یک سوال شرعی عجیب و تکان‌دهنده

Honest.man

عضو جدید
توبه یعنى پشیمانى، ما هم پشیمان هستیم.

متن زیر از یکی از سخنرانی های استاد حسین انصاریان با موضوع توبه گرفته شده است:
یك بخش دیگر توبه ، استغفار با زبان است ؛ خدایا! اشتباه كردم « أستغفرُ اللهَ ربى و أتوب الیه » با زبان، حالا همین كه قلبمان پشیمان است، بس نیست؟ نه، چون خدا گفته است كه غیر از پشیمانى قلب، دوست دارم صداى التماس گنهكار را بشنوم. صدایت مهم است؛

« ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ »(1) من را صدا بزن، من با صدا زدن تو جواب تو را مى‏دهم.

بیایى پشت در بایستى و زنگ نزنى كه كسى در را باز نمى‏كند. تشنه‏اى، اما اگر نگویى آب مى‏خواهم، آب نمى‏آورند، گرسنه اگر نگوید نان، كسى به او نان نمى‏دهد.

ترك گناه با اعضا و جوارح

سومین مرحله توبه: « تركٌ بالجوارح » هر عضوى از اعضا دچار هر گناهى است، امشب از چاه گناه بیرون بیاور، بگو: من از تاریكى مى‏خواهم بروم، خسته شدم.(2)

عزم برنگشتن به گناه

چهارمین بخش آن هم این است كه به خدا بگویى: از امشب تا سال دیگر، دیگر من به گناه برنمى‏گردم « إضمار أن لایعود ».(3)

توبه نصوح توبه‏اى است كه در آن رجوع به گناه نباشد. و توبه‏كننده از گناه مانند كسى است كه گناه نكرده باشد. و آن كس كه اصرار بر گناه دارد و استغفار مى‏كند خود را استهزاء و مسخره مى‏كند.

و با این حالت شیطان او را مسخره مى‏كند. و به تحقیق شخص وقتى بگوید: اى خدا من از تو طلب آمرزش مى‏كنم و بازگشت به سوى تو مى‏نمایم پس به گناه عود كند و برگردد و باز چنین بگوید تا چهار مرتبه، در مرتبه چهارم از دروغگویان نوشته شود.

داستانى درباره گرگ گرسنه

یكى از علماى جامع و كامل و عارف و فیلسوف كه همه شما او را مى‏شناسید ، ایشان مى‏فرمودند: براى دیدن یكى از اقوام به شهرمان در یك منطقه سردسیر كشاورزى رفتم.

وقتى وارد خانه‏اش شدم، گفت: آقا! اول یك مسأله شرعى دارم، این را جواب بدهید.

گفتم: بفرمایید، گفت: امسال تا زانوى ما در این منطقه برف آمده است، پنج و نیم، شش صبح تازه هوا روشن شده بود، من آمدم بیل و پارو برداشتم كه به باغ بیایم داخل آلاچیق دیدم یك گرگ قوى آمده و زیر آلاچیق خوابیده، من و بیل و پاروى من را كه دید، اصلاً عكس العمل نشان نداد، نترسید، ولى من ترسیدم جلو بروم، خیلى گرگ قویى بود.

فكر كردم بیابان پر برف است، چیزى گیرش نیامده است، به اینجا پناه آورده. برگشتم و مقدارى نان و گوشت شب مانده بود، مقدارى شیر، این‏ها را داخل سینى گذاشتم و راه افتادم، گفتم: نزدیكش كه شدم، اگر قیافه عصبى گرفت، سینى را مى‏اندازم و فرار مى‏كنم. اگر عكس العملى نشان نداد، جلو مى‏روم.

دیدن گرگ مادر و پذیرایى از او

كنار باغ هم آغل گوسفندهایم بود ، جلو آمدم ، دیدم نه ، عكس العملى نشان نمى‏دهد ، زنده هم هست ، نمرده ، نزدیك او رسیدم ، دیدم مقدارى شكمش را بلند كرد و زیر شكمش چهار پنج تا بچه گرگ است كه تازه آنها را زاییده بود.

هیچ چیزى گیرش نیامده بود، گرسنه، بچه‏ها یك مرتبه شروع به ناله كردن كردند، و حالت چشم این گرگ برگشت، مثل این كه مى‏خواست با چشمش به من بگوید: دستت درد نكند، ما بیچاره بودیم، من تازه زاییدم، بچه‏هایم گرسنه هستند.

سینى را گذاشتم. گرگ لقمه لقمه برداشت و اول در دهان بچه‏هایش گذاشت، مادر است.

میزان محبت خدا بر بندگان

خدا فرمود: محبت كل مادرهاى عالم را از انسان و جن و حیوان را جمع كنند، یك ذره محبت من را نشان نمى‏دهد. من محبتم به بندگانم اگر صد باشد، یكى‏اش را در كل عالم پخش كردم، نود و نه تاى آن را گذاشتم كه قیامت خرج آنها كنم.(4)

ما با دلگرمى امشب پیش تو آمدیم، خیلى هم دلمان گرم است، هیچ ناراحتى‏اى نداریم.

گرگ هم غذا را خورد و بهار شد، گرگ همانجا ماند و نرفت، كجا برود؟ نمك خورده اینجا بود، محبت و احسان دیده، كجا برود؟

حمیدى در جمع بین صحیحین گفته است: «اسیرانى را نزد پیامبر آوردند ناگاه زنى از میان ایشان دوان دوان در پى كودكى برآمد. طفل خویش را در میان اسیران یافت، به سینه گرفت و شیر داد.

پیامبر فرمود: آیا گمان دارید این زن فرزند خود را در آتش بیفكند؟ یاران پیامبر پاسخ گفتند: نه به خدا سوگند. پیامبر فرمود: خداوند نسبت به بندگانش مهربانتر از این زن به فرزندش است.»

در همان كتاب از رسول خدا روایت شده كه خداوند صد رحمت دارد كه یكى از آنها را نازل فرموده و به آن رحمت میان جن و انسان و درندگان و حشرات، دوستى و مهر افكند كه به واسطه آن با هم انس مى‏گیرند

و ددان توله‏هاى خود را پاس مى‏دارند. نود و نه رحمت باقیمانده ذخیره‏اى است كه پروردگار به وسیله آن در قیامت بندگان خود را با آن مورد ترحم قرار مى‏دهد.»

درخت‏ها شكوفه كردند و بچه گرگها هم بزرگ شدند و روزها با همدیگر بازى مى‏كردند، كم كم دیدم مادرشان دیگر غذا قبول نمى‏كند، پشت یك درخت مخفى شدم، دیدم از دیوار كوتاه آخر باغ بیرون مى‏رود و عصر برمى‏گردد و غذا مى‏آورد،

دریدن گوسفند صاحبخانه توسط بچه گرگها

یك روز صبح گرگ رفت، این سه چهار تا بچه گرگ با همدیگر رفتند داخل آغل و یك بره را خفه كردند و داخل آلاچیق كشیدند و شروع به خوردن كردند.

گفتم: عیبى ندارد، عصر بود، دیدم سر و صدا بلند شد، از اتاقم بیرون آمدم، دیدم گرگ برگشته بود، چشمش به این بره من افتاده كه بچه‏هاى او كشته بودند، دیدم این بچه‏ها را مى‏گرفت و چهار پنج بار به زمین مى‏كوبید؛ كه بى‏مروت‏ها! آخر چهار ماه است به ما محبت كرده، بره او را چرا پاره كردید؟ ما كه پنجاه سال است نان خدا را مى‏خوریم و كفران مى‏كنیم.

گرگ، بچه‏ها را زد و بعد هم هر چهار پنج تا را غروب جلو انداخت و برد، پشت دیوار انداخت و خودش روى دیوار نشست و به من نگاه كرد و چشمش پر از اشك شد كه من شرمنده و خجالت زده هستم.

حالا سؤال شرعى من این است كه گرگ رفت و دیگر نیامد، چهار پنج روز بعد آمد، دیدم یك بره كوچك آورده است، از آن طرف دیوار به این طرف دیوار انداخت و خودش هم روى دیوار نشست كه من به جاى آن بره‏اى كه بچه‏هایم خوردند، این را براى تو آوردم. نمى‏دانم هم از چه گله‏اى گرفته و آورده، آیا این بره حلال است یا نه؟

انسان عاقل و فهمیده! كسى كه خدا براى تو پیغمبر و على و حسین علیهم‏السلام را فرستاده است! خانم‏هایى كه برایتان فاطمه علیهاالسلام را فرستاد! چه چیزى بیاوریم كه تلافى گناهان گذشته خودمان را بكنیم؟

باز معرفت گرگ كه رفت و یك بره پیدا كرد و آورد، ما برایت چه بیاوریم؟ ما همان حرف امام على علیه‏السلام را مى‏زنیم:

« ارحم من رأسُ ماله الرجاء و سلاحهُ البكاء » ما غیر از گریه سرمایه‏اى نداریم.

 

fappist

عضو جدید
از کجا میشه رودرو و با اطمینان سئوالات شرعی و شکیات خودتو بپرسی
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گفتم: عیبى ندارد، عصر بود، دیدم سر و صدا بلند شد، از اتاقم بیرون آمدم، دیدم گرگ برگشته بود، چشمش به این بره من افتاده كه بچه‏هاى او كشته بودند، دیدم این بچه‏ها را مى‏گرفت و چهار پنج بار به
زمین مى‏كوبید؛ كه بى‏مروت‏ها! آخر چهار ماه است به ما محبت كرده، بره او را چرا پاره كردید؟ ما كه پنجاه سال است نان خدا را مى‏خوریم و كفران مى‏كنیم.

گرگ، بچه‏ها را زد و بعد هم هر چهار پنج تا را غروب جلو انداخت و برد، پشت دیوار انداخت و خودش روى دیوار نشست و به من نگاه كرد و
چشمش پر از اشك شد كه من شرمنده و خجالت زده هستم.

عجب...
کلا فیزیولوژی جانوری با این داستان تخیلی زیر سوال رفت...!!!
این داستان رو کنار بزاریم بقیه ی مطالبش خوب بود نسبتا...
مهم اینه که توبه از ته دل باشه و بی رجوع... همین...
 

shanim

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب...
کلا فیزیولوژی جانوری با این داستان تخیلی زیر سوال رفت...!!!
این داستان رو کنار بزاریم بقیه ی مطالبش خوب بود نسبتا...
مهم اینه که توبه از ته دل باشه و بی رجوع... همین...
متأسفانه مسائل دینی همیشه با تخیلات سر و کار داره , و این همونیه که من رو راضی‌ نمیکنه
هنوز هم باید در قرن ۲۱ داستان‌های بچه گانه‌ای بشنویم برای باور کردن ....
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متأسفانه مسائل دینی همیشه با تخیلات سر و کار داره , و این همونیه که من رو راضی‌ نمیکنه
هنوز هم باید در قرن ۲۱ داستان‌های بچه گانه‌ای بشنویم برای باور کردن ....

نه همیشه...
شنونده باید عاقل باشه دوست عزیز...
به خاطر همینه که خیلی مهمه پای منبر کی میشینی و داری وقتت رو واسه شنیدن حرفای چه کسی میزاری...
 

Honest.man

عضو جدید
وای به حال ما انسان های از حیوان کمتر.چه میشود که خر و سگ و اسب و... از ما انسان جلو میزنن.. در روزگاری که این انسان درنده تر از گرگ است. باز هم به معرفت گرگ.حیوانات چه خوب صاحب اصلیشان را میشناسند
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینم یه راه جدید واسه هدایت و علاقه مند کردن انسان به پروردگارش...
مقایسه با حیوانات...که فلان حیوون واسه صاحابش اشک تو چشاش جمع شد توام ای انسان واسه خدات گریه کن که از اون حیوون کمتر نشی...
ما هم داستان زیاد داریم که حیوانات صاحاباشون رو تیکه پاره کردن...
اونا رو نمیدونم باید دربارشون چه مصداقی گفت... بریم از مراجع بپرسیم...!!!!
 

Honest.man

عضو جدید
متأسفانه مسائل دینی همیشه با تخیلات سر و کار داره , و این همونیه که من رو راضی‌ نمیکنه
هنوز هم باید در قرن ۲۱ داستان‌های بچه گانه‌ای بشنویم برای باور کردن ....

باز اونی که پولی میگیره چیزی عایدش میشه بیچاره تر کسی که خودشو به مفت میفروشه
 

Honest.man

عضو جدید
اینم یه راه جدید واسه هدایت و علاقه مند کردن انسان به پروردگارش...
مقایسه با حیوانات...که فلان حیوون واسه صاحابش اشