کآری کُنیـــــــ

#آسانسور خَرابه بزار تو کَف بمونَن چون هَمه اینجا میخوآن بَد بدونَن

#ماهآ کی ایم ؟ کُجاییم؟چی ایم؟خُداییم؟

#دیدین جداییم اَزین آتاشغآلا


#جَوونیمو خوُش گُذَرون نهَــ نمیکُنیم ماها عُمرو حَروم

#میریم جِلو روُندو رَوون مُشکلی نیس هَمه آسونَن نمیتونَن مآرو واستونَن

#چُون امشَب شَبمونهــــــــــ یه خَط کَمموـنهـ
ـ

#اَگه کُشتَمونی توآم خوش بحالت چون روُح و جونمونو کَثیف کَردیم


#که روُز به روُز یجوریـــ مَریضــــــ تَر شیم

عاشـــــــــــــقتونَــــــــــــم
" title="
">
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من عقابی بودم که نگاه یک مار

سخت آزارم داد

بال بگشودم و سمتش رفتم

از زمینش کندم

به هوا آوردم

آخر عمرش بود که فریب چشمش، سخت جادویم کرد

در نوک یک قله، آشیانش دادم که همین دل رحمی، چه بروزم آورد

عشق، جادویم کرد

زهر خود بر من ریخت

از نوک قله زمین افتادم

تازه آمد یادم، من عقابی بودم بر فرازِ یک کوه

آشیانِ خود را به نگاهی دادم

 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق امانت با ارزشي است که هر کسي تو قلبش ميزاره

براي همينه که هر وقت بخواي عشقت رو از کسي پس بگيري بايد قلبشو بشکوني...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت

زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم ؛

باشد که موضوع انشای زندگیت "خدا" ،

مقدمه اش "عشق او" ،

و انتهایش "نگاه او" باشد ...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شـــب هايم پر شده

از خــــــــــــــــواب هايي که

در بيداري انــــتظارش را مي کشم ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چهـار شـانـه ، آرام ، صبـور ، نـرم خـو ، تکیـه گـاهـ . . .

شـایـد بـه همیـن دلـایـل ، خیلـی از آدمهـا در مـواقعـی ،

بـه چشـم معشـوقـه ی خـود میبیننـد

بـالـش هـا را ! ! !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺍﺯ ﺍینـﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ

ﺗﺎ ﺁنـجا ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ

ﻭﺟﺐ

ﺑﻪ

ﻭﺟﺐ

ﺩﻟﺘـــﻨﮕــــﻢ …
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاه صدای خرد شدن خود را در زير آوارهای زمان می شنوم
در زير اين آوار ها جان خواهم سپرد......
اما لبهايم را برای گفتن آهی باز نخواهم
کرد سکوت، بلند ترين فرياد من است
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سرنوشت...



آه... ای فرشته ی زیبایِ من


تو که می دانی عاشق ترین قلب دنیا


در سینه ی کدام شاعر می تپد؟!


نگران هیچ چیز نباش!


«سرنوشت حریف عشق نیست»


آخر چه کسی این افسانه را باور می کند !


که فقط با یک بوسه ی ساده


تو زمینی شده ای


و من...


بال در آورده ام؟!





 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من جز تو هیچ آرزویی ندارم ...





دل همین است دیگر ...




می نشیند برای خودش رویا میبافد .




آرزوهای بی جا می کند ...




مثل آرزوی بوییدن عطر گس زنانه ات




مثل آرزوی بوسه های حریصانه و تکثیر شیرین یک گناه در آغوشت




مثل عاشقانه تسلیم شدن مقابل هوس هایت !




مثل ...




میدانی ! ؟




باز هم آسمان و ریسمان بافته ام !




تمامی ماجرا همین است :




من جز تو هیچ آرزویی ندارم !






 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی هست یکی نیست....

یکی هست یکی نیست....

[h=2]
میگن اواخر عمر ادیسون بود که یه نیمه شب به پسرش خبر دادن که حاصل تمام عمر پدرت تو شعله های آتش در حال سوختنه...وقتی پسرش نگران و درمانده به آزمایشگاه در حال سوختن رسید.پدرش رو دید که روبه روی آزمایشگاه نشسته و با لبخند به شعله ها نگاه میکنه...وقتی علت این بی تفاوتی رو از ادیسون سوال کرد جواب داد‏;زمان هایی هست تو زندگی آدما که هیچ کاری از دست تو یا هرکس دیگه ای برنمیاد.و فقط میتونی نظاره گر اتفاقات باشی..مث الان ببین چقدر رقص شعله های رنگی تماشایی شده...."))) یه تصمیم از پیش تعین شده...یه اتفاقی که هیچکس توش دخیل نیست...یه حکمت...یه تقدیر....گاهی دست ما نیس اتفاقای اطرافمون.....:gol:
[/h]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا