تو دنبال جواب هستی.درست میگم؟
قانونش اینه »
دنبال جوابی؟ باید سوال بپرسی!
از کی؟
از هر کسی بپرسی،تفکر خودش رو به تو منتقل میکنه!
به چه دردی میخوره!!؟! تفکر اون که مال تو نیست!با منطق تو جور در نمیاد.باز ندگیت،گذشتت،تجربه ات،با هیچیت همخونی نداره،همخونی هم داشته باشه فوووووووقش 30% !!
از خدا هم بپرسی که مطمئن باش از گوش جوابی نمیشنوی
چیه!؟ بقیه نیان بگن ما هر روز از طریق نماز با خدا حرف میزنیم اونم با ما حرف میزنه قشنگ حسش میکنیم و فلان و اینها
خودت میمونی و خودت!
از خودت بپرس،جوابشو خودت بدست میاری،تفکرت گسترش پیدا میکنه.
راه برو...
تو خیابون،یه موقع تنهایی...فقط قدم بزن
آروووم آروم،همه چیزو ببر زیر سوال (عدالت،منطق،انسانیت،چرا من هستم،چی ام،کجائم،چرا پسر فلان پدرم در فلان کشور،چرا تو این برهه از تاریخ هستم،اصلن هستم یا خوابم؟ و و وو)
سپس آروم آرووووم به سوالا جواب ساده بده (چرا قدم میزنم؟چون ذهنم آشفتس دارم فکر میکنم!چرا فکر میکنم که چی بشه؟که ...که...که همه چیو بفهمم!!مگه میشه یه آدم همه چیو بفهمه؟آره پ ن پس برا چی هستم؟باید یه منطقی برای وجود من باشه!...................................................)
این فقط ربع ساعت از "با خود بودن" هست،یه مدت با خودت باش.همه چیزو میفهمی
تمام کسانیی که اینجا نظر دادن،من فلانی فولانی همگی بلا استثناء یه منطق خاص خودمون رو داریم و پیش میریم و بهیچ وجه با تو هماهنگی نیست.
ولی!
یه سر نخی بهت میده که ......که... که همه چیو بفهمی!!!!
قربونم بری
ایشالا از این فاز افسردگی و بی جوابی و پوچی،خارج بشی
بیا ازین قلبا که صفا بیای
قلوه
شکلک قلوه نداشت