دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگم...

براي کسي که مدتهاست بي آنکه با من باشد هرلحظه زندگي اش کرده ام...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نقل مخاطب خاص هست
هی برمیگردیم و از مخاطب خاصمون کلی توقع داریم
هی توقع داریم باشه
توقع داریم بهمون محبت و توجه کنه
ولی یادمون میره اونم توقعاتی داره
اونم دوست داره کنارش باشیم
اونم دوست داره وقتی دلتنگمون میشه
ما بغلش کنیم و اروم دم گوشش بگیم که تا همیشه کنارش میمونیم
فقط یادمون رفته همه اون چیزهایی که خودمون نیاز داریم
طرف مقابلمونم نیازش داره
فقط خودمون مهم هستیم
توقعات خودمون مهم هست
ولی طرف مقابلمون اونقدر مهم نیست
ولی هست فقط خوب بهش گوش نمیدیم
 

eelhamm

عضو جدید
برف می بارد
تابیشتردرآغوشش بگیرد یارزیبایش را‎
تامحکم تردستانش را بفشارد وتمام گرمای وجودش را تقدیمش کند‎
برف می بارد
تا دستان یخ زده اش را درجیبش محکم تربفشارد
وسردی درونش را با فنجانهای پیاپی گرما بخشد
برف می بارد ‎
تا یادت آتشی شود دراین سرما ‎
وقلبم را به آتش بکشد‎
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به دوست داشتَنت مشغولم …
همانند سربازی که سالهاست ؛ در مقرّی متروکه ،
بی خبر از اتمام جنگ ،
نگهبانی می دهد…!
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
screenshot_2013-12-29_2059.jpg
 

پیوست ها

  • screenshot_2013-12-24_1626.jpg
    screenshot_2013-12-24_1626.jpg
    5.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

toghrol1

کاربر بیش فعال
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل/مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک/تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دمِ
چشم هایت گرم

با آن دوستت دارم های عاشقانه اش
از
زیر زبانت که نمی توان حرفی کشید …
 

eelhamm

عضو جدید
دلم عجیب گرفته…
دل‌ گیرم از آدمک‌هایی
که تنها سایه‌ای هستند
از تمام آنی که می‌نمایند
دل‌گیرم از نقاب‌هایی که بر چهره می‌کشند
دل‌گیر از صورتک‌ها…
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه وقتایی وقتی میگن " شب خوش " ینی نذار با این حالم بخوابم ...
اینو بفهمین...
 

Pinar.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگه اشک چقدر وزن داره…؟که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم…

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدیم تر ها چقدر بهانه برای ملاقات و محبت زیاد بود !

چشمه ی آب ، کوزه ی سنگین ، راه طولانی !



آب را که لوله کشی کرده اند همه چیز خراب شده !
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو بردی زندگی...






کلاهت رابه هوابیانداز…





که من دیگرجان بازى کردن ندارم



توبردى…
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای دلم گاهی پدر میشوم !
خشمگین میگویم : بس کن ؛ تو دیگر بزرگ شدی !
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم میخواهد عاشق باشد

عقلم میخواهد عاقل باشد

این میگوید زود باش

آن میگوید دور باش

احساسم این روزها دوشیفت کار میکند

و حقوقش را از من میگیرد...!
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرگاه لبخند میزنی پای منطقم می لنگد ، احساس حکومت می کند …
روایت من و تو عجب جنس غریبی دارد !
 

70arezu

عضو جدید
بگذاشتی ام ....

غم تو نگذاشت مرا....

حقا که غمت از تو وفادارتر است....
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به گمانم امروز
از آن روزهاست که می گفتم.
روزهای خالی از آن همه تمنا و شور ، روزهای در گذر
دریای دلم امروز بس که آرام و کم حرف است ،
دلش می خواهد هیچ نامی را به خاطر نیاورد حتی نام تو را
باکی نیست ، من در بی نامیت غرقم
بگذار خودم باشم
بی شک دوباره طوفانی تر صدایت خواهم زد ....
 

No0sh!n

عضو جدید
یش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است

فریدون مشیری
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه حسرتی است عبورازکنار عابرانی که عطرتورامیزنند اماهیچکدام تو نیستی!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز



خوش به حال انارها ..دلتنگ که میشوند ...می ترکند .

انوقت دانه ی دلشان پیدا می شود و رسوایی به بار می اورد

انوقت عالم و ادم می فهمند انارها دلشان سرخ است

و شوری در درونشان دارند که بی تابی به بار اورده .

ممکن است عده ای ترکشان کنند متلک بارشان کنند که شیرین هسید

و ترش یا عده ای صاحبش شوند و در یک زمان کوتاه تمامش کنند

و شاید از میان این همه جمعیت کسی باشد

که دلتنگیه انار ها را بفهمد و درکشان کنند

و غرق در سرخیه دانه ها با انها دریک صف نا منظم بنشیند

و انار شود سرخ شود دلتنگ شود

و رازش را راز پاک و زیبایش را راز اسمانیش را پیدا کند.
 

darya25

عضو جدید
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود


به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
مـــن گــــــدا هــوس ســــــروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود
سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم پر است…


ماشه زبانم را بکشم، خیلی ها قربانی می شوند…
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا