چه بلاهایی که سر معلم ها آوردیم؟

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من کلا بچه شلوغی بودم و کلی تو مدرسه آتیش میسوزوندم مخصوصا تو دبیرستان.
ولی احترام معلم ها رو همیشه داشتم. و اعتقاد داشتم که به هر حال احترام معلم واجبه. وآبروی فرهنگ و ادب و علم و معرفت به آبروی معلم بستگی داره.
پس بیاییم به جای تعریف بچه بازیهامون و بی ادبیامون که از روی جهالت بوده امروز از نام معلمانمون به نیکی یاد کنیم.
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من کلا بچه شلوغی بودم
ولی هیچ وقت معلم هام را اذیت نمی کردم چون واقعا دلم براشون می سوخت واسه همین معلم ها همیشه فکر می کردن من بچه آروم و سر به راهیم هر موقع می خواستن مثال بچه آروم بزنن می گفتن مثله این باشید ، صدایه همه بچه ها در می یومد که این پدر هممون را در آورده چی می گید :d
ولی کلاس سوم دبیرستان به دلیل جو به شدت منفی کلاس منم کمی هم نوا با کلاس شدم
می نشستیم ردیف آخر یهو هممون با هم پامون را می زدیم زمین معلم بیچاره دومتر می پرید بالا
نمی تونست حرفی هم بزنه چون کله آخر کلاس با هم این کار را می کردن نی تونست مقصر پیدا کنه :d
ولی آخر ترم بهم داد 19.5 و من را برای همیشه شرمنده کرد ( مطمئنم بیشتر از 14 نمی گرفتم ! )
شاید از کلاس تاریخش چیزی نفهمدیم (چون همش در حال موشک بازی و چیپس و پفک خوری بودیم ) ولی واقعا درس بزرگی بهم داد
کاش می تونستم ببینمش از عذر بخوام برای رفتارم
 

f.mohebbi

عضو جدید
من کلا بچه شلوغی بودم و کلی تو مدرسه آتیش میسوزوندم مخصوصا تو دبیرستان.
ولی احترام معلم ها رو همیشه داشتم. و اعتقاد داشتم که به هر حال احترام معلم واجبه. وآبروی فرهنگ و ادب و علم و معرفت به آبروی معلم بستگی داره.
پس بیاییم به جای تعریف بچه بازیهامون و بی ادبیامون که از روی جهالت بوده امروز از نام معلمانمون به نیکی یاد کنیم.
خوب اخوی از چی هاشون تعریف کنیم؟؟
از پیچوندن درسا؟؟

از تنبیه های بی حد و مرزشون؟؟
از عقده ای بودن ناظما؟؟

از حال گیری هاشون سر امتحانا؟؟

بی خیال بابا میترسم با تعریف کردن ازشون سقف یهو بیاد رو سرمون
 

f.mohebbi

عضو جدید

خب اینو که موافقم مثلا :

اقایون این قسمتو نخونن :w11:

یادمه تو دوران دبیرستان ناظم مدرسه با یه دفتر انضباتی میومد یهو غافل گیرمون میکرد شروع میکرد به دیدن ناخن ها و اینکه کسی زیرابرو برداشته لوازم ارایشی تو کیفش داره ؟ سی دی و . . . داره یا نه

یادش بخیر موقع اومدن دست خالی میومدن تو کلاس موقع رفتن با یه کیسه زباله از انواع و اقسام مواد ممنوعه :w12: فرداش هم باید با اولیا میومدیم مدرسه دقیقا مثل بچه های دبستانی رفتار میکردن

خوشبختانه هیچ وقت نتونستن ما رو غافلگیر کنن
تو دبیرستان یه کلاس رشته ریاضی بودیم همه پشت هم فقط کافی بود بیان بگردنمون همچین بسیج میشدیم که دیگه هیچ چیزی تو کلاسمون پیدا نمیکردن.
اینقدر سوراخ سمبه بلد بودیم که هیچ کی از خلافامون خبر دار نمیشد.
 

صبا سخا

عضو جدید
من واقعا بچه مثبت بودم
اما یه روز ناخواسته کلاس سوم ابتدایی با معلمم که داشتیم دو تایی حرف می زدیم من و چندتا از بچه های توپ درس خون...
یه لحظه چشمم خورد به دندونای معلمم
بی منظور اما گفتم خانوم اجازه! دندونتون مصنوعیه؟!
آخه واقعا می شد فهمید مصنوعی بود
من همون لحظه که دندونش رو دیدم تو ذهنم اومد و فکرم به زبون اومد متاسفانه....
 

mario22

عضو جدید
من کلا بچه شلوغی بودم و کلی تو مدرسه آتیش میسوزوندم مخصوصا تو دبیرستان.
ولی احترام معلم ها رو همیشه داشتم. و اعتقاد داشتم که به هر حال احترام معلم واجبه. وآبروی فرهنگ و ادب و علم و معرفت به آبروی معلم بستگی داره.
پس بیاییم به جای تعریف بچه بازیهامون و بی ادبیامون که از روی جهالت بوده امروز از نام معلمانمون به نیکی یاد کنیم.

شاید فکر کنیم که تعریف کردن این خاطرات بی احترامی به معلما باشه. اما این طور نیست. یادآوری این خاطرات یه کم به یادمون میاره که تا حالا چقدر کارهایی کردیم که باید بابتشون شرمنده باشیم اما نیستیم!
قبول هم دارم که آبروی معلما آبروی فرهنگه اما اینکه تا چه حد این آبرو توسط خودشون و بچه ها حفظ می شه یه بحث فرهنگیه که می تونه یه تاپیک جداگانه به خودش اختصاص بده.
 

mario22

عضو جدید
من واقعا بچه مثبت بودم
اما یه روز ناخواسته کلاس سوم ابتدایی با معلمم که داشتیم دو تایی حرف می زدیم من و چندتا از بچه های توپ درس خون...
یه لحظه چشمم خورد به دندونای معلمم
بی منظور اما گفتم خانوم اجازه! دندونتون مصنوعیه؟!
آخه واقعا می شد فهمید مصنوعی بود
من همون لحظه که دندونش رو دیدم تو ذهنم اومد و فکرم به زبون اومد متاسفانه....

الههههیییی!!
از آواتارت معلومه!
 

leily...metalojy

عضو جدید
یه دفعه رییس اموزش وپرورش شهراومده بود دبیرستانمون از کلاس بیرون نرفته بودم جشن تو حیاط بود...هر چی دوستمو صدا زدم نفهمید..خواستم پاکن پرت کنم تا بهش بخوره..پاکنه بی انصاف خورد به نرده صاف رفت تو سر اقای رییس.چشمتون روز بد نبینه...نزدیک بود از مدرسه اخراجم کنن.....
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب اخوی از چی هاشون تعریف کنیم؟؟
از پیچوندن درسا؟؟

از تنبیه های بی حد و مرزشون؟؟
از عقده ای بودن ناظما؟؟

از حال گیری هاشون سر امتحانا؟؟

بی خیال بابا میترسم با تعریف کردن ازشون سقف یهو بیاد رو سرمون

معلومه که هنوز بزرگ نشدی رفیق.
پس ایشالا از اول ابتدایی تا حالا خودت درس خوندی و بالا اومدی و فقط امتحان دادی .نه؟ رو حرفات فکر کن هنوز مثل بچه دبیرستانی ها حرف میزنی. منم که دبیرستانی بودم همینو میگفتم.
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه ریش تراش سه تیغه شارژی با خودم برده بودم دبیرستان. زنگه ناهار با سه تا از دوستان دست و پای بچه های که سیبیل داشتن رو میگرفتیم و به زور سیبیلاشونو میزدیم. خلاصه تا زنگ چهارم کسی سبیل نداشت .
روز بعد یه آقای دو متری با سبیلای بلند تابیده اومده بود مدرسه داد میزد من پسرمو با سبیل فرستادم مدرسه .بدون سبیل اومده خونه کم مونده بود با مدیر دست به یقه بشه. کاشف به عمل اومد که پدر یکی از همکلاسیامونه که از فضا خانواده اونا طبق مرام ومسلکی که دارن سبیل براشون خیلی مهم و حیثیتیه.ما هم که زورکی سبیل اون بیچاره رو زده بودیم.
خلاصه بعد از پایان دعوا ما طی تحقیقات دفتر معاونت لو رفته گرفتار شدیم و یک هفته از مدرسه اخراج
 

f.mohebbi

عضو جدید
معلومه که هنوز بزرگ نشدی رفیق.
پس ایشالا از اول ابتدایی تا حالا خودت درس خوندی و بالا اومدی و فقط امتحان دادی .نه؟ رو حرفات فکر کن هنوز مثل بچه دبیرستانی ها حرف میزنی. منم که دبیرستانی بودم همینو میگفتم.

دوست ندارم بزرگ شم اخوی:child:

بقیه که بزرگ شدن کجای دنیا رو گرفتن که من نگرفتم؟؟؟:w02:

خوب شما که پیش قدم شدین تعریف کنین ببینیم چه خوبی هایی داشته مدرسه و سیستم آموزشی که من بچه ازش غافل موندم؟:w05::w12:
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عرض شود ما:
1. گچ می زدیم پس کله دبیرمون
2. سر کلاس آشپززی می کردیم.
3. ادای استادو در می آوردیم.
4. اگه نمره کم می داد به قصد کشت با ماشین دنبالش می کردیم.
5. تو کاربوراتور موتورش شکر می ریختیم.
6. تو باکشم آب می ریختیم.
7. می رفتیم پشت دیوار وقتی میامد می پریدیم بیرون و می گفتیم: پخ
اگه چیز دیگه ای یادم اومد می گم.
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست ندارم بزرگ شم اخوی:child:

بقیه که بزرگ شدن کجای دنیا رو گرفتن که من نگرفتم؟؟؟:w02:

خوب شما که پیش قدم شدین تعریف کنین ببینیم چه خوبی هایی داشته مدرسه و سیستم آموزشی که من بچه ازش غافل موندم؟:w05::w12:

سیستم آموزشی کشور روز به روز داره خرابتر میشه درست. ولی مقصر اصلی معلم نیست. او اولین شخص دم دستیتو متهم میکنی. در حالی که معلم خودش بزرگترین قربانی این وضع آشفته است. ولی فراموش نکنیم که از سال اول ابتدایی تا حال این معلم بود که دستمان را در این آشفته بازار گرفت.
 

mario22

عضو جدید
عرض شود ما:
1. گچ می زدیم پس کله دبیرمون
2. سر کلاس آشپززی می کردیم.
3. ادای استادو در می آوردیم.
4. اگه نمره کم می داد به قصد کشت با ماشین دنبالش می کردیم.
5. تو کاربوراتور موتورش شکر می ریختیم.
6. تو باکشم آب می ریختیم.
7. می رفتیم پشت دیوار وقتی میامد می پریدیم بیرون و می گفتیم: پخ
اگه چیز دیگه ای یادم اومد می گم.
ینی چی با ماشین تعقیب میکردین معلl بدبختو! اصلاً مگه اون موقع ماشین می دادن دستت!!
شکر ریختین تو کاربوراتور نتیجه اش چی شد؟ نبات پس می داد؟!؟!
 

pahlevoon 70

عضو جدید
یه تخم مرغ و خالی کردم و توشو با اکلین پر کردم وقتی معلم ریاضیمون اومد تو کلاس زدم به سقف و ترکید رو سر اون بنده خدا کلاسمون تعطیل شد البته فرداش والدینمو خواستن
یه بارهم با بچه ها رفته بودیم پارک کنار دبیرستانمون گل بچینیم(بدزدیم) نگهباناش گرفتنمونو یه چک خوابوندن تو گوشمون
 

ie222

عضو جدید
با بچه ها یه گروه بودیم سر کلاس دینی صدا های مختلف در می اوردیم........................همش هم از کلاس بیرونمون میکرد.
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ینی چی با ماشین تعقیب میکردین معلl بدبختو! اصلاً مگه اون موقع ماشین می دادن دستت!!
شکر ریختین تو کاربوراتور نتیجه اش چی شد؟ نبات پس می داد؟!؟!
4. پس چی. یکی از دوستان تعریف می کرد که استاده یک از دانشجویارو انداخته بوده اونم با ماشین میندازه دنبال استاده و در حالیکه هرچی فحش بلد بوده نثار استاده می کرده دنبالش میرفته که زیرش کنه. استاد بدبخت با هزار زحمت فرار می کنه. تا یه ماهم نمیاد.
5. تو کاربورات که شکر بریزی پدر صاحاب بچه در میاد تا موتور و کاربوراتو درست کنه. از بچه های مکانیک بپرس. جوابتو می دن
 

arayeh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با بچه ها یه گروه بودیم سر کلاس دینی صدا های مختلف در می اوردیم........................همش هم از کلاس بیرونمون میکرد.

با کمال شرمندگی من این کارو توی دانشگاهم انجام دادم:redface::w19:
البته کلا از بیرون کلاس اینکارو میکردیم، واسه کلاسای دیگه:surprised:
 

arayeh

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار امتحان حسابان داشتیم، تقریبا اکثر بچه ها درس نخونده بودیم، :whistle:دستگیره در کلاسو دستکاری کردیم، یه جوری که فقط از داخل باز میشد، بعد درو بستیم و وانمود کردیم توی کلاس گیر افتادیم، :crying::crying:یه نیم ساعتی وقت تلف کردیم بعد معلممون گفت عیب نداره از پنجره امتحان میگیرم. :w19: آخرشم یه امتحان از پنجره دادیم که همه 10-11 شدیم:w33::w32:
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
4. پس چی. یکی از دوستان تعریف می کرد که استاده یک از دانشجویارو انداخته بوده اونم با ماشین میندازه دنبال استاده و در حالیکه هرچی فحش بلد بوده نثار استاده می کرده دنبالش میرفته که زیرش کنه. استاد بدبخت با هزار زحمت فرار می کنه. تا یه ماهم نمیاد.
5. تو کاربورات که شکر بریزی پدر صاحاب بچه در میاد تا موتور و کاربوراتو درست کنه. از بچه های مکانیک بپرس. جوابتو می دن

التماس دعا . خدا از گناهتون بگذره.
هر کس کلامی به من بیاموزد مرا بنده خویش کرده.( حضرت علی(ع))
 

آبجی

عضو جدید
کاربر ممتاز
عرض شود ما:
1. گچ می زدیم پس کله دبیرمون
2. سر کلاس آشپززی می کردیم.
3. ادای استادو در می آوردیم.
4. اگه نمره کم می داد به قصد کشت با ماشین دنبالش می کردیم.
5. تو کاربوراتور موتورش شکر می ریختیم.
6. تو باکشم آب می ریختیم.
7. می رفتیم پشت دیوار وقتی میامد می پریدیم بیرون و می گفتیم: پخ
اگه چیز دیگه ای یادم اومد می گم.
شما چقدر پیشرفته بودین اینا مال دوران مدرسه بود یا دانشگاه ؟؟؟:eek:
 

علي 19

عضو جدید
يه معلم داشتيم هر وقت کلاس تموم ميشد کسايي که جلوي دفترمدرسه ايستاده بودن شلوغ بازي ميکردن نديده ونشناخته يه پس گردني ميزد که خود منم ازين لطف الهي بي بهره نبودم يکي ديگه از معلمامون يکم قدش کوتاه بود وازپشت سر شبيه دانش آموزابود يه بادوسه تا از بچه ها قرار گذاشتيم که معلم قد کوتاهمون رو جلو دفتر سوال پيچ کنيم تا اون معلم پس گردني زن بياد وخلاصه اين کارو کرديم اومدو يه پس گردني محکم به اون معلممون زد ماهم زديم زير خنده ود بدو!!!!!!!!!!!!
 

آبجی

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکر ریختین تو کاربوراتور نتیجه اش چی شد؟ نبات پس می داد؟!؟!
ببین در یه کلمه یعنی اینکه باید قید اون ماشین رو بزنی و بری سراغ خرید ماشین جدید
یه تخم مرغ و خالی کردم و توشو با اکلین پر کردم

اخ گفتی چقدر ما هم از این کارا میکردیم مخصوصا با پانچ یه دفعه هم تخم مرغ پر رو (( منظورم سالمه با سفیده و زرده )) زدیم رو سقف یه راست اومد تو سر معلم کلاس 4 یادش بخیر شانس هم داشتا یکی از بچه ها یه روسری گل گل (( به معنای واقعی )) براشون کادو گرفته بودن سرشون کردن از رو اجبار ولی ما هم کلی بهشون خندیدیم
 

f.mohebbi

عضو جدید
سیستم آموزشی کشور روز به روز داره خرابتر میشه درست. ولی مقصر اصلی معلم نیست. او اولین شخص دم دستیتو متهم میکنی. در حالی که معلم خودش بزرگترین قربانی این وضع آشفته است. ولی فراموش نکنیم که از سال اول ابتدایی تا حال این معلم بود که دستمان را در این آشفته بازار گرفت.
چون عقلم حکم میکنه که قانع شم پس قانع میشم

ولی باید در نظر داشت چون معلما اولین کسایی بودن که با سیستم آموزشی در ارتباط بودن ، باید خودشون یه تلاشی برای تغییر شرایط میکردن، نه اینکه از خدا خواسته شرایط رو به خودشون و دانش آموزا سخت تر کنن
درست میگم ؟؟؟
 

f.mohebbi

عضو جدید
اره میدونم نمیخواد مال منم بگی مال منم مظلومی هم از سر و روی خودم میباره هم اواتارم :redface:
آره آبجی جون:D
معلوم نیست تو مدرسه چی کار کردی که سرو ته آویزونت کردن:biggrin:

البته چون تو یه مقدار سنت به مکتب خونه هم میزنه :surprised:ممکنه دارن فلکت میکنن، از اشکی که تو چشمت جمع شده معلومه چقدر درد داره:cry:
 
بالا