دل نامه یا نامه دل

[behrooz civil]

سکوت شب


می‌ تواند دلیلی باشد


برای شروع دلتنگی


درست از همان لحظه‌ ای


كه بدانی شنونده‌ ای نيست


برای شنيدن دلتنگی‌ هايت

​

 

[naghmeirani]

یک عمر هوایِ دل خود داشتم اما

یک لحظه نگاهِ تو ، بهم ریخت دلم را

 

[behrooz civil]

بالاتر از سیاهی هم “رنگ” هست …
مثل رنگ این روزهای من !​

 

[behrooz civil]

دل است دیگر


یا شور می زند


یا تنگ می شود


یا می شکند


آخر هم مهر سنگ بودن


…می خورد روی پیشانی اش

 

[mitra*]

پَروَردمت به ناز
که بِنشینمت به پای...
ای گل چرا
به خاک سیه می‌نشانی‌ام...؟

شهریار

 

[pandarm]

خسته‌ام از آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی
بالهای استعاری ...

 

[pandarm]

گاهی مرگ زیباتر از زنذگیست ...

 

[***##***]

درد دلها بر دل و یک دم سکوت مانده به لب...

 

[behrooz civil]

دل

قصر عاطفه هاست اگریاد خوبان زینتش نباشد

ویرانه ایست تاریک

بیادتم​

 

[***##***]

کسی را که دوستت دارد
زیادی تنهایش نگذار
به این بهانه که چون دوستم دارد همیشه هست...
زیادی که تنهایش بگذاری
به تنهایی عادت می کند
آنوقت حتی اگر باز هم دوستت داشته باشد
دیگر بود و نبودت برایش فرقی ندارد
دوستت دارد دیگر....چه باشی....چه نباشی
ولی دیگر بود و نبودت برایش اهمیتی ندارد
چون..
دوست داشتنت در تنهایی را یاد گرفته است

 

[behrooz civil]

میگن پسرا سنگدل هستن . میگن پسرا احساس ندارن قلب ندارن هیچی ندارن . ولی بیایید ببینید من با چه سنگدل و بی احساسی طرف هستم . یک ساله خودمو براش کشتم ولی اون یه ذره ارزش قائل نمیشه .
این دله من دل نیست حرف حالیش نیست . یک ساله حالیش نیست صدل سال دیگه هم حرف حالیش نمیشه . اینو بهش بگید !!!!

 

[ALIREZA.F.1988]

بگذار انسان ها تا میتوانند از سنگ باشند
تو از نژاد چشمه باش

 

[toghrol4]

دلت را پاک نگه دار...مهم نیست دیگران چه بگویند و چه فکری بکنند...تو کار خودت را درست انجام بده بذار بقیه بگن اشتباهه

 

[***##***]

نه دلم ميخاد كسي رو دوست داشته باشم
نه دلم ميخاد كسى منو دوست داشته باشه
رابطه هاي الان رابطه نيست يه مشت عشقم و عزيزم گفتنِ.
يه مشت دروغ
يه مشت خيانت
يه مشت پنهان كاري

 

[toghrol4]

دلت را خانه ای در کوه روئیا تا به کی خواهی
رها کن دل که عقل از پیش و از پس بهترین دارد

 

[naghmeirani]

 

[mitra*]

انتظار سخت است. فراموش کردن هم سخت است، اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است.
🕴پائولو کوئیلو

 

[***##***]

هــمیـشـه سکــوتــــــ ....
خــــــوبــــــــ نـــیــست ؛
گـاهـــی خُـــرد مـیشـــوی ،
زیــر بـــار حـرفــهـــای نـگفـتــه ،
غـــافـــل از اینــــکـه بـــــه تــــــو ،
تــهــمـت بــی احســاسـی میـزننـــد ..... !

 

[naghmeirani]

[h=1]#کاش
مبادله ی کالا با کالا هنوز هم
مرسوم بود

دل دادم
و
دل می دادی ... [/h]

 

[ALIREZA.F.1988]

مـا کـه از دلـداده دل بـردیـم و دل ، اندوخـتـیـم
هـیــچ آیــا رســـم دلـداری بـه دل آمـوخـتـیـم ؟

ما کـه همچون کـودکـان بـا شعله بـازی میکنیم
پس گلایه چیست چون جمله به آتش سوختیم

 

[***##***]

نوعی بی خیالی هست که معمولا بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید...
بعد از مدتها تلاش کردن دویدن و به در و دیوار زدن بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!
یکدفعه احساس می کنی خسته ای، بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست...
به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن... آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن...
به اینجا که میرسی نه دلتنگ می شوی نه دلخوش...
می گویی بی خیال!
و این بی خیالی غمگین ترین حس دنیاست...!

فرشته رضایی

 

[MAHDI.VALVE]

نوعی بی خیالی هست که معمولا بعد از انتظار کشیدن های طولانی پیش می آید...
بعد از مدتها تلاش کردن دویدن و به در و دیوار زدن بعد از مدتها خواستن بی نتیجه!
یکدفعه احساس می کنی خسته ای، بریده ای، دیگر توانش را نداری و هیچ چیز برایت مهم نیست...
به اینجا که میرسی فقط دلت میخواهد تماشا کنی برایت فرقی نمیکند رسیدن یا نرسیدن... آمدن یا نیامدن، ماندن یا رفتن...
به اینجا که میرسی نه دلتنگ می شوی نه دلخوش...
می گویی بی خیال!
و این بی خیالی غمگین ترین حس دنیاست...!

فرشته رضایی

بسیار زیبا بود

 

[yara59]

 

[yara59]

 

[yara59]

 

[***##***]

آدم کسیو که دوستش داره رو

یادش نمیره

فقط یاد میگیره

کمتر راجع بهش حرف بزنه

کمتر فکر کنه

تا کمک کنه دلش کمتر تنگ بشه

همین!


گوش کردی؟

یادش نمیره!

 

[ALIREZA.F.1988]

رفـاقت را جـای عشـق در دلـم سپـردم تـا بـا یـاد دوسـت
از درد هیــچ عشـقی نسـوزم

 

[yas87]

عشق ماندگارم
عزیز دلم
همدم من
هم نفسم
زیباترین ام
فرشته قلبم
مهربانم
همه هستی ام
همه زندگیام
فقط تو هستی و تو …

 

[yas87]

"آه آه از دل من

که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من

زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش

چه کنم با دل خویش؟

چه دل مسکینی؟

که غمین می شود اندر غم هر غمگینی

هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش

چه کنم با دل خویش؟

در دلم هست هوس

که رسد در همه احوال به درد همه کس

چه امیری متمول چه فقیری درویش

چه کنم با دل خویش؟

زارم از دست عدو

بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش

چه کنم با دل خویش؟

گر در افتم با مار

نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار

لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش

چه کنم با دل خویش؟

دارد این دل اصرار

که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار

همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش

چه کنم با دل خویش؟
​​​​​

از برای همه کس

دل بی رحم در این دوره به کار آید و بس

نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش

چه کنم با دل خویش؟"