یافتن حقیقت رو از کجا شروع کنم؟؟؟

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه بعضی نمیگن ما نمیدونیم.بلکه جواب چرت هم میدن!!!
محرم امسال رفتم پای منبر ی روحانی.مضمونش این بودک طرف میگفت خوب حالا اگه شما نمیتونین چیزیو اثبات کنین،حداقلش اعتقاداتی رو که دارین نگهدارین برای خودتون و به اونا صدمه ای نزنین!!!!
یعنی من نمیتونم دینمو اثبات کنم،ولی مرتب سینه زنی و زنجیرزنی بکنم!!!!! من نمیدونم برا چی نماز میخونم، ولی روزه های مستحبی هم از دستم در نمیرن!!!
اونارو ول کن..
اونا همشون مزخرف میگن.
 

navid_r

کاربر فعال تالار برق , کنکور و تحصیلات تکمیلی
سعید خان یه سوال .دنبال حقیقت یا حقایقی میگردی که خاصیت های زیر رو داشته باشه؟

اولا نهایتا به ارامش و اون ارمان شهر (بهشت یا هرچیزی) برسی با کشف اون حقایق

دوما این حقایق رو انتظار داری اگه زمان کافی .دانش کافی ، تفکر کافی بزاری بهش برسی درسته؟

و نهایتا هم اینکه انتظار داری اون حقایقی رو که بدست میاری همه با هم دیگه سازگار باشن .غیر از اینه؟
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام آقا سعید!!
من در جایگاهی نیستم که از اسلام دفاع کنم ...ولی با سن کمی که تا حالا داشتم ...خب یه چیزایی برام آشکار شده ...اسلام ..صرفا یک دین نیست ...شما اصلا غیر مسلمان ...ولی فقط یه نگاه به قرآن بندازید ...چقدر روحتون آروم میشه ...خدایی وقتی نماز می خونید احساس آرامش بهتون دست نمیده؟؟..وقتی روزه می گیرید دم افطار بهتون حسی که ناشی از راضی بودن از این عملتون باشه ...دست نمیده؟؟
اسلام صرفا یک دین نیست...یه آیه ی کوچک قران که عظمتی بزرگ داره براتون مثال می زنم ....آیه ای که خودم ماه هاست دارم با حقایقش اشنا میشم..."آیا خــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست؟؟"
واقعا خدای با اون عظمت برای ما که بنده ای کوچک و مخلوقی بسیار ناچیز در برابر عظمت ماورایی خدا هستیم ..کافی نیست؟؟
خدا مفهمومی عظیمه که قرآن که کتاب اسلامه در تفسیر عظمتش کامل و بی نقصه ..
به این آیه نگاه کنید:یا ملائکتی ،قد استحییت من عبدی و لیس له غیری فقد غفرت له)) ((ای فرشتگانم،من از بنده ی خودم شرم دارم و او جز من پناهی ندارد،پس آمرزیدمش))

ببینید خدا چقدر به بنده هاش مهربانه ...
دقت کردید کافیه فقط در خلوت صداش کنید ....
از به کار بردن عبارت "خدای مهربان من !"چقدر آدم آروم میشه
اینکه احساس می کنه خدا با اون عظمتش مال منه ...
اینکه احساس می کنه کسی هست که همیشه با آدمه ...کسی هست که پشت آدمه ...
دیگه چی بهتر از این!!؟؟؟
اسلام اسوه و الگو زیاد داره ...من شیعه ام ...و عاشق ائمه ...برای برادران و خواهران سنی احترام بسیار بسیار زیادی قائلم ...
شما تو عزاداریا ..وقتی براتون مرور مظلومیت معصوم میشه ..ناخود آگاه بغضتون می گیره و گریه می کنید ...و این گریه کردن در واقع روح خودتونو میشوره و احساس خوبی بهتون دست میده ....
من براتون دعا می کنم که راه حقیقی و صراط مستقیم رو پیدا کنید ...
اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ





سلام زهرا خانم
شما از چند پله جلوتر شروع کردید و فک کنم منظور تاپیکم رو متوجه نشدین:smile:
.
.
.
دوستان عزیز تشکرام تموم شده فعلا
 

مسعود.م

متخصص والیبال باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
درود.. شما بجز این کتاب هایی که نام بردید و همه از یک نویسنده(مسلمان) بود دیگه چه کتابهایی خوندید که میگید دیدگاه‌های مختلف رو بررسی کن؟
سلام
من دوران دبیرستانم یکی از علایقم به تعطیلات تابستون به خاطر این بود که میشد به کتابخانه عمو که استاد فلسفه هستن دسترسی ازاد داشته باشم:)
تا قبل کنکور کتاب های زیادی خوندم مثل دنیایی که من می بینم انیشتین یا دین و روان جیمز و راه طی شده مهندس مهدی بازرگان کتاب کم حجم اما جالب موریسن به اسم رازهای افرینش و... که البته گل کتابایی که با موضوع افرینش خوندم همون کتاب توحید شهید استاد مرتضی مطهری که واقعا جامع بررسی کردند

