بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

**sama

عضو جدید
سلام نگار جون فریبا جان وارامش جون
خنگی خوبین؟دیشب نشد داستان بگم.اگه امشب هستین بگم
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام به سما.سلام فریبا جونم.
و وسلام تنهایی!!:eek:
 

* فریبا *

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها جاتون خالی تک و تنها اومدم اینجا رو یه گردگیر ی کردم ...
ببینین خوب شده ؟ ؟؟
به مناسبت تموم شدن امتحانام امشب شیرین با من ....


 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
به به!!بالاخره تو تموم شدی هان؟؟خدا رو شکر!!معلومه خوب هم دادی امتحانم رو ها!!:D;)
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
چه عجبه نگارخان بعد از تونل موندن!!!:D سلام به روی ماهت!!بیا ببوسمت!!چرا انقدر صورتت زبره؟!!؟!انگار اصلاح کردی!!نکنه تو..واقعا.....:surprised::biggrin:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
[FONT=&quot]بستني [/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
[FONT=&quot] [/FONT]​
[FONT=&quot]پسر بچه اي وارد يك بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست . پيشخدمت يك ليوان آب برايش آورد و پسر بچه از او پرسيد كه يستني ميوه اي چند است . پيشخدمت جواب داد پنجاه سنت . پسر بچه دست در جيبش كرد و مقداري پول خرد در آورد و پس از شمارش آنها دو باره پرسيد بستي ساده چند است ؟ پبشخدمت با عصبانيت گفت 35 سنت . پسر بچه دو باره پولهايش را شمرد و سپس گفت پس لطفا يك بستني ساده براي من بياوريد . پيشخدمت با ناراحتي و غر غر كردن رفت و بستني او را آورد . پسر بچه بستني را خورد و سپس به صندوق رفت و 35 سنت پول بستني را پرداخت و رفت . وقتي پيشخدمت براي تميز كردن ميز پسر بچه باز گشت ديد پسربچه دو سكه پنج سنتي و پنج سكه يك سنتي را روي ميز براي انعام او باقي گذاشته است .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه بر و بچ صمیمی....منم امتحانام تموم شدهه.مونده تحویل پروژه ها..از نیوشا چه خبر؟؟!!
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه عجبه نگارخان بعد از تونل موندن!!!:D سلام به روی ماهت!!بیا ببوسمت!!چرا انقدر صورتت زبره؟!!؟!انگار اصلاح کردی!!نکنه تو..واقعا.....:surprised::biggrin:
بابا امتحان دارم مثلا
وای نگو ارام
که جدی جدی
ریش و سیبیل در اودم
ایشالا بعد 7 یه سر میرم ارایشگاه
:redface:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
من افتتاح کردم!!!:D

سلام محمدحسین چطوری؟؟
نداجون خدا رو شکر!!تو هم تموم شد امتحانات!!;)
 

* فریبا *

عضو جدید
کاربر ممتاز
روز قسمت بود. خدا هستی را قسمت میکرد . خدا گفت: چیزی از من بخواهید .هر چه که باشد شما را می دهم . سهم خود را از هستی طلب کنید ، زیرا خدا بسیار بخشنده است . و هر که آمد وچیزی خواست . یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن یکی جثه ی بزرگی خواست و آن یکی چشمانی تیز ،یکی دریا را انتخاب کرد و دیگری آسمان .در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت :من چیز زیادی از این هستی نمیخواهم ،نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ ، نه بالی برای پریدن و نه پایی برای دویدن نه آسمان و دریا ، تنها کمی از خودت را به من بده . و خدا کمی نور به او داد ،نام او کرم شب تاب شد .
خدا گفت آنکه نوری با خود دارد بزرگ است ،حتی اگر به قدر ذره ای باشد ؛تو حالا همان خورشیدی که گاهگاهی زیر برگ کوچکی پنهان میشوی و رو به دیگران گفت : کاش میدانستید که این کرم کوچک بهترین را خواست ،زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست .
و حالا هزاران سال است که او بر دامن هستی می تابد ؛ وقتی ستاره ای نیست چراغ کرم شب تاب روشن است و کسی نمی داند که این همان چراغی است که روزی خداوند آنرا به کرمی کوچک بخشیده است .
اینم قصه امشب من ...
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
پروژه ها که مونده آرام جونی...نگار و فریبا چطورن/؟؟11خوبی محمد حسین؟؟!!
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همه بر و بچ صمیمی....منم امتحانام تموم شدهه.مونده تحویل پروژه ها..از نیوشا چه خبر؟؟!!
واییییییی چه زود
خوش به حالت
نیوشا خوبه
:smile:امروز تو صفحه ام یه عکس خوشگل گذاشته بود

سلام به همه
همه خوبن ؟
سلام
اههههههههههههههه
هر چی می کشیم از دست شما عمرانا
استاداون
درساییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی افتضاحتونه:mad:
 

King Paker

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
فریبا خانوم
Civil جون خوفی؟
نگار خان(م)
آرام جونم خوفی؟ :دی
شب همگی خوش:gol:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
ماشالا چه سرعت بالا می باشه!!
محمدصادق سلام!!
محمدپاکر سلام!!:دی:D
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
بچه ها کرسی تعطیله!!بفرمایید بیرون!!بفرمایید!!با همه هستم!!شما شما و شما!!همه بیرون:razz::razz:
داریم تعطیل می کنیم!!بفرمایید:razz:
 

Similar threads

بالا