باید حطر کرد
باید حطر کرد
باید خطر کرد
تنها هنگامی معجزه ی زندگی
را به راستی درک می کنیم
که بگذاریم نامنتظره رخ دهد.
خداوند هر روز همراه با طلوع خورشید
لحظه ای را به ما می دهد
که در آن می توانیم
هر آنچه که ما را ناشاد می کند دگرگون کنیم.
هر روز می کوشیم وانمود کنیم
که وجود ندارد،که امروز مانند دیروز است و همچون فردا خواهد بود
اما هر کس به روز خود توجه کند
آن لحظه ی جادویی را کشف میکند
خوشبختی گاهی یک برکت است
اما معمولا یک فتح است
لحظه ی جادویی روز کمکمان می کند
تا دگرگون شویم
به جستجوی رویاهایمان برویم
رنج خواهیم برد
لحظه های دشواری خواهیم داشت
مایوس می شویم
اما همه ی اینها گذرایند
و اثری بر جای نمیگذارند
بدبخت کسی است که می ترسد خطر کند
می ترسد که همانند دیگران که خطر کردند
با نومیدی ویاس مواجه شود
اما هنگامی که به گذشته نگاه میکند
آوای قلبش را می شنود که می گوید
با معجزاتی که خداوند در روز تو گذاشته بود چه کردی؟
با استعدادهایی که پروردگارت به تو سپرده بود چه کردی؟
در گودالی دفنشان کردی
چون ترسیدی که از دستشان بدهی
پس به یقین زندگی ات را به هدر داده ا
باید حطر کرد
باید خطر کرد
تنها هنگامی معجزه ی زندگی
را به راستی درک می کنیم
که بگذاریم نامنتظره رخ دهد.
خداوند هر روز همراه با طلوع خورشید
لحظه ای را به ما می دهد
که در آن می توانیم
هر آنچه که ما را ناشاد می کند دگرگون کنیم.
هر روز می کوشیم وانمود کنیم
که وجود ندارد،که امروز مانند دیروز است و همچون فردا خواهد بود
اما هر کس به روز خود توجه کند
آن لحظه ی جادویی را کشف میکند
خوشبختی گاهی یک برکت است
اما معمولا یک فتح است
لحظه ی جادویی روز کمکمان می کند
تا دگرگون شویم
به جستجوی رویاهایمان برویم
رنج خواهیم برد
لحظه های دشواری خواهیم داشت
مایوس می شویم
اما همه ی اینها گذرایند
و اثری بر جای نمیگذارند
بدبخت کسی است که می ترسد خطر کند
می ترسد که همانند دیگران که خطر کردند
با نومیدی ویاس مواجه شود
اما هنگامی که به گذشته نگاه میکند
آوای قلبش را می شنود که می گوید
با معجزاتی که خداوند در روز تو گذاشته بود چه کردی؟
با استعدادهایی که پروردگارت به تو سپرده بود چه کردی؟
در گودالی دفنشان کردی
چون ترسیدی که از دستشان بدهی
پس به یقین زندگی ات را به هدر داده ا