mario22
عضو جدید
روز معلم نزدیکه و این روز یه جورایی کلی خاطره برامون زنده می کنه. از حرص دادن ها و حرص خوردن ها! از سر به سر هم گذاشتن و بدتر از اون سر به سر معلم گذاشتن.
من هیچ وقت بچه آرومی نبودم تو مدرسه و معمولاً هم خاطرات زیادی از دم دفتر ناظم دارم! بس که بلا سر معلم ها می آوردیم! روز معلم ها هم که دیگه می ترکوندیم!
دلم می خواد اینجا بیایم و از خاطرات و بلاهایی که سر معلم هامون آوردیم بگیم.
خاطره های با نمک تعریف کنین خواهشن! بچه مثبت بازی راه نندازین که گل خریدم و کادو و این حرفا!!!
من هیچ وقت بچه آرومی نبودم تو مدرسه و معمولاً هم خاطرات زیادی از دم دفتر ناظم دارم! بس که بلا سر معلم ها می آوردیم! روز معلم ها هم که دیگه می ترکوندیم!
دلم می خواد اینجا بیایم و از خاطرات و بلاهایی که سر معلم هامون آوردیم بگیم.
خاطره های با نمک تعریف کنین خواهشن! بچه مثبت بازی راه نندازین که گل خریدم و کادو و این حرفا!!!
حرفا میزنیا 

یه کیک گرفته بودیم براشون نمیدونم یادتون هست یا نه تو حرفه و فن ما دخترا پخت کیک و الویه و شیرینی و ... بود (( البته برا زمان ما
یکی از بچه هامون هم برادرشون کلکسیون حشرات و حیوانات داشت که یه موش کش رفته بود
جاتون خالی موشو گذاشتیم تو جعبه و درشو بستیم
همه چی اماده بود کلاس تزئین شده چاقو اماده معلم بی خبر از همه چی هم اماده
هیچ وقت صحنه ای که در جعبه رو باز کرد یادم نمیره (( ضمن اینکه معلمون حتی از پشه هم میترسید چه برسه به موش ))
یادش بخیر کلی خندیدیم
ولی خب نامردی کرد در حقمون
تازه تمام اولیا رو هم خواستن و از تک تک مون تعهد نامه کتبی گرفتن 

وسایل زیاد ضمیمه پرونده این بنده خدا شد.
یه بار هم یه تیکه یخ ضمیمه پرونده اش شد حالا بیا ثابت کن یخ آب میشه!
اتفاقا آخر سال بود و بیشتر کلاسا تق و لق بود ولی دقیق یادم نیست چرا مجبود بودیم به مدرسه بریم ، 

که بهمون صفر میدن و بد بخت شدیم و چرا این کار رو کردیم و این مسخره بازی ها ،
هرچی هم من بهشون میگفتم بابا اینا هیچ کاری نمیتونن بکنن و حتما از ما امتحان میگیرن به خرجشون نمیرفت که نمیرفت.


با چه دردسری انداختیم تو بخاری روشن بهمون هم نگفته بودن که این میترکه ما هم بی خبر از همه جا
ما هم نشسته بودیم تو کلاسو داشتیم از رو هم تقلب میکردیم
بعد بابای مدرسه اومد همه مون رو برد بیرون ولی خب فرداش همه مون مریض شده بودیم چون کاپشن و پالتوهامون مجاور بخاری بود همه شون سوخته بود
توی یکی از همین بازیا پرسپولیس دقیقه 90 یه گل زد منم همچین وسط کلاس داد زدم گل که.........


اما بازم فایده نداشت همگی پا شدیم رفتیم اخر سر هم نمره هامون 17 18 شد