عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست دارد
پرسیدند:کجا میروی؟
گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب، جهنم را خاموش کنم تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند، نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم !!
چیزهایی که از داده ای را به حساب نیار چون گذشته هرگز باز نخواهد گشت
اما گاهی اوقات آینده می تواند چیزهایی که از دست داده ای را برگرداند پس به آینده فکر کن .