پس چه غذای خاطه انگیزی گذاشتم.هه هه سالی که نکوست از بهارش پیداست .برنامه ریزی شده بود![]()
اما واسه من توش کالباس نیست مرغه.
هی روزگار....
دیگه گذشت...تموم شد!!!

پس چه غذای خاطه انگیزی گذاشتم.هه هه سالی که نکوست از بهارش پیداست .برنامه ریزی شده بود![]()
اما واسه من توش کالباس نیست مرغه.
آقا وحید فک نمیکردم امشب دیگه بخندم
اما خنده آوردی رو لبم!
چه جالب!!!!!تا باشه از این مسمومیتهااااااا که از دست لیلی مسموم بشی
بسوزه پدرش.....با جوونامون چیکار میکنه!!!کاملا حالتو درک میکنم.الان اگه تا صبح بشینی از اون موقع ها بگی و از اونی که دوسش داری حرف بزنی سیر نمیشی.
شما مگه نرفته بودین؟
منکه خودم اشک تو چشام جمع شده...
کاش هیچوقت دانشگاه نمیرفتم!!!![]()
چه جالب!!!!!تا باشه از این مسمومیتهااااااا که از دست لیلی مسموم بشی
بسوزه پدرش.....با جوونامون چیکار میکنه!!!کاملا حالتو درک میکنم.الان اگه تا صبح بشینی از اون موقع ها بگی و از اونی که دوسش داری حرف بزنی سیر نمیشی.
این شکار لحظه های وحیده .3-4 سال بعد.
کاش هیچ وقت دنیا نمیومدم!!!![]()
مال شما دوزش خیلی بیشتره...
این دقیقا افسردگیه...
باز شما بهترین دو ترم دیگه دانشگاه دارین من بدبخت دیگه جایی نیست برم...
اخی یادش بخیر...!!!
یه بار روز جمعه تو دانشگاه تو آزمایشگاه گروه کمیکار قرار بود بیایم کیارامونو بکنیم و از صبح تا عصر باید میموندیم .قرار شد دخترا آشپزی کنن و بیارن...
غذا آوردن و ما خوردیم و حال داد...یه سالاد ماکارانی هم آورده بودن که یه نفری درستش کرده بود!!!!!!منم ازش خوردم!غافل ازینکه با کالباس درستش کرده بوده!!!منم مسموم شدمو فرداش کامل تو بیمارستان بودم تا ظهر...
ساعت 2 به زور اومدم دانشگاه که برم امتحان شیمی آلی بدم و طرفو دیدم...داشت بارون میزدو من داغون اومده بودم دانشگاه!!!یادش بخیر اون تصویر یادم نمیره!!!قبل از عید بود اومد گفت دیگه کاری ندارین من دارم میرم عیدتونم مبارک!!!!منم بهش گفتم یه بار غذا بهمون دادین مسمومم کردین!!!!!
آخی یادش بخیر...![]()
دوستای گلم شبتون بخیر.
این شکار لحظه های وحیده .3-4 سال بعد.
3-4 سال دیگه هم هیچ خبری نیست!!!
دوستای گلم شبتون بخیر.
من حالم بیشتر از همین دانشگاه بهم میخوره.....ترجیح میدادم اصلا نبود و فارغ
میدونی چیه وحید خان
من جای شما بودم حداقل همین یه مدت کوتاه هم میرفتم یه کاری میکردم حتی همون رستورانی ک گفتی.....کار عـــار نیست
الهه جون اومدی...این اقا وحید حسابی عاشقه و دلتنگ...سلام بر مهندسین شیمی ............................. خوبین همگی ایشالله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم منم دختر همسایتون![]()
اخی طفلی دلم سوخت...![]()
چرا اینقدر ناامیدین؟پس امیدتون به خدا چی شده؟
درس میشه ایشالله
چرا اینقدر ناامیدین؟پس امیدتون به خدا چی شده؟
درس میشه ایشالله
کار عار نیست ره میدونم ولی دست و دلم به هیچ کاری نمیره!!!
بخدا خیلی خوبه که دانشگاه دارین...
من دوران دانشگام خیلی حال کردم...
اصن بد نگذشت...
الان که تو خونه هستم دارم دق میکنم...
خدایا کاش زود تکلیف سربازیم مشخص بشه و برم دنبال یه کاری...
سلام بر مهندسین شیمی ............................. خوبین همگی ایشالله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم منم دختر همسایتون![]()
دلتون نسوزه ازین بدترم داشتم!!!!
عههههههه واقعا عاشق شدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلتون نسوزه ازین بدترم داشتم!!!!
خوبه دخترای همسایه میان...
تو تالار شما دختر 180 سانت به بالا ندارین؟؟؟
خوبه دخترای همسایه میان...
تو تالار شما دختر 180 سانت به بالا ندارین؟؟؟
اومدم یه چیزی بگم
اما این سرلوحمه همیشه(سعی میکنم بیشتر)
کل اگر طبیب بودی سرخود دوانمودی
پس هیچی نمیگم دیگه
ما همچین پولدار نیستیما.....خود من روز 3000دفعه به خدا شکایت میکنم ولی چه میشه کرد؟خدا هم فقط واسه آدم پولداراست...
ولمون کنین خدایی..
هرچی میگیم امیدت بخدا باشه داره بدتر میشه...
خدایا ببخش ولی احساس میکنم همه چی شده پول و قدرتت تو دنیا کم شده...
همیشه در سخت ترین شرایط سکوت کن شاید خداوند حرفی برای گفتن داشته باشد.............خدا هم فقط واسه آدم پولداراست...
ولمون کنین خدایی..
هرچی میگیم امیدت بخدا باشه داره بدتر میشه...
خدایا ببخش ولی احساس میکنم همه چی شده پول و قدرتت تو دنیا کم شده...
همه ی درا بسته هستن...
خدایا سربازی رو خودت رد کن که اگه سربازی معاف نشدم میام پیش خودت(خود کشی)...
معامله با خدا میکنم...
اگه معاف نشم یعنی آخر خط...
فک کنین تموم درا بسته هستن سربازی اگه بره تو پاچم دیگه نوبر میشه...سربازیو کجام بذارم...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | |
![]() |
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |