گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

مهدیbmw

عضو جدید
1. نفست را به باد بسپار
تا عطر من از هزاران راه رفته و نرفته
گذشته ام
و در کنار تو
کنار کلبه ای تک و تنها
دمی آرام گرفته ام
دلم برای خودم
و برای تو خواهد سوخت
دلم را با هیزمهای باور رويايي عشق روشن ساختم
این آخرین هیزم زندگی من است
بسوزان و گرم شو!
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
می‌گویند کسی که از ارتفاعی بلند نگاه می‌کند، ناگزیر در ورطه سقوط خواهد کرد.


شب‌های روشن . فئودور داستایوفسکی
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم می سوزد برای خودم....
هیچگاه کودکی نکردم
فرصت نشد که کودکی کنم...
.
.
....
اشتباه می کنند آنهایی که اشتباه نمی کنند
 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شب اغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شب بی رحم رفتن تو شب از پانشستم نبود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شب بی تو شب بی من شب دلمرده های تنها بود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شب رفتن شب ماندن شب دل کندن من از مابود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]واسه جشن دلتنگیه ما گل گریه سبد سبد بود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]با طلوع عشق منو تو هم زمین هم ستاره بد بود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif] از هجرت تو شکنجه دیدم کوچ تو اوج ریاضتم بود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]چه موئمنانه از تو گذشتم کوچ من از من نهایتم بود[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]به دادم برس به دادم برس تو ای ناجی تبار من[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]به دادم برس به دادم برس تو اس قلب سوگواره من[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]سهم من جز شکستنه من تو هجوم شب زمین نیست[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]با پروبال زخمیه من شوق پرواز اخری نیست[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بی تو باید دوباره برگشت به شب بی پناهی[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]سنگر وحشت من از من مرهم پیر زخم من کو؟[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]واسه پیدا شدن تو آیینه جاده سبز گم شدن کو؟[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بی تو باید دوباره گم شد تو غبار تباهی[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بامن نیاز خاک زمین بود تو پل به فتح ستاره بستی[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]اگر شکستم از تو شکستم اگر شکستی از خود خود شکستی[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]به دادم برس به دادم برس تو ای ناجی تبار من[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]به دادم برس به دادم برس تو اس قلب سوگواره من[/FONT]​
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شب بی تو شب بی من شب دلمرده های تنها بود
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شب رفتن شب ماندن شب دل کندن من از مابود[/FONT]​
[/FONT]
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دست‏هایش معجزه بود، وقتی دست‏‏هایم را می‏گرفت و من ساعت‏ها نفس کشیدن را فراموش می‏کردم
 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم
هر جا که پا می ذارم تورو اونجا می بینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه ئ غربت تو قدصد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش می زنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه های خیسمو دستای تو پاک می کرد
حالا اون دستا کجاست اون دوتا دستای خوب
چرا بی صدا شده لب قصه های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره موند
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار ازاون بالاها گریه هامو ندیده
یاد تو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش می زنه
 

nika65

عضو جدید
کاربر ممتاز

بايد آهسته نوشت.

بادل خسته نوشت

با لب بسته نوشت.

گرم و پر رنگ نوشت.

روي هر سنگ نوشت.

تا بدانند همه

كه اگر دوست نباشد دل نيست

 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دانم چرا هرچه برای خوشی هایم اسفند دود میکنم
نه چشم زخم دست از سرشان بر می دارد
ونه
بهار می آید!

روزهاست که منتظر آمدن بهارم...شب ها را روز می کنم و روز ها را شب... به خیال آمدن بهار!
بهار ِ هرکسی یک وقتی می آید..درست همان وقتی که انتظارش را نداری و چشم به راه آمدنش نیستی،
نمی دانم چرا همه فروردین که می شود سفره ی هفت سین پهن می کنند و آمدن بهار را جشن می گیرند؟! مگر بهار ِ همه در فروردین می آید؟؟
ها... شاید همه برای خوشحالی کسانی که بهارشان در فروردین رسیده، جشن می گیرند!!
دلم برای یک بهار درست و حسابی تنگ شده. نه از آن بهار ها که تند تند سفره ی هفت سین را آماده کنیم... لباس عیدمان را بپوشیم و "یا مقلب القلوب" بخوانیم و به صفحه تلویزیون زل بزنیم تا صدای آهنگ تکرای سال تحویل را از آن بشنویم و بپریم بغل بزرگترها و به بهانه ی تبریک سال جدید، عیدی ای را که قبلا از کم و کیف ان سر در آوردیم از دستشان بگیریم،ها... نه! از این بهار ها نه!
دلم بهاری می خواهد که هیچوقت نرود...
اصلا بهاری که قرار باشد قبل آمدن، یک طوری برنامه ی رفتنش را چیده باشد که به درد نمی خورد!
بهاری را دوست دارم که بماند!
که همه ی ذوق و شوق آمدنش را به خاطره ی تلخ ِ "رفتن" حرام نکند...

این بهار اگر بیــــــــــــــــاید....!!!
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]انتــــــــــــــــــــــ ـــــــظار ...
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، شکنجه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هق هق شبونه ؛ افسردگی ، پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... !
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از انتظار ... از انتــــــــــــــــــــــ ـــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم
[/FONT]
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مگر نگفتی بی‌حسی موضعی است؟… پس چرا پس از این همه سال، هنوز وجودم از نبودت لمس است؟
 

nika65

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کوچه پس کوچه های تنهایی من
حتی سنگریزه ای پیدا نمیشود
تا پنجره ی غصه هایم را با آن بشکنم ...
 

nika65

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه فرقی می کند...
همین جا می نشینم کنار همین جاده که نمی دانم به کجای رویا می رسد
پشت به همه ابرهایی که خیال باریدن ندارند و رو به خواب هایی که به" آمدن" تو تعبیر می شوند...
همین جا می مانم
با همان ذکر همیشگی"دوستت دارم".
 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت
دزدیده و به جاش یک زخم همیشگی ، رو قلبت هدیه
داده زل بزنی به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی
حس کنی که هنوز هم دوستش داری
چقدر سخته دلت بخواد سر تو باز به دیواری تکیه بدی
که یک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها با هاش حرف بزنی اما
وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه ها
تو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که
هنوز هم دوسش داری
چقدر سخته گل آرزو هاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت آروم زیر لب
بگی گل من باغچه نو مبارک
چقدر سخته ... !!!
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ساعت پنج ُ دو دقیقه ی بامداد است !
از سر ُ صدای گربه ها در آن سوی پنجره
احساس ِ آرامش می کنم !
نفس ِ سرد ِ مرگ را بر گردنم احساس می کنم !
گاه به سرم می زند که خانه را به آتش بکشانم ،
تا او را بسوزانم ...
ولی خودکشی
بدترین ُ تابلوترین جلوه ی خودخواهی ُ غرور است !


حسین پناهی
 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به ته سیگارهایتان احترام بگذارید...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] نیندازیدشان زیرپا... [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چرا آدم ها عادت دارند...[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] هرکه به پایشان سوخت را...[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] می اندازند زیر پا؟؟[/FONT]
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گاهی تنها چیزی که با تمام وجود از خدا می خوای
تنها برگشتن به چند ثانیه قبله تا به عزیزت قبل از رفتن فقط بگی احتیاط کن !
و یادت می یاد که چرا هر وقت برای هزارمین بار داری می ری بیرون اون جملات تکراری را بارها بهت می گن
مراقب باش ، احتیاط کن ....
 

بوف کور66

عضو جدید
دلم بسی بسیار تنگیده

دلم بسی بسیار تنگیده

هیشکی تنهاییم رو درک نکرد جز اون کلاغ سیاه پشت بوم که برام سمفونی گریه پخش میکرد
کسی که تو نبودن معشوق و دوست واسم یه همدم بود هر چند زیاد نق نقو بود
کلاغ روزی هزار بار سر بوم میشست واسم از خودش میگفت
من به بالش نگاه میکردم چه سیاه و براقه
نوکش که میزنه زمین دونه ور میداره چه بلنده
دیگه شد همدم من
کلاغ پشت بوم خونه من
ولی انگار سایه بوف تو هنوز رو سرمه
که کلاغم من رو تنها گذاشت
چون اسیر ساچمه پسرهمسایه شد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=&quot]ز کويت رفتم و الماس طاقت بر شکستم
برو با يار خود بنشين که من بارِ سفر بستم
[/FONT][FONT=&quot]

که بعد رفتنم جانا هزار افسوس خواهي خورد
فلاني يار خوبي بود و من ،قدرش ندانستم

[/FONT]
 

fer23

عضو جدید
واي خداي من شما ها چقد صورتي هستيــــــــــــــــــــــــــــــــــن !
يه كم خاكستري شيد ! دنيا اينقدا هم سفيد نيس!
به جاي اون شعر هاي فسيل شده يه كم كاراي تازه بخونين !
.
[FONT=times new roman, times, serif]تو مي توني کسي باشي که من روياشو ميديدم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]کسي که عاشق من بود کسي که مي پرستيدم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]تو ميتوني کسي باشي که من با فکرش آرومم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]به جرم ديدن خوابش به اين تعبير محکومم [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]دارم دستاتو ميگيرم که قلبم با تو قسمت شه[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]يـه روزي بايـد ايـن رويـا براي من حـقيـقـت شـه[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]من از وقتي تو رو دارم پر از احساس تسکينم [/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]دارم هر روزمو با تو يه شکل تازه مي بينم[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]براي بودن با تو يه لحظه فرصتي کم نيست[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] داري دنيامو ميگيري ببين عين خيالم نيست [/FONT]
ترانه : روزبه بماني زاده بزرگ
...........................................................................
به اين ميگن ترانه / احساس / زندگي
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر نه رنگ ،
اگر نه چشمواره های تنگ بود
کدام خاره سنگ بود
که تاب آبگینه دیدنش نبود ؟
کدام کرم پیله بود
که بال ِ در هوای گل پریدنش نبود ؟
کدام خار و سبزه و گیاه زرد بود
که آفتاب گردان
نبود ؟
کدام شبنم و حباب
کدام سایه و سراب
که آفتاب سرمدی نبود ؟
کدام گل
گل محمدی نبود ؟
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
رد پایت را که می گیرم از تو دورتر می شوم ، شاید کفش هایت را برعکس پوشیده ای ...
 

yassi66

عضو جدید
کاربر ممتاز
رهایم کردی و رهایت نکردم!
گفتم حرف ِ دل یکی ستّ
هفتصدمین پادشاه راهم اگر به خواب ببینی،
کنار ِ کوچه ی بغض و بیداری
منتظرت خواهم ماند!
چشمهایم را بر پوزخند ِ این آن بستم
و چهره ی تو را دیدم!
گوشهایم را بر زخم زبان این آن بستم
و صدای تو را شنیدم!
دلم روشن بود که یک روز،
از زوایای گریه هایم ظهور می کنی!
حالا هم،
از دیدن ِ این دو سه موی سفید آینه تعجب نمی کنم!
قفط کمی نگران می شوم!
می ترسم روزی در آینه،
تنها دو سه موی سیاه منتظرم باشند
و تو از غربت ِ بغض و بوسه برنگشته باشی!
تنها از همین می ترسم
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از اهل زمینم خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است ولی
سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد...................:gol:
 

sara 65

عضو جدید
بغض سیاه

دیریست می نویسم و بر برگ سرنوشت

جز نقشه ای ز خون شقایق نمانده است

این ناله ای که سر خط آن , غربت دل است

من را به قعر وسعت طوفان کشانده است

نفرین به روزگار که بی خانمان شدم

حکم مرا بدون بخشش و ارفاق خوانده است

من را , ز ناکجای قلب خودت دور کرده ای

بغضی سیاه جای نفس , بی تو مانده است

امشب قرار نیست که من عاشقی کنم

آوارهای روح مرا غم تکانده است...
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پنگوئن ها را دریابید!
رو به انقراض می روند
اینان که
پرواز را از یاد برده اند و
تنها دیگر
روی زمین می خزند.

انسان ها را دریابید!
اینان که
خوب بلدند خود را
منقرض کنند
چرا که
راه رفتن را از یاد برده اند
و هر روز، پریدن را
مرور می کنند
قبل از آنی که بیاندیشند.


اوگدن نش

 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
رویای پنجره
چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :
”زندگی رویا نیست زندگی زیبایی ست
می توان بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو هر دو بیزار از این فاصله هاست “
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
میخواهم در خودم حبس شوم ... فقط خودم ...
دارم میفهمم وقتی می گفتند دنیا بی رحم است ...
و من در کودکی فقط میخندیدم به این حرف ....
راست گفته اند .. بی رحم است بی رحم ...
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

هوا هميشه باراني است
از وقتي تو رفتي
خورشيد هم به خاطره ها پيوسته ...
ميز و صندلي ثابت است
انتظار و تنهايي ...
تکرار ساده اي از زندگي
بدون تو
با خاطرات
بي خورشيد ...

باز هوا ابري شد
انگار باران مي بارد ...

باران
هر وقت که دلم برايت تنگ مي شود
مي روم جايي دور .... پشت ابرها .... مي گريم ....
پس هر وقت باران آمد بدان که دلم برايت تنگ است

 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
قصه عشقت را ...
به بیگانگان نگو !!!
چرا که این کلاغهای غریب
بر کلاه حصیری مترسک نیز
آشیانه می سازند...​
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا