داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

maryam_memar2008

عضو جدید
شیطان و نمازگزار

شیطان و نمازگزار


مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.


نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد. این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید. اگر ارسال این پیام شما را به زحمت می اندازد یا وقتتان را زیاد می گیرد، پس آن کار را نکنید. اما پاداش آن را که زیاد است نخواهید گرفت.
ستایش خدایی را است بلند مرتبه!

 

#parisa#

عضو جدید
کاربر ممتاز
قربون دخمل گلم برم که میدونه مامانش ولخرجه و حساب تشکراشو نگه نمیداره

واقعا هر سه داستان باعث میشه ادم به فکر بیفته

خدا نکنه مامی.:gol:
یه چی بگم؟تشکرای من هیشوقت تموم نمیشه:surprised:نمیدونم چرا!!!!!!
آره مخصوصا داستان دوم..نه؟:gol:
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا نکنه مامی.:gol:
یه چی بگم؟تشکرای من هیشوقت تموم نمیشه:surprised:نمیدونم چرا!!!!!!
آره مخصوصا داستان دوم..نه؟:gol:


چون تو دختر عاقلی هستی و همیشه با تفکر تشکرهاتو به دیگران می بخشی

من از اولی خیلی خوشم اومد
 

fkoranos

عضو جدید
سلام.قابل توجه postmodern : قیاس دو مورد در صورتی درسته که قابل قیاس باشن. شما خدا روا در همه موارد با آرایشگر نمیتونین قیاس کنین حتی اگه واسه تشبیه برا درک بهتر یک موضوع باشه.و مورد دیگه اینکه من شخصا به قسمت اعتقاد ندارم ولی به حکمت چرا. به قسمت نه چون انسان دارای اختیاره و به حکمت آره چون یکی اون بالا هست که صلاح ما رو بهتر از خودمون میدونه و در مواردیم که مشتریشو رد میکنه در واقع رد نکرده بلکه یک فرصت بهتر رو براش در نظر گرفته. موفق باشین.
 

fkoranos

عضو جدید
سلام.قابل توجه postmodern : قیاس دو مورد در صورتی درسته که قابل قیاس باشن. شما خدا روا در همه موارد با آرایشگر نمیتونین قیاس کنین حتی اگه واسه تشبیه برا درک بهتر یک موضوع باشه.و مورد دیگه اینکه من شخصا به قسمت اعتقاد ندارم ولی به حکمت چرا. به قسمت نه چون انسان دارای اختیاره و به حکمت آره چون یکی اون بالا هست که صلاح ما رو بهتر از خودمون میدونه و در مواردیم که مشتریشو رد میکنه در واقع رد نکرده بلکه یک فرصت بهتر رو براش در نظر گرفته. موفق باشین.
 

دانیال پارسی

عضو جدید
مي گن مردا جنبه ندارن يعني اين

مي گن مردا جنبه ندارن يعني اين

مردي كت و شلواري با كراواتي زيبا ، قصد طلاق دادن زنش رو داشت .
دوستش علت رو جويا شد و مرد پاسخ داد: اين زن از روز اول هميشه مي خواست من رو عوض كنه.
منو وادار كرد سيگار و مشروب رو ترك كنم ... طرز پوشيدن لباسم رو عوض كرد ، و كاري كرد تا ديگه قماربازي نكنم، و همچنين در سهام سرمايه ‌گذاري كنم و حتي منو عادت داده كه به موسيقي كلاسيك گوش كنم و لذت ببرم و الان هر هفته جمعه ها هم با دوستانم كه همه آدمهاي سرشناسي هستند ميرم بازي گلف !

دوستش با تعجب گفت: ولي اينايي كه مي‌گي چيز بدي نيستند !!!!
مرد گفت: خب اين رو مي دونم ولي حالا حس مي‌كنم كه ديگه اين زن در شان من نيست!
 

mina.eror

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردي كت و شلواري با كراواتي زيبا ، قصد طلاق دادن زنش رو داشت .
دوستش علت رو جويا شد و مرد پاسخ داد: اين زن از روز اول هميشه مي خواست من رو عوض كنه.
منو وادار كرد سيگار و مشروب رو ترك كنم ... طرز پوشيدن لباسم رو عوض كرد ، و كاري كرد تا ديگه قماربازي نكنم، و همچنين در سهام سرمايه ‌گذاري كنم و حتي منو عادت داده كه به موسيقي كلاسيك گوش كنم و لذت ببرم و الان هر هفته جمعه ها هم با دوستانم كه همه آدمهاي سرشناسي هستند ميرم بازي گلف !

دوستش با تعجب گفت: ولي اينايي كه مي‌گي چيز بدي نيستند !!!!
مرد گفت: خب اين رو مي دونم ولي حالا حس مي‌كنم كه ديگه اين زن در شان من نيست!

واقعا که مردا همین مدلی هستن
 

mahnazbagherzade

عضو جدید
کاربر ممتاز
نميگم همشون اما بعضياشون واقعا قدر نشناسن تا به ي جا ميرسن شلوارشون 2 تا ميشه بعدم ميگن اين زن واسه ما زن نبود
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر داستانی یک معکوس هم داره
نمونش آشپزباشی با بازی پرستویی و معتمد آریا
 

Similar threads

بالا