با حال ترین گندی که زدی تو زندگیت از دوران بچگی تا حالا

*rahil*

عضو جدید
کاربر ممتاز
این گند مال دوران کودکیمونه<میگم کودکیمون چون گند منو دوستمه>ما دوتا رفیق بودیم حدودا 6 الی 7 ساله منو دوستم تازه گیا تو کوچمون با یه دختره لوس دوست شده بودیم دختره یه گردنبند بدلی خوشگل گردنش بود منو دوستمم آرزو داشتیم واسه چند دقیقه گردنمون باشه
واسه همین تصمیم گرفتیم یه روز گولش بزنیمو گردنبندو کش بریم ..

خلاصه یه روز با هر ترفندی بود با چرب زبونی گردنبندو از گردنش در آوردیم و هر طور شد کاری کردیم گردنبندو که دست ما بود فراموش کنه...به محض رفتن دختره به خونشون گردنبندو زیر یه سنگ قایم کردیم که فردا صبح زود بیایم ورش داریم
...صیح روز بعد<من که هر روز تا 9 میخوابیدم و بیشتر >اون روز ساعت 6 از خونه اومدم بیرون که به خیال خودم زرنگی کنم...
وقتی رسیدم پای سنگ همزمان با رسیدن من دوستمم اومد اونجا...تو نگو مامانم داره تعقیبم میکنه چون هیچ چیز نمیتونست اون ساعت روز منو از رختخواب بیرون بکشه...به محض دیدن گردنیند دوهزاریش افتاد دیگه خوتون تصور کنید چه بلای سرمنو دوستم آورد

 

economist92

عضو جدید
شرمنده ایراد نمیگیرما ولی واسم سواله آخر دو زاری ؟ یا دو هزاری درسته؟؟؟
من فک میکنم دو زاری باشه چون سکه ای بوده!!!
این گند مال دوران کودکیمونه<میگم کودکیمون چون گند منو دوستمه>ما دوتا رفیق بودیم حدودا 6 الی 7 ساله منو دوستم تازه گیا تو کوچمون با یه دختره لوس دوست شده بودیم دختره یه گردنبند بدلی خوشگل گردنش بود منو دوستمم آرزو داشتیم واسه چند دقیقه گردنمون باشه
واسه همین تصمیم گرفتیم یه روز گولش بزنیمو گردنبندو کش بریم ..

خلاصه یه روز با هر ترفندی بود با چرب زبونی گردنبندو از گردنش در آوردیم و هر طور شد کاری کردیم گردنبندو که دست ما بود فراموش کنه...به محض رفتن دختره به خونشون گردنبندو زیر یه سنگ قایم کردیم که فردا صبح زود بیایم ورش داریم
...صیح روز بعد<من که هر روز تا 9 میخوابیدم و بیشتر >اون روز ساعت 6 از خونه اومدم بیرون که به خیال خودم زرنگی کنم...
وقتی رسیدم پای سنگ همزمان با رسیدن من دوستمم اومد اونجا...تو نگو مامانم داره تعقیبم میکنه چون هیچ چیز نمیتونست اون ساعت روز منو از رختخواب بیرون بکشه...به محض دیدن گردنیند دوهزاریش افتاد دیگه خوتون تصور کنید چه بلای سرمنو دوستم آورد

 

*rahil*

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش دبستانی میرفتیم منو پسر همسایه که همسن خودم هستش.. شیطون ترین بچه های محل بودیم یه نموره هم قلدر...
خیلی بلا سر این همسایه هاو بچه های مدرسه میاوردیم ...یه بار منو این پسره یکی از لوس ترینو ننر ترین بچه هارو زیر نظر گرفته بودیم تو مدرسه کمی اذیتش کنیم این پسر بیچاره رو آخه از بس لوس بود شیرین بود بدجور بهش حسودی میکردیم ...ماهم باهاش طرح دوستی ریختیم یه لونه مورچه گوشه حیاط بود .بردیمش اونجا اینقد چاخان کردیم واسش که هرکی موچه بخوره اینقد قوی میشه نمیدونم ال میکنه بل میکنه...طفلی تا تونست ازشون خورد
...روز بعد مدرسه نیومد شکمش باد کرده بود بستریش کرده بودن...ولی به مامانش گفته بود کار ما بوده که وادارش کردیم از مورچه ها بخوره...هیچی دیگه خلاصه تو مدرسه بدجور تنبیهمون کردن...هی یادش یخیر
 
آخرین ویرایش:

*rahil*

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرمنده ایراد نمیگیرما ولی واسم سواله آخر دو زاری ؟ یا دو هزاری درسته؟؟؟
من فک میکنم دو زاری باشه چون سکه ای بوده!!!
دشمنتون شرمنده...منم شنیدم دو زاری ولی همیشه فک میکردم دوهزاری درسته...خب ما با اسکناس حساب میکنیم:D
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه که بودیم من و دختر همسایمون راه می افتادیم یک دختر لوسی داشتیم تو محل حالشو می گرفتیم جاتون خالی:D بماند که مامانش هی می اومد در خونمون دعوا
 

mahaya67

عضو جدید
بچه که بودم 2 تا جوجه برام خریدن اولین باری بود که با جوجه بازی میکردم نمیدونستم اینقد ظریفه:razz: اولیشو همون لحظه که بهم دادن از خوشحالی خفش کردم و دومیشم باهاش ماشین بازی کردم یهنی مث ماشین میکشیدمش رو قالی :( بیچاره در همون حال جون داد بعد این پاهاش رو دیدم همه زخم بود :cry:
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ی بار دوستم داشت با ی پسره مصری چت می کرد پسره گفت عکست رو بده منم بهش گفتم عکس مهناز افشار رو بفرست دوستمم فرستاد پسره گفت خوشگلی دوستمم با ی اعتماد به سقفی گفت خودم می دونم
 

الناز69

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار خالم تو اشپزخونه یه لنگه پا واستاده بود با مامانم داش حرف می زد، منم دیدم حواسش به من نیس از پشت پاش زدم، بیچاره نقش زمین شد

خالم:w22:

من:whistle:

مامانم، دیگه اون قابل وصف نیس که چقد خجالت کشید

البته همین بلارو یه بار سر دخترخالم هم اوردم.
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ی بار امتحان میان ترم داشتیم منم هیچی بلد نبودم سر جلسه خودم رو کشتم و ی سوال رو از برگه دوستم نوشتم بعد از جلسه به دوستم گفتم این سوال رو از رو دستت کپ زدم اونم گفت جواب این سوال رو اشتباه نوشتم یعنی تو تقلبم شانس ندارم
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتی که چه عرض کنم؟ما که نا خدای سوتی ایم.:D

داشتم با مسئولین محترم شرکت فلان صحبت میکردم...یه چیزی میخواستم برام انجام بدن که رضایت نمیدادن،
خلاصه مدیر بهم گفت برو پیش رئیس..اگه اون موافقت کرد منم "حرفی ندارم".
منم رفتم پیش رئیس خیلی رک بهش گفتم جناب رئیس،مدیر گفته رضایت دست شماست،من "کاره ای نیستم" !!!! :دی

رئیس::confused:

بقیه ارباب رجوع ها::surprised:

من بعد از چند دقیقه::D
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتی که چه عرض کنم؟ما که نا خدای سوتی ایم.:D

داشتم با مسئولین محترم شرکت فلان صحبت میکردم...یه چیزی میخواستم برام انجام بدن که رضایت نمیدادن،
خلاصه مدیر بهم گفت برو پیش رئیس..اگه اون موافقت کرد منم "حرفی ندارم".
منم رفتم پیش رئیس خیلی رک بهش گفتم جناب رئیس،مدیر گفته رضایت دست شماست،من "کاره ای نیستم" !!!! :دی

رئیس::confused:

بقیه ارباب رجوع ها::surprised:

من بعد از چند دقیقه::D

اه بازم سوتی دادم که...فکر کردم این تاپیک سوتی هاست!!!:confused:
 

major7

عضو جدید
بچه که بودم 2 تا جوجه برام خریدن اولین باری بود که با جوجه بازی میکردم نمیدونستم اینقد ظریفه:razz: اولیشو همون لحظه که بهم دادن از خوشحالی خفش کردم و دومیشم باهاش ماشین بازی کردم یهنی مث ماشین میکشیدمش رو قالی :( بیچاره در همون حال جون داد بعد این پاهاش رو دیدم همه زخم بود :cry:
قاتل!
 

جاست شادی:-)

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
اولینش فرمت کردن اشتباهی یکی از درایواری کامپیوتر هنگام نصب ویندوز که حدود 90 گیگ اطلاعات پرید فک کنم نزدیک یه ماه همش در حال ریکاوری بودم :))))

بعدش سوزوندن اتو، کامپیوتر ، پرینتر، تلفن

سوزوندن سیمکارت خواهرم

کیشم که من و داداشم همیشه به هم اس ام اس فحش میدادیم

ی:) البته بد نبودا در حد بوزینه و شغال و بو گندو ..همشم ابراز علاقه بودا ... یه بار اشتباهن برا یکی از پسرای کلاسمون فرستادم :)))) ....

فعلا چیز دیگه ای یادم نیست.... یه بارم یه کار کردم تا حد تعلیق از دانشگاه خواهرم رسید

فک کنم از همه وحشتناک تر بود:(
 
آخرین ویرایش:

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولینش فرمت کردن اشتباهی یکی از درایواری کامپیوتر هنگام نصب ویندوز که حدود 90 گیگ اطلاعات پرید فک کنم نزدیک یه ماه همش در حال ریکاوری بودم :))))

بعدش سوزوندن اتو، کامپیوتر ، پرینتر، تلفن

سوزوندن سیمکارت خواهرم

یکیشم که من و داداشم همیشه به هم اس ام اس فحش میدادیم :) البته بد نبودا در حد بوزینه و شغال و بو گندو ..همشم ابراز علاقه بودا ... یه بار اشتباهن برا یکی از پسرای کلاسمون فرستادم :)))) ....

فعلا چیز دیگه ای یادم نیست.... یه بارم یه کار کردم تا حد تعلیق از دانشگاه خواهرم رسید :( فک کنم از همه وحشتناک تر بود

یه تحقیق کن ببین تو گنیس اگه کسی نیس که با تو در این موارد رقابت کرده باشه اسمتو ثبت کن.دست کم نگیر خودتو.:D
حیفی.
 

emperatoretanhai

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منفجر کردن دستگاه خنک کننده تو سربازی
اتش زدن خونه و باغ.............
تصادف با موتورم که موتورم پودر شد با 240 km/h
سوزوندن سرور دانشگاه
...دیگه الان چیزی مد نظرم نیست
 

جاست شادی:-)

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
منفجر کردن دستگاه خنک کننده تو سربازی
اتش زدن خونه و باغ.............
تصادف با موتورم که موتورم پودر شد با 240 km/h
سوزوندن سرور دانشگاه
...دیگه الان چیزی مد نظرم نیست

من دیگه حرفی ندارم .....
 

Similar threads

بالا