دوران دانشگاه سرو کارم بیشتر با کتب تخصصی مهندسی شیمی مثل سیالات شیمز - ترمو ون نس - حرارت هولمن و... بوده و کمتر فرصت کردم کتابی تو این حوزه بخونم اما شکرخدا مهمتر از همه قرائت و تفسیر قرانم ترک نشده:gol:
 
آخرین ویرایش:

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سعید خان یه سوال .دنبال حقیقت یا حقایقی میگردی که خاصیت های زیر رو داشته باشه؟

اولا نهایتا به ارامش و اون ارمان شهر (بهشت یا هرچیزی) برسی با کشف اون حقایق

دوما این حقایق رو انتظار داری اگه زمان کافی .دانش کافی ، تفکر کافی بزاری بهش برسی درسته؟

و نهایتا هم اینکه انتظار داری اون حقایقی رو که بدست میاری همه با هم دیگه سازگار باشن .غیر از اینه؟

سلام نوید جان
نه من کاری به بهشت ندارم.اگه هم وجود داره بازم نمیخوام ذهنمو منعطف به چنین چیزی بکنم.
بله میخوام در زمان کافی و با تلاش فراوان به حقیقت(حقیقت واقعی نه صرفا برداشت خودم) برسم.
اره دیگه.تناقض باشه که اصلا معلوم نیست باز حقیقت چیه
 

"زهرا"

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام زهرا خانم
شما از چند پله جلوتر شروع کردید و فک کنم منظور تاپیکم رو متوجه نشدین:smile:
.
.
.
دوستان عزیز تشکرام تموم شده فعلا
چرا اتفاقا منظورتون رو کامل متوجه شدم ...شما منظور منو درست اونجوری که می خواستم برداشت نکردید ...
اسلام همان حقیقیه که شما دنبالش هستید باید اول اسلام رو درست درک کنید ...بعد دنبال سوالایی که ذهنتونو مشغول کرده بگردید ...امیدوارم منظورمو واضح مطرح کرده باشم ...
 

navid_r

کاربر فعال تالار برق , کنکور و تحصیلات تکمیلی
سلام نوید جان
نه من کاری به بهشت ندارم.اگه هم وجود داره بازم نمیخوام ذهنمو منعطف به چنین چیزی بکنم.
بله میخوام در زمان کافی و با تلاش فراوان به حقیقت(حقیقت واقعی نه صرفا برداشت خودم) برسم.
اره دیگه.تناقض باشه که اصلا معلوم نیست باز حقیقت چیه

ببین این سه فرضی که من بهت گفتم سه فرض اصلی بود که از زمان افلاطون به این ور اکثر فلاسفه اینارو در نظر گرفته بودن(وایتهد) . یعنی همه فرض کردن که یه حقیقتی اون بیرون وجود داره که سوای اینکه انسان هستش یا نیست داره کار خودشو میکنه و ما وظیفمون اینه که این حقایق رو کشف کنیم .اصلا یکجورایی تمام دین های اسمانی بر مبنای فلسفه افلاطون (عالم مثل )برپا شدند.
بعد این حقیقت واقعی چیه سعید؟ این حقیقت رو ایا افریدگار گفته؟(اگه فرض کنیم افریدگاری هست)خب این دیگه چه حقیقتیه؟این اسمش حقیقت نیست میشه خواست افریدگار .یعنی افریدگار در بند این حقایق نیست .
اگه این حقیقت رو افردیگار نگفته پس چیه؟ از کجا اومده؟چرا این حقیقت در هر جامعه ای بر مبنای شرایط مکانی و زمانی که داره متفاوته؟ چرا حقیقت مورد قبول مردم در سال ها پیش الان به عنوان شر مطلق تلقی میشه؟

بعد کی میگه این حقایق با هم سازگارند؟ یک سوال دارم . شما حاضری یک بچه رو شکنجه کنی اگه مطمین باشی که اطلاعات مهمی رو از پدر مادر جنایتکارش میگیری؟ یا حاضری به یک محکوم به اعدام (سرباز ذشمن)به دروغ بگی اعدام نمیشی تا از اطلاعاتی که میده بره نجات جان چند نفر از هم رزمات استفاده کنی؟ اون به تو میگه من که میدونم اعدام میشم چرا پس بهت اطلاعات بدم .اما اگه قول شرف بدی اعدام نمیشم این اطلاعات رو میدم.و تو میدونی که حتما اعدام میشه .حاضری این دروغ رو بگی؟
قبول داری ازادی و برابری ابدا با هم سازگار نیستند ؟ قبول داری ازادی گرگ ها یعنی مرگ بره ها؟
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا اتفاقا منظورتون رو کامل متوجه شدم ...شما منظور منو درست اونجوری که می خواستم برداشت نکردید ...
اسلام همان حقیقیه که شما دنبالش هستید باید اول اسلام رو درست درک کنید ...بعد دنبال سوالایی که ذهنتونو مشغول کرده بگردید ...امیدوارم منظورمو واضح مطرح کرده باشم ...

شما چجور میگید اسلام همون حقیقته؟ در حالتیکه من خودم 25 سال مسلون بودم و الان دچار شک شدم
 

navid_r

کاربر فعال تالار برق , کنکور و تحصیلات تکمیلی
بعد یه سوال خیلی خیلی مهم تر .
فرض کن شما به این حقیقت رسیدی که میدونی راه رستگاری میلیاردها میلیارد ادم در اونه .اما یه چند هزار یا چند صدهزار ادم هستند که از رو حماقت ، جهالتشون نمیزارن این حقایق برای تمام نسل های بشری اجرا بشه .یا اصلا چند میلیون .ببین صحبت سعادت ابدی بشری هستشا . قاعدتا تو میگی اگه لازم باشه خون این چند میلیون رو میریزم که نوع بشر رو رستگار کنم .به نظرت اشنا نیست؟هیتلر میلیون میلیون ادم کشت .استالین .پل پت ....... اطمینان دارم بیمار روانی نبودن .بلکه فکر میکردن که حقیقت رو کشف کردن و لازمه این همه ادم کشته بشن تا همه رستگار بشن .

به قول یکی مدت هاست ادما دارن تخم مرغ های زیادی رو میشکنن که نیمرو درست کنند اما هنوز از نمیرو یا املت خبری نیست
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببین این سه فرضی که من بهت گفتم سه فرض اصلی بود که از زمان افلاطون به این ور اکثر فلاسفه اینارو در نظر گرفته بودن(وایتهد) . یعنی همه فرض کردن که یه حقیقتی اون بیرون وجود داره که سوای اینکه انسان هستش یا نیست داره کار خودشو میکنه و ما وظیفمون اینه که این حقایق رو کشف کنیم .اصلا یکجورایی تمام دین های اسمانی بر مبنای فلسفه افلاطون (عالم مثل )برپا شدند.
بعد این حقیقت واقعی چیه سعید؟ این حقیقت رو ایا افریدگار گفته؟(اگه فرض کنیم افریدگاری هست)خب این دیگه چه حقیقتیه؟این اسمش حقیقت نیست میشه خواست افریدگار .یعنی افریدگار در بند این حقایق نیست .
اگه این حقیقت رو افردیگار نگفته پس چیه؟ از کجا اومده؟چرا این حقیقت در هر جامعه ای بر مبنای شرایط مکانی و زمانی که داره متفاوته؟ چرا حقیقت مورد قبول مردم در سال ها پیش الان به عنوان شر مطلق تلقی میشه؟

بعد کی میگه این حقایق با هم سازگارند؟ یک سوال دارم . شما حاضری یک بچه رو شکنجه کنی اگه مطمین باشی که اطلاعات مهمی رو از پدر مادر جنایتکارش میگیری؟ یا حاضری به یک محکوم به اعدام (سرباز ذشمن)به دروغ بگی اعدام نمیشی تا از اطلاعاتی که میده بره نجات جان چند نفر از هم رزمات استفاده کنی؟ اون به تو میگه من که میدونم اعدام میشم چرا پس بهت اطلاعات بدم .اما اگه قول شرف بدی اعدام نمیشم این اطلاعات رو میدم.و تو میدونی که حتما اعدام میشه .حاضری این دروغ رو بگی؟
قبول داری ازادی و برابری ابدا با هم سازگار نیستند ؟ قبول داری ازادی گرگ ها یعنی مرگ بره ها؟

ای بابا دادااااااااااااش...من خودم الان هزار تا سوال دارم.در واقع این منم که مریض شدم،بعد تو داری از خودم همه چیو میپرسی؟!!!
خو اگه من این سوالات رو میدونستم که تاپیک نمیزدم!!
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعد یه سوال خیلی خیلی مهم تر .
فرض کن شما به این حقیقت رسیدی که میدونی راه رستگاری میلیاردها میلیارد ادم در اونه .اما یه چند هزار یا چند صدهزار ادم هستند که از رو حماقت ، جهالتشون نمیزارن این حقایق برای تمام نسل های بشری اجرا بشه .یا اصلا چند میلیون .ببین صحبت سعادت ابدی بشری هستشا . قاعدتا تو میگی اگه لازم باشه خون این چند میلیون رو میریزم که نوع بشر رو رستگار کنم .به نظرت اشنا نیست؟هیتلر میلیون میلیون ادم کشت .استالین .پل پت ....... اطمینان دارم بیمار روانی نبودن .بلکه فکر میکردن که حقیقت رو کشف کردن و لازمه این همه ادم کشته بشن تا همه رستگار بشن .

به قول یکی مدت هاست ادما دارن تخم مرغ های زیادی رو میشکنن که نیمرو درست کنند اما هنوز از نمیرو یا املت خبری نیست
اره دیگه.حقیقت باید به معنای حقیقی کلمه برام اشکار باشه.وگرنه یخوام هر راهیو به اسم حقیقت برم که هیچ
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعيد بگو الان سوال تو ذهنت چيه؟
اينكه حقيقت چيه؟
اصن مگه حقيقتي وجو داره كه بخواي قبول يا ردش كني؟
 

navid_r

کاربر فعال تالار برق , کنکور و تحصیلات تکمیلی
ای بابا دادااااااااااااش...من خودم الان هزار تا سوال دارم.در واقع این منم که مریض شدم،بعد تو داری از خودم همه چیو میپرسی؟!!!
خو اگه من این سوالات رو میدونستم که تاپیک نمیزدم!!

فکر کنم متوجه منظورم نشدی . راستش من سوالی ازت نپرسیدم فقط داشتم چیزی که خودم خوندمو فهمیدم بهت میگفتم .نه حقیقتی که اون شکل دنبالش نیست و وجود نداره .پیشنهادم کتاب های ریچارد رورتی (فلسفه و امید اجتماعی) و تمام کتاب های ایزیا برلین هست .
حقایق بر مبنای شرایط مکانی و زمانی جوامع شکل میگیرن
پاینده باشی
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سعيد بگو الان سوال تو ذهنت چيه؟
اينكه حقيقت چيه؟
اصن مگه حقيقتي وجو داره كه بخواي قبول يا ردش كني؟

من همه حقیقت رو میخوام....البته تا حد توانم و قدی که عمرم بذارم
اگه خدا هست کوش....بعدش خدا چه ویژگیهایی داره...بعدش ..... تا اخر که دین و احکام دینی باشه
البته بگم که من خدا رو قبول دارم.ولی میخوام خیلی عمیق تر به موضوع نگاه کنم
یعنی حقیقتی به نظر تو وجود نداره و همه چیز هرزه؟
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر کنم متوجه منظورم نشدی . راستش من سوالی ازت نپرسیدم فقط داشتم چیزی که خودم خوندمو فهمیدم بهت میگفتم .نه حقیقتی که اون شکل دنبالش نیست و وجود نداره .پیشنهادم کتاب های ریچارد رورتی (فلسفه و امید اجتماعی) و تمام کتاب های ایزیا برلین هست .
حقایق بر مبنای شرایط مکانی و زمانی جوامع شکل میگیرن
پاینده باشی
ممنون داداش
اسم کتابها رو هم اگه بنویسی خیلی ممنون میشم
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همه حقیقت رو میخوام....البته تا حد توانم و قدی که عمرم بذارم
اگه خدا هست کوش....بعدش خدا چه ویژگیهایی داره...بعدش ..... تا اخر که دین و احکام دینی باشه
البته بگم که من خدا رو قبول دارم.ولی میخوام خیلی عمیق تر به موضوع نگاه کنم
یعنی حقیقتی به نظر تو وجود نداره و همه چیز هرزه؟
خدارو قبول داري؟چرا؟
كدوم خدارو؟
واضح و تا اونجايي كه قبول داري بنويس.
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدارو قبول داري؟چرا؟
كدوم خدارو؟
واضح و تا اونجايي كه قبول داري بنويس.

از روی نظم.به نظرم امکان نداره این همه نظم اتفاقی باشه....منتها ویژگیهاش رو دیگه نمیدونم
حالا چرا تو داری از من سوال میکنی؟ من خودم دنبال جواب همین سوالام
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلاممم دوست عزیز سعید.
راستشو بخوای من این قضیه حقیقت رو (با محوریت موضوع معماری) در قالب وب نوشته هایی در حال پیگیری هستم.تا الان هم 4 وب نوشت با عنوان "چه کنیم اردک اندیشمون پرواز کنه؟" و "مبانی درخت فلسفه" و "دکترین دیکانستراکشن 1 و 2 " رو نوشتم و ایشالا ادامه پیدا میکنه.
حتما میدونی که مسئله روشن کردن حقیقت ،مسئله فلسفه و حکمته.
2500 سال از خود فیلسوفان ملطی در ترکیه مثل فیثاغورث و آناکسیمینس و ...و فیلسوفان یونان مثل سقراط و افلاطون و ارسطو و ...بگیر بیا تا همین نیچه و هایدیگر و دریدا و این آخریه یعنی هابرماس ،همشون دنبال تبیین حقیقت بودن.
مبسوط بحث این دوستان رو من در ادامه وب نوشتام میارم و میتونی مطالعه کنی و نظر بدی ولی خیلی خلاصه بگم که:
-شما پیش زمینه های ذهنی رو باید بزارید کنار(مثل اینکه گذاشتید کنار اونطوری که خودتون گفتید)
-سیر اندیشه خود بشر که اینجا میشه فیلسوفان رو مطالعه کنید.
-سیر مباحث کلامی هم از طرف دیگه...یعنی اندیشه ای ادیان
-مطالعه تاریخ.مطالعه تاریخی همراه با اندیشه.تاریخی که دست عوام هست نه ،بلکه تاریخی که نتیجه زبان شناسی و باستان شناسی و همچنین قبول عقل و اندیشست.میدونید که دکترین گایست هگل بر پایه تاریخی گری و جبر تاریخ بنا نهاده شه.کسانی که ضعف حافظه تاریخی دارن (همه ی بشریت) از لحاظ تفکر در عقب ماندگی بسر میبرن.

و مهمترین مسئله بحث مفهوم یا کانسپته.
ببینید اساس معرفت شناسی بر مفهوم گذاشته شده.این کلماتی که من و شما از طریقشون با هم صحبت میکنیم اساس معرفت شناسیه.شما باید تکلیفتون رو با این مفاهیم روشن کنید.نمیشه با مفاهیم سخیف و بی معنای محاوره ای بحث پرسش از حقیقت کرد.من خیلیارو میبینم که میگن ما تحقیق کردیم به فلان چیز رسیدیم.بعدی میبینی تحقیقش این بوده که یک کتاب خونده.
این حرف هوسرل (استاد هایدیگر) هستش که میگه برای اینکه انحراف تفکر پیدا نکنیم باید بریم به خاستگاه ناب مفاهیم.خود هایدیگر وقتی میخواد متافیزیک خودش رو بنویسه لیست بلند بالایی از مفاهیم رو میچینه کنار هم و میگه چون این مفاهیم از بین رفتن بشر منحرف شده.
من یه نمونه مثال بزنم براتون از این انحراف مفهوم و در پی اون انحراف اندیشه و نهایتا انحراف عمل:

مولوی در اول دفتر ششم مثنوی یه اشتباهی میکنه و کلمه صلح رو میزاره روبروی کلمه جنگ.این کارش 1000 سال مبنای روش غلط شده.
الان همه صلح رو معادل واژه فارسی آشتی میگیرن در صورتی که سلم در عربی معادل واژه آشتی فارسیه.
شب شهادت امام حسن یکی از حوزه میاد و یکی از دانشگاه به هزاران لطایف الحیلی متوسل میشن که بگن چرا امام حسن صلح کرد و چرا امام حسین جنگ کرد....
صلح ریشه کلمه اصلاحه.اصلاح روبروی افساده.خود امام حسین میگه من خروج کردم برای اصلاح امت جدم.یعنی من امام حسین اصلاح طلب هستم(این کلمه رو رو یه سریا تو ایران میزارن روبری کلمه رفرمیست به غلط)از اون طرف امام حسن هم صلح طلبه یعنی اصلاح طلبه.یکی آشتی میکنه برای اصلاح و دیگری جنگ میکنه برای اصلاح.اون آشتی ای که برای اصلاح باشه میشه قعود (یعنی نشستن) و اون جنگی که برای اصلاح باشه میشه قیام.
امروز هرکی پشمینه بپوشه و کنار بشینه مثل گاندی میشه صلح طلب و هر کی هم مثل چگوارا واسه نجات کشور خودش از لیبرالیسم وارد عمل بشه میشه جنگ طلب.در صورتی که هر دوی اینها یه هدف داشت و اونم صلح یعنی اصلاح بوده.
حالا شما در نظر بگیر چقدر از این مفاهیم تو زندگی وجود داره.شما تو فلسفه مضاف وقتی از چیستی مثلا اقتصاد یا لاو(دوست داشتن) یا معماری و ... سوال میکنی باید مفهوم درستی رو بکار ببری تا چیستی و حقیقت اون چیز رو متوجه بشی.
بحث مفاهیم خیلی گستردست.کلمه یا لوگوس ریشه درخت فلسفست.حالا من که به فلسفه اعتقادی ندارم و دلیلش رو بعدا میگم ولی حتما اندیشه بشر رو دنبال کن.اینکه آخرش به چی رسیده؟اینکه حقیقت مفاهیم رو چطور تبیین کرده؟چرا همدیگره نقض میکردن؟(میدونید که هایدیگر همه متافیزیک رو برد زیر سوال وقتی گفت زمان همون متافیزیکه ) و ...
حالا یه نمونش رو میتونید تو بحث دکترین دیکانستراکشن مطالعه کنید.
با همین مفاهیم و بازی های زبانی بود که نیچه بالا سر قبر خدا فاتحه خوند.

مسئله آخر طرح پرسش درسته...

اشتباه فلسفه رو مرتکب نشید که پرسیدن آیا خدا وجود دارد.(رسالت فلسفه طرح سوالات دقیقه ولی همون اول خراب کرد با این سوال)
درست بود که میپرسیدن آیا وجود خدا دارد؟
وجود خلق خداست ما نمیتونیم خدارو ببریم زیر رادیکال وجود.
این بحثای رایج فلسفه مثل زمان و فضا و هستی و هست و وجود و موجود و تاریخ و ...رو دنبال کنید.(ما بهش میپردازیم)

مسئله بعدی اینکه تو فلسفه بعد از پرسش از وجود ،پرسش از آرخه یا ماده اولیه مطرح میشه.ماده اولیه مفاهیم رو باید پیدا کرد.
بحث مهمی که در فلسفه هست دعوای بین سوژه و ابژه مطرحه.شما اگه دانشجوی فلسفه باشی شاید تا دکترا هم این دو مورد رو نتونی ادراک کنی.این دو رو هم متوجه نشی هیچی از فلسفه نخواهی دانست.رو ان دو مورد تمرکز کن.

و در آخر روش تحقیق رو بر این اساس بزار:
1-ریشه شناسی مفاهیم
2-تغییر شناسی مفاهیم(ترمینولوژی)
3-روش شناسی مفهوم(روش شناسی مفهوم)
4-فراگیر سازی شناسی مفهوم

در آخر هم باوری که در شما بوجود میاد 5 تا حالت داره:

-ظن و گمان (دکسا).....باور به مثابه هوا..............(مثل نظر دادن خیلی آدما.همینایی که سر کوچه زنجیر میچزخونن و در 100 حوزه نظریه پردازی میکنن)
-ایدئولوژی (باور به مثابه آب)
-دکترین (باور به مثابه خمیر)...............معیار عملتون این نوع باوره نه 4 مورد دیگه
-تینت (باور به مثابه کلوخ)
-دگما (باور به مثابه سنگ).................اگه از این نوع باور عملی در بیاد میشه مثل رفتار داعش و حتی مدرنیسم.

حرف خیلی خیلی زیاده ولی از حوصله تاپیک خارجه.
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
از روی نظم.به نظرم امکان نداره این همه نظم اتفاقی باشه....منتها ویژگیهاش رو دیگه نمیدونم
حالا چرا تو داری از من سوال میکنی؟ من خودم دنبال جواب همین سوالام
من خدا و همه گفتهاشو قبول دارم و اگر از گفته هاش چيزي رو رعايت نميكنم قبول دارم كه گناه كردم و در روز جزا برام محاسبه ميشه.
ببين پسر خوب تو خودتم داري گيج ميزني.
دارم دوستانه باهات حرف ميزنم.
دوتا ازت سوال پرسيدم نه قاطع گفتي آره نه گفتي نه.يني چي؟يني انقدر وجودت از همه چي پاك نشده.فقط يكم دچار شبهه شدي كه اگه از يه آدم درست و درمون سوال كني كه درست جوابتو بده همون سعيد قبلي با روحيه بيشتر و اعتقاد بيشتري به خدا و همه چيز خواهي بود.
پس الكي به شيطون ميدون نده و فقط خوب فكر كن.
ببين تو امضات چي نوشتي؟نوشتي بيانديش.اما همين خود تو انجامش نميدي.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نظم؟دقيقا به چيز خيلي خوبي اشاره كردي؟همين الان برو بيرون به آسمون نگاه كن.اگه يه ستاره ديدي ببين چرا از آسمون نميافته يهو رو زمين؟؟؟؟اگه بيافته چي ميشه؟(بيانديش)؟؟همين فصل بهار؟و هزاران نظم ديگه.
دارم ساده حرف ميزنم.ساده جواب بده.
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خدا و همه گفتهاشو قبول دارم و اگر از گفته هاش چيزي رو رعايت نميكنم قبول دارم كه گناه كردم و در روز جزا برام محاسبه ميشه.
ببين پسر خوب تو خودتم داري گيج ميزني.
دارم دوستانه باهات حرف ميزنم.
دوتا ازت سوال پرسيدم نه قاطع گفتي آره نه گفتي نه.يني چي؟يني انقدر وجودت از همه چي پاك نشده.فقط يكم دچار شبهه شدي كه اگه از يه آدم درست و درمون سوال كني كه درست جوابتو بده همون سعيد قبلي با روحيه بيشتر و اعتقاد بيشتري به خدا و همه چيز خواهي بود.
پس الكي به شيطون ميدون نده و فقط خوب فكر كن.
ببين تو امضات چي نوشتي؟نوشتي بيانديش.اما همين خود تو انجامش نميدي.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نظم؟دقيقا به چيز خيلي خوبي اشاره كردي؟همين الان برو بيرون به آسمون نگاه كن.اگه يه ستاره ديدي ببين چرا از آسمون نميافته يهو رو زمين؟؟؟؟اگه بيافته چي ميشه؟(بيانديش)؟؟همين فصل بهار؟و هزاران نظم ديگه.
دارم ساده حرف ميزنم.ساده جواب بده.

گیج میزنم؟ جواب دادم دیگه.گفتی خدا رو قبول داری گفتم اره.ولی این صفاتی که بهش میدن روزی همه رو مقدر کرده و حکمت داره و این حرفا رو من فعلا نمیتونم اثبات کنم.
نه دوست عزیز.شما اشتباه میکنی.سعید قبلی به نظرم ی چیز پوشالی بود.ی باد وزیده و رنگ دینی روش رو برده.دینی که صرفا از اطرافیان و خانوادش بهش منتقل شده بود.چجوری ادم میتونه با استدلالهایی مثل چون بابام مسلمونه منم مسلمونم یا اینکه دلم میگه اسلام چیز خوبیه و نماز خوندن ارومم میکنه،خودش رو قانع کنه؟
من اد عایی ندارم که در گذشته حالا کسی بودم برا خودم.ولی مهم اللانه که ی جوری بیدار شدم و میخوام خودم حقیقتو پیدا کنم نه اونو تو گوشم زمزمه کنن
.
.
لطفا تاپیک رو اثباتی نکن.چون هدفم از این تاپیک اثبات خدا و امام و دین و اینا نبود.اینجوری خیلی به درازا کشیده خواهد شد.من فقط میخوام بچه ها حداقل چراغ رو بدن دستم بگن این راه ها رو برو
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای اهل کتاب، چرا در آیین ابراهیم با یکدیگر مجادله می‏‌کنید (که هر یک او را به خود نسبت می‏‌دهید)؟! در صورتی که تورات و انجیل شما فرستاده نشد مگر بعد از ابراهیم آیا تعقل نمی‏‌کنید؟ (۶۵) گیرم در آن‌چه می‏‌دانید شما را مجادله روا باشد، چرا در آن‌چه علم ندارید جدل و گفتگو به میان آورید؟! و خدا (همه چیز را) می‏‌داند و شما نمی‏‌دانید. (۶۶)
ابراهیم به آیین یهود و نصاری نبود، لیکن به دین حنیف توحید و اسلام بود و هرگز از آنان که به خدا شرک آورند نبود. (۶۷) آل عمران
خیلی کامل و مفصله این آیه .. نیازی به توضیحش نیست ... امیدوارم خدا کمکتون کنه راه درست رو پیش بگیرید
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
گیج میزنم؟ جواب دادم دیگه.گفتی خدا رو قبول داری گفتم اره.ولی این صفاتی که بهش میدن روزی همه رو مقدر کرده و حکمت داره و این حرفا رو من فعلا نمیتونم اثبات کنم.
نه دوست عزیز.شما اشتباه میکنی.سعید قبلی به نظرم ی چیز پوشالی بود.ی باد وزیده و رنگ دینی روش رو برده.دینی که صرفا از اطرافیان و خانوادش بهش منتقل شده بود.چجوری ادم میتونه با استدلالهایی مثل چون بابام مسلمونه منم مسلمونم یا اینکه دلم میگه اسلام چیز خوبیه و نماز خوندن ارومم میکنه،خودش رو قانع کنه؟
من اد عایی ندارم که در گذشته حالا کسی بودم برا خودم.ولی مهم اللانه که ی جوری بیدار شدم و میخوام خودم حقیقتو پیدا کنم نه اونو تو گوشم زمزمه کنن
.
.
لطفا تاپیک رو اثباتی نکن.چون هدفم از این تاپیک اثبات خدا و امام و دین و اینا نبود.اینجوری خیلی به درازا کشیده خواهد شد.من فقط میخوام بچه ها حداقل چراغ رو بدن دستم بگن این راه ها رو برو

من يه دوستي داشتم اونم تقريبا مشكل تورو پيدا كرده بود.
اون ميگفت من چند ماهيه اسلامو قبول ندارم و دين مسيحيت رو قبول دارم.ميگفت من از حضرت مسيح خوشم اومده و رفتم دنبالش و خوندمو و از اين حرفا....ميدوني يكي از سوالاش چي بود؟ميگفت:
مگه ماها آدم نيستيم؟مگه ما حق انتخاب نداريم؟پس چرا نتونستيم تو عالم زر انتخاب كنيم كه به اين دنيا بيايم يا نيايم؟
من نميخوام تاپيكو اثبات خدا بزارم.خدا خودش خودشو اثبات كرده نياز به من نيس.
مراقب خودت باش.
توي نوشتار مثه گفتار آدم نميتونه حرفشو بفهمونه.
براي خودت خوب مشخص كن چي رو قبول دار چي رو قبول نداري؟چراهاتو مشخص كن بعد برو دنبالشون.
موسي به خدا گفت:قومم ميگه اگه خدا هست بگو خودشو به ما نشون بده.
خدا گفت من هيچ وقت اين كارو نميكنم.موسي بعد از چند بار حرف زدن با خدا كه خودتو به ما نشون بده..خدا قبول كرد.به موسي گفت:با قومت بيا پاي كوه تا من خودمو به شما نشون بدم.
هنگامي كه خداوند خواست خودش را به آنها نمايان كند آنها از روي ناتواني تماما از حال رفتند.
برات آرزو ميكنم درست ببيني و فكر كني و راه درستتو انتخاب كني.
خداوند در قرانش گفته:من داستان پيشنيان رو براي شما گفتم تا براي شما درس عبرتي باشه.
پسرخوب اگه قرار باشه هركس از جاش بلند شه بره دنبال حقيقت (حقيقتي كه گاهي تبديل به سليقه ديگري ميشه)ديگه هيچي...(نظر شخصي خودم بود)
به هر حال مواظب خودت باش.
من از تجربم گفتم برات.
 
آخرین ویرایش:

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو دنبال جواب هستی.درست میگم؟

قانونش اینه »
دنبال جوابی؟ باید سوال بپرسی!


از کی؟
از هر کسی بپرسی،تفکر خودش رو به تو منتقل میکنه!
به چه دردی میخوره!!؟! تفکر اون که مال تو نیست!با منطق تو جور در نمیاد.باز ندگیت،گذشتت،تجربه ات،با هیچیت همخونی نداره،همخونی هم داشته باشه فوووووووقش 30% !!

از خدا هم بپرسی که مطمئن باش از گوش جوابی نمیشنوی :D
چیه!؟ بقیه نیان بگن ما هر روز از طریق نماز با خدا حرف میزنیم اونم با ما حرف میزنه قشنگ حسش میکنیم و فلان و اینها:D
خودت میمونی و خودت!


از خودت بپرس،جوابشو خودت بدست میاری،تفکرت گسترش پیدا میکنه.

راه برو...
تو خیابون،یه موقع تنهایی...فقط قدم بزن
آروووم آروم،همه چیزو ببر زیر سوال (عدالت،منطق،انسانیت،چرا من هستم،چی ام،کجائم،چرا پسر فلان پدرم در فلان کشور،چرا تو این برهه از تاریخ هستم،اصلن هستم یا خوابم؟ و و وو)
سپس آروم آرووووم به سوالا جواب ساده بده (چرا قدم میزنم؟چون ذهنم آشفتس دارم فکر میکنم!چرا فکر میکنم که چی بشه؟که ...که...که همه چیو بفهمم!!مگه میشه یه آدم همه چیو بفهمه؟آره پ ن پس برا چی هستم؟باید یه منطقی برای وجود من باشه!...................................................)

این فقط ربع ساعت از "با خود بودن" هست،یه مدت با خودت باش.همه چیزو میفهمی

تمام کسانیی که اینجا نظر دادن،من فلانی فولانی همگی بلا استثناء یه منطق خاص خودمون رو داریم و پیش میریم و بهیچ وجه با تو هماهنگی نیست.
ولی!
یه سر نخی بهت میده که ......که... که همه چیو بفهمی!!!! :D





قربونم بری :D ایشالا از این فاز افسردگی و بی جوابی و پوچی،خارج بشی :)

بیا ازین قلبا که صفا بیای :heart: قلوه :heart: شکلک قلوه نداشت :D
 

(F(X

عضو جدید
گیج میزنم؟ جواب دادم دیگه.گفتی خدا رو قبول داری گفتم اره.ولی این صفاتی که بهش میدن روزی همه رو مقدر کرده و حکمت داره و این حرفا رو من فعلا نمیتونم اثبات کنم.
نه دوست عزیز.شما اشتباه میکنی.سعید قبلی به نظرم ی چیز پوشالی بود.ی باد وزیده و رنگ دینی روش رو برده.دینی که صرفا از اطرافیان و خانوادش بهش منتقل شده بود.چجوری ادم میتونه با استدلالهایی مثل چون بابام مسلمونه منم مسلمونم یا اینکه دلم میگه اسلام چیز خوبیه و نماز خوندن ارومم میکنه،خودش رو قانع کنه؟
من اد عایی ندارم که در گذشته حالا کسی بودم برا خودم.ولی مهم اللانه که ی جوری بیدار شدم و میخوام خودم حقیقتو پیدا کنم نه اونو تو گوشم زمزمه کنن
.
.
لطفا تاپیک رو اثباتی نکن.چون هدفم از این تاپیک اثبات خدا و امام و دین و اینا نبود.اینجوری خیلی به درازا کشیده خواهد شد.من فقط میخوام بچه ها حداقل چراغ رو بدن دستم بگن این راه ها رو برو

سلام من این متن رو میزارم شاید کمکی کرد.




اگر از روزگار پيمان گرفته‌اي كه در تمام امور و احوالت چنان باشد كه تو مي‌خواهي، اما روزگار چنان نيست كه دوست داري و ميلت هست به تو عطا نمي‌كند و به تو توجه ندارد و حاجات و نيازهايت را برآورده نمي‌سازد، شايسته است كه عنان نفست را در وادي حزن و اندوه رها كني!
اما اگر اخلاق روزگار را در عطا و منع؛ دادن و باز پس گرفتن، مي‌داني و مي‌داني چشم از نعمتي كه بخشيده است – تا وقتي كه آن را باز پس گيرد – برنمي‌دارد و هميشه مي‌خواهد آن نعمت به او باز پس داده شود … و اگر مي‌داني اين سنّت و خصلت روزگار در مورد همه‌ي بني بشر است، چه ساكن كاخي باشد و چه كوخي، چه پاي بر فرق فرقدان دارد و چه بر سر خاكدان ناچيز زمين نهد، در اين صورت از اندوهت بكاه و اشكت را پاك كن!… كه تو اوّلين هدف تيرهاي زمانه نيستي! و در جريده‌ي غم و اندوه اوّلين مقدمه‌ي ناب آن نيستي!تو اندوهگيني؛ چون وقتي ستاره‌ي درخشان آرزو در آسمان زندگيت درخشيد و چشمانت را از نور پر كرد و قلبت را پر از سرور نمود، پايدار نبود! فقط يك چشم بر هم زدن بيش‌تر نينجاميد كه آن را گم كردي و ديگر نيافتي!اگر در آرزويت شكيبا بودي، بر اندوهت مسلط مي‌شدي و اگر در آن‌چه كه خودش را به تو نماياند، بيش‌تر مي‌انديشيدي، قطعاً آن را برقي گذرا مي‌ديدي نه ستاره‌اي درخشان!! آن‌جا بود كه نه درخشش و طلوعش تو را شيفته مي‌كرد و نه خاموشي و غروبش اندوهگينت مي‌ساخت!خوشبخت‌ترين مردم در اين دنيا، كسي است كه وقتي نعمتي به او داده شود، آن را از خود نداند، با شك به آن بنگرد، انكارش كند و هر لحظه انتظار زوال و فنايش را داشته باشد! اگر در اختيارش ماند، كه چه بهتر؛ وگر نه از قبل خود را براي فراقش مهيا كرده است.اگر هنگام تولد، شادي و سرور نبود،‌ هنگام مرگ، گريه و شيون نبود! اگر اطمينان به دوام ثروت نبود، بي تابي و جزع و فزع هنگام فقر نبود! و اگر شادي وصال نمي‌بود، اندوه فراغ هم نبود!.
 

Similar threads

بالا