بسم الله الرحمن الرحیم.........اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصروجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه
سلام من تقدیم به برادران و خواهران امروز و دیروزم.....سلام من بر غنچه های نوشکفته باشگاه مهندسان و سلام من بر برگ ریزان پائیزی پیشاپیش........
همیشه وقتی کاربری خداحافظی میکرد......جه موافق بودم با او از نظر تفکر و چه نه......سعی میکردم جلوی رفتنش را بگیرم.......و می گفتم کسی که به خاطر مسائل باشگاه نمی رود.....ولی امروز گویا ورق برگشته و نوبت رفتن من است.......حالا شاید بهتر بتوانم با حس و حال اون ها انس بگیرم .......و خودم رو جای اونها بگذارم........
پناه می برم به خدا از بستن دهان رقیب و منتقد........جمله ای که بعضا شما ها شنیده اید........جمله ای که خاطر خیلی ها شاید باشد و دو سالی که میگذرد....بله!بایستی پناه برد به خداوند.......و چقدر زیبا گفت حافظ شیرین سخن..............
رموز مصلحت ملک خسروان دانند گدای گوشه نشین تو حافظا مخروش
خوشحالم که امروز با خیالی آسوده هرچند قلبی شکسته این جا را ترک میگویم..........و شرایطی پیش آمد که کاری که یک سال پیش بایستی انجام میشد(یک سال قاچاقی در باشگاه بودیم) امروز رخ دهد و به جمع دوستان سفر کرده ام بپیوندم......
امروز روز بازنشسته شدن من است و سپردن ماموریتم به دیگران.....ماموریتی که خدا کند از آن سرفراز بیرون آمده باشم......هرچند که میدانم گاهی اوقات تر و خشک با هم سوزانده شدند که البته بعد از بیرون آمدن از شرایط خاکستری از آنها دلجویی کردم
عمده کاربران باشگاه مرا به صراحت در گفتار و کردار میشناسند که این برای بنده مایه مباهات و خشنودی است......برخی این صراحت کلام مرا در دفاع از مدیران باشگاه میدانند .......برخی نیز در دفاع از کاربران .........اصلا به همین خاطر است که برخی کاربران به بنده میگفتند ضد کاربر و پابوس(کلمه قشنگش) مدیران!..........و برخی دیگر هم میگفتند مبارز و سنگدل در برخورد با مدیران
و این صراحت کلام امروز باعث میشود که عزیزان من.......برادران و خواهران دینی و میهنی ام .........بخش دیگری از حرف های نگفته ای که دارم بازگو کنم ......سوالاتی که شما پرسیدید که آن محمد چه شد!
بله آن محمد.......امروز بیماری قلبی اش اوت کرده و در صورت ادامه نه تنها برای همیشه عطای انجمن را به لقایش باید ببخشد بلکه برای همیشه بایستی توشه سفر را از این دنیا ببندد........خیلی از حرف ها رو نمیشه گفت..بخشی از اون رو شاید بعدا در صورت حیات در وب نوشت بگم..........فکر نکنید که من یک وقت حرف شما رو پیش کسی بردم که هرگز این کار رو نکردم منظورم کاربران است....هرچند که میدانم در پچ پچ های خصوصی چه ها گفته میشود و نمیشود.......ولی از روی شما شرمندم که کاری از دستم برنیامد هرچند میدانم رو سفیدم یعنی خدا کند ....چرا که همه تلاشم رو کردم.......خدا رو شکر تو این باشگاه بچه های مذهبی و مومن،ولایی و انقلابی....... هنوز هستند ......شاید رفتن من در وهله اول تلنگری باشد به آن ها که خود را جمع کنند.....اتحاد بیشتری داشته باشند و بیشتر حضور به هم رسانند.....ترس و واهمه نداشته باشند در بیان حقیقت......در بیان آموزه های دینی......... .........و در وهله ثانی جلوی اتفاقات ناخوشایند در باشگاه گرفته شود ......امر به معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید......شهید خلیلی ها چرا شهید شدند؟.....برای اینکه قرآن،ائمه و پیامبران بارها بر این واجب کفایی تاکید داشته اند........ امام رضا(ع) مي فرمايد: "امر به معروف و نهي از منكر كنيد؛ وگرنه، اشرار بر شما چيره مي شوند و خوبانتان دعا مي كنند و مستجاب نميگردد"(وسائلالشيعه، ج11، ص404..)...به امید یک عده ای که مدام حرف از این میزنند که امر به معروف و نهی از منکر خوب است ولی ما انجام نمیدیم ننشینند......کاری کنید که این هایی که انقدر ادعا دارند خودشان یکبار هم که شده وارد عمل شوند .........و بر دانش و توکل روز افزون خود بیفزایید........
یکی از مدیران باشگاه ادعا کرد که بچه های مذهبی از رفتار من ناراحتند.....و به جای گله و شکایت به بنده .....گله و شکایت را نزد مدیران برده اند!....که البته من باور نکرده و نمی کنم......چرا که میدانم........بچه مذهبی به دنبال حساب صاف کردن و خرده حساب شخصی نیست.....بلکه برای او فعل مهم است نه فاعل.........و به همین خاطر هم ابتدای امر با خود اون فرد حرف میزند که کارش را اصلاح کند..................و منتقد است نه تخریب چی......ممکن است تند هم برود در اوج عصبانیت......یا موقعی که توهین بشنود........... ولی اهل توهین کردن نیست
قبلا پرسیدید که فلانی ..........تو که انقدر دلسوز بخش علمی باشگاه رو میکنی چرا در قسمت عمومی تالار برق مطالبت به یک باره متوقف شد..........و بعضا با لبخند من مواجه شدید.....شاید مسخره به نظر بیاد........ولی واقعیت این است.....قرار نیست همه از شما خوششون بیاد.......ممکن است یه عده اصلا با قیافه شما مشکل داشته باشند.....راه و تفکر که دیگر بماند و وای اگر.......... خب شاید بچه های قدیمی تر انتقادهای تند و تیز من را که برخیشون عمومی شد به یاد داشته باشند.......یاد این حکایت افتادم
به هر حال چند نفر امکان دارد......در بخش علمی باشگاه همان اتدای امر با اخراج قرمز مشایعت گردند؟...حال نمیدانم مشکل از عصای موساست یا هوای مرطوب میان دو آبراهه ................ولی هرچه هست میدانم که امروز باید بروم.....گرچه از این رفتن عده ای خوشحال خواهند شد و یقین دارم خوشحالی آنها دوام چندانی نخواهد داشت.....بلکه!......سکولارها و مخالفان و مبارزان با دین.....تفرقه افکنان بین شیعه و سنی و قومیتها خوشحالی کنند.....ولی یقین بدانند نتجیه ای که میخواهند بدست نخواهند آورد...همینطور آنهایی که فریاد جدایی دین از سیاسی سر میدهند و دنبال اسلام سکولار هستند .......و البته یک عده از دوستانی معتد هم خوشحال خواهند بود چرا که گمان بردند سکوت بهترین راه است.....نمیدانم کی خواهند فهمید سکوت همیشه خوب نیست......به خصوص در برابر شائبه افکنان......آیا فقط دست به دعا شدن و بی حرکت بودن کافی است؟.......به هر حال شما راه و روش من رو قبول نداشتید.....منتظرم راه و روش خودتون رو نشون بدین ......و ببینم چقدر تلاش خواهید کرد برای احقاق جامعه اسلامی ........اسلام ناب محمدی........و فراموش نکنید که در این باشگاه هنوز افراد جانباز.......افراد آزاده .......افرادی از خانواده شهدا.......افرادی از خانواده علما........و آن سویش هم آنهایی که دوست ندارم اسم ببرم هستم.....از هر قشری و هر فرهنگی........مواظب باشیم به خصوص شرمنده قشر اولی که نام بردم نشویم و چه فایده دارم مدام بگوئیم شهدا شرمنده ایم و هیچ برای بهبود نکنیم.......فحش خوردن و برچسب خوردن و نسبت دروغ دادن به شما در این راه طبیعی است......و فکر نکنید من انقلابی یک وقت از این مسائل خسته شدم که دارم میرم.....خدا میداند که هرگز .......و چه بسا بعد رفتن هم وصله ها و نسبت های نارواتری ادامه داشته باشد....که اهمیتی ندارد.....تابوده همین بوده......خدا کند که جلوی خدا رو سفید باشیم نه بنده خدا
خدا رو شکر همونطور که گفتم در باشگاه مهندسان افراد معتمد و با ایمان همچنان هستند......رفتن من باعث خواهد شد نسلی دیگر به صحنه بیایند و به این مسئله ایمان دارم................از امروز دیگر پیام های خصوصی من در باشگاه برای هیچ کس باز نخواهد بود و به هیچ ایمیلی نیز پاسخ نخواهم داد....چرا که باشگاه برای من تمام شد با همه پستی ها و بلندی هایش......با همه تلخی ها و شیرینی هایش.....
می خواهم خود را در خلوت های خاموشی گم کنم و وای بر ما اگر که خاندان نبوتمان گم شود......وای بر ما
در پایان لازم میدانم یادی کنم از دوستانم .......که بعضا سابقا در این باشگاه بودند .........و مایه امید و دلگرمی حقیر
یادی کنم از برادرانم نظیر آقا سید .......مردی که مردانگی را به ما آموخت......به ما نشان داد برای رسیدن به هدف جان و تن چقدر بی ارزش است......از برادر و دوست خوبم مصطفی........از بابی چارتون،خیبر،حسام،ali_511
.
سهیلی....
omidvarshoei
.........
arash_441
.
"Pejman"
[h=4]reza4321[/h]
BIGHAM
.
سیویل بوی......فیتو......دانیال......دریانیان......پدرام......آیس من......مصطفی قدرت.....سکتور
emajid16
حاجی....حمید ام بی..بهنام گل.....امیر عزیز....اینداستری.....جوادتا......جواد مسی عزیز......مگنت.......اولی الالباب.......مهدی سپهری....دانش+جو
mohammad.ie69........
mohsen-gh.........
Mute
[h=4]hit_me_baby[/h]
[h=4]majid_mz[/h][h=4]LEGEND.MM[/h][h=4]khosroshahiy[/h][h=4]jentleman_arch[/h] ...........mfmechanics
[h=1]mohsen victor[/h]
مهندس خوشفکر(میلاد عزیز) ...........s1m5j8
سلام من تقدیم به برادران و خواهران امروز و دیروزم.....سلام من بر غنچه های نوشکفته باشگاه مهندسان و سلام من بر برگ ریزان پائیزی پیشاپیش........
همیشه وقتی کاربری خداحافظی میکرد......جه موافق بودم با او از نظر تفکر و چه نه......سعی میکردم جلوی رفتنش را بگیرم.......و می گفتم کسی که به خاطر مسائل باشگاه نمی رود.....ولی امروز گویا ورق برگشته و نوبت رفتن من است.......حالا شاید بهتر بتوانم با حس و حال اون ها انس بگیرم .......و خودم رو جای اونها بگذارم........
پناه می برم به خدا از بستن دهان رقیب و منتقد........جمله ای که بعضا شما ها شنیده اید........جمله ای که خاطر خیلی ها شاید باشد و دو سالی که میگذرد....بله!بایستی پناه برد به خداوند.......و چقدر زیبا گفت حافظ شیرین سخن..............
رموز مصلحت ملک خسروان دانند گدای گوشه نشین تو حافظا مخروش
خوشحالم که امروز با خیالی آسوده هرچند قلبی شکسته این جا را ترک میگویم..........و شرایطی پیش آمد که کاری که یک سال پیش بایستی انجام میشد(یک سال قاچاقی در باشگاه بودیم) امروز رخ دهد و به جمع دوستان سفر کرده ام بپیوندم......
امروز روز بازنشسته شدن من است و سپردن ماموریتم به دیگران.....ماموریتی که خدا کند از آن سرفراز بیرون آمده باشم......هرچند که میدانم گاهی اوقات تر و خشک با هم سوزانده شدند که البته بعد از بیرون آمدن از شرایط خاکستری از آنها دلجویی کردم
عمده کاربران باشگاه مرا به صراحت در گفتار و کردار میشناسند که این برای بنده مایه مباهات و خشنودی است......برخی این صراحت کلام مرا در دفاع از مدیران باشگاه میدانند .......برخی نیز در دفاع از کاربران .........اصلا به همین خاطر است که برخی کاربران به بنده میگفتند ضد کاربر و پابوس(کلمه قشنگش) مدیران!..........و برخی دیگر هم میگفتند مبارز و سنگدل در برخورد با مدیران
و این صراحت کلام امروز باعث میشود که عزیزان من.......برادران و خواهران دینی و میهنی ام .........بخش دیگری از حرف های نگفته ای که دارم بازگو کنم ......سوالاتی که شما پرسیدید که آن محمد چه شد!
بله آن محمد.......امروز بیماری قلبی اش اوت کرده و در صورت ادامه نه تنها برای همیشه عطای انجمن را به لقایش باید ببخشد بلکه برای همیشه بایستی توشه سفر را از این دنیا ببندد........خیلی از حرف ها رو نمیشه گفت..بخشی از اون رو شاید بعدا در صورت حیات در وب نوشت بگم..........فکر نکنید که من یک وقت حرف شما رو پیش کسی بردم که هرگز این کار رو نکردم منظورم کاربران است....هرچند که میدانم در پچ پچ های خصوصی چه ها گفته میشود و نمیشود.......ولی از روی شما شرمندم که کاری از دستم برنیامد هرچند میدانم رو سفیدم یعنی خدا کند ....چرا که همه تلاشم رو کردم.......خدا رو شکر تو این باشگاه بچه های مذهبی و مومن،ولایی و انقلابی....... هنوز هستند ......شاید رفتن من در وهله اول تلنگری باشد به آن ها که خود را جمع کنند.....اتحاد بیشتری داشته باشند و بیشتر حضور به هم رسانند.....ترس و واهمه نداشته باشند در بیان حقیقت......در بیان آموزه های دینی......... .........و در وهله ثانی جلوی اتفاقات ناخوشایند در باشگاه گرفته شود ......امر به معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید......شهید خلیلی ها چرا شهید شدند؟.....برای اینکه قرآن،ائمه و پیامبران بارها بر این واجب کفایی تاکید داشته اند........ امام رضا(ع) مي فرمايد: "امر به معروف و نهي از منكر كنيد؛ وگرنه، اشرار بر شما چيره مي شوند و خوبانتان دعا مي كنند و مستجاب نميگردد"(وسائلالشيعه، ج11، ص404..)...به امید یک عده ای که مدام حرف از این میزنند که امر به معروف و نهی از منکر خوب است ولی ما انجام نمیدیم ننشینند......کاری کنید که این هایی که انقدر ادعا دارند خودشان یکبار هم که شده وارد عمل شوند .........و بر دانش و توکل روز افزون خود بیفزایید........
یکی از مدیران باشگاه ادعا کرد که بچه های مذهبی از رفتار من ناراحتند.....و به جای گله و شکایت به بنده .....گله و شکایت را نزد مدیران برده اند!....که البته من باور نکرده و نمی کنم......چرا که میدانم........بچه مذهبی به دنبال حساب صاف کردن و خرده حساب شخصی نیست.....بلکه برای او فعل مهم است نه فاعل.........و به همین خاطر هم ابتدای امر با خود اون فرد حرف میزند که کارش را اصلاح کند..................و منتقد است نه تخریب چی......ممکن است تند هم برود در اوج عصبانیت......یا موقعی که توهین بشنود........... ولی اهل توهین کردن نیست
قبلا پرسیدید که فلانی ..........تو که انقدر دلسوز بخش علمی باشگاه رو میکنی چرا در قسمت عمومی تالار برق مطالبت به یک باره متوقف شد..........و بعضا با لبخند من مواجه شدید.....شاید مسخره به نظر بیاد........ولی واقعیت این است.....قرار نیست همه از شما خوششون بیاد.......ممکن است یه عده اصلا با قیافه شما مشکل داشته باشند.....راه و تفکر که دیگر بماند و وای اگر.......... خب شاید بچه های قدیمی تر انتقادهای تند و تیز من را که برخیشون عمومی شد به یاد داشته باشند.......یاد این حکایت افتادم
در روزگاران قدیم، مرد میانسالی دو زن داشت........ یکی از زنها مسن و دیگری جوان بود......... هر یک از زنها، شوهرشان را خیلی دوست داشتند و تمایل داشتند که او در سنی متناسب با آنها به نظر آید.
پس از گذشت چند سال، موهای مرد به اصطلاح جوگندمی شد........ برای زن جوان این اتفاق خوشایند نبود زیرا شوهرش را خیلی مسنتر از خودش نشان میداد. بنابراین هر شب موهای مرد را شانه میکرد و موهای سفیدش را میکَند..........
اما سفید شدن موهای مرد، زن مسن تر را خوشحال کرده بود زیرا دوست نداشت دیگران او را با مادر شوهرش اشتباه بگیرند. او هر روز صبح موهای مرد را مرتب میکرد و تا جایی که میتوانست موهای سیاه مرد را میکَند. نتیجه این شد که شوهر آن دو زن، بعد از مدت کوتاهی فهمید کاملاً طاس شده است!
به هر حال چند نفر امکان دارد......در بخش علمی باشگاه همان اتدای امر با اخراج قرمز مشایعت گردند؟...حال نمیدانم مشکل از عصای موساست یا هوای مرطوب میان دو آبراهه ................ولی هرچه هست میدانم که امروز باید بروم.....گرچه از این رفتن عده ای خوشحال خواهند شد و یقین دارم خوشحالی آنها دوام چندانی نخواهد داشت.....بلکه!......سکولارها و مخالفان و مبارزان با دین.....تفرقه افکنان بین شیعه و سنی و قومیتها خوشحالی کنند.....ولی یقین بدانند نتجیه ای که میخواهند بدست نخواهند آورد...همینطور آنهایی که فریاد جدایی دین از سیاسی سر میدهند و دنبال اسلام سکولار هستند .......و البته یک عده از دوستانی معتد هم خوشحال خواهند بود چرا که گمان بردند سکوت بهترین راه است.....نمیدانم کی خواهند فهمید سکوت همیشه خوب نیست......به خصوص در برابر شائبه افکنان......آیا فقط دست به دعا شدن و بی حرکت بودن کافی است؟.......به هر حال شما راه و روش من رو قبول نداشتید.....منتظرم راه و روش خودتون رو نشون بدین ......و ببینم چقدر تلاش خواهید کرد برای احقاق جامعه اسلامی ........اسلام ناب محمدی........و فراموش نکنید که در این باشگاه هنوز افراد جانباز.......افراد آزاده .......افرادی از خانواده شهدا.......افرادی از خانواده علما........و آن سویش هم آنهایی که دوست ندارم اسم ببرم هستم.....از هر قشری و هر فرهنگی........مواظب باشیم به خصوص شرمنده قشر اولی که نام بردم نشویم و چه فایده دارم مدام بگوئیم شهدا شرمنده ایم و هیچ برای بهبود نکنیم.......فحش خوردن و برچسب خوردن و نسبت دروغ دادن به شما در این راه طبیعی است......و فکر نکنید من انقلابی یک وقت از این مسائل خسته شدم که دارم میرم.....خدا میداند که هرگز .......و چه بسا بعد رفتن هم وصله ها و نسبت های نارواتری ادامه داشته باشد....که اهمیتی ندارد.....تابوده همین بوده......خدا کند که جلوی خدا رو سفید باشیم نه بنده خدا
خدا رو شکر همونطور که گفتم در باشگاه مهندسان افراد معتمد و با ایمان همچنان هستند......رفتن من باعث خواهد شد نسلی دیگر به صحنه بیایند و به این مسئله ایمان دارم................از امروز دیگر پیام های خصوصی من در باشگاه برای هیچ کس باز نخواهد بود و به هیچ ایمیلی نیز پاسخ نخواهم داد....چرا که باشگاه برای من تمام شد با همه پستی ها و بلندی هایش......با همه تلخی ها و شیرینی هایش.....
می خواهم خود را در خلوت های خاموشی گم کنم و وای بر ما اگر که خاندان نبوتمان گم شود......وای بر ما
در پایان لازم میدانم یادی کنم از دوستانم .......که بعضا سابقا در این باشگاه بودند .........و مایه امید و دلگرمی حقیر
یادی کنم از برادرانم نظیر آقا سید .......مردی که مردانگی را به ما آموخت......به ما نشان داد برای رسیدن به هدف جان و تن چقدر بی ارزش است......از برادر و دوست خوبم مصطفی........از بابی چارتون،خیبر،حسام،ali_511
.
سهیلی....
omidvarshoei
.........
arash_441
.
"Pejman"
[h=4]reza4321[/h]
BIGHAM
.
سیویل بوی......فیتو......دانیال......دریانیان......پدرام......آیس من......مصطفی قدرت.....سکتور
emajid16
حاجی....حمید ام بی..بهنام گل.....امیر عزیز....اینداستری.....جوادتا......جواد مسی عزیز......مگنت.......اولی الالباب.......مهدی سپهری....دانش+جو
mohammad.ie69........
mohsen-gh.........
Mute
[h=4]hit_me_baby[/h]
[h=4]majid_mz[/h][h=4]LEGEND.MM[/h][h=4]khosroshahiy[/h][h=4]jentleman_arch[/h] ...........mfmechanics
[h=1]mohsen victor[/h]
مهندس خوشفکر(میلاد عزیز) ...........s1m5j8
sabahat [h=4]f.mohebbi[/h] [h=4][/h] . S i s i l . rozmary3000 . sorani88 . سارا خانم...پریچهر خانم....خانم مریم راد.....زئوس...سلیم بن قیس......شقایق 21 ....غزل خانم..راهینو...سرکار خانم آگاهدخت...نگار88....مریدا.....s-aa..دختر شاهپریون . همه خواهران خوبی که بنده رو در این مدت تحمل کردند .......... یقینا برخی اسامی رو جا گذاشتم که بر منوال نادیده گرفتن آنها نگذارید .......و به خاطر کثرت اسم متاسفانه خیلی ها جا ماندند.......که به بزرگی خود ببخشند و یک خواهش:من در باشگاه تاپیک زیاد زدم......ولی دو تاپیکم برایم بسیار حائز اهمیت است.......یکی تاپیکی که مربوط به مردم یمن است ..... که انشاالله تا آزادی کامل شهر یمن و پیروزی مردم در نبود بنده توسط بچه های انقلاب به روز شود نسل کشی و جنایات هولناک رژیم سعودی در یمن تحت حمایت آمریکا و یادگار من در باشگاه مهندسان ایران .........تاپیکی که به لطف خدا ....به نام پاکش و همت همه کاربران باشگاه ......همه کسانی که ایرانی دوست بودند.........چون نگینی از صدف بیرون آمد و درخشید خلیج همیشه فارس ایران امیدوارم این تاپیک نیز لااقل هر یکسال(روز ملی خلیج فارس)زنده نگه داشته شود یا حق.........و من الله توفیق.......... |
آخرین ویرایش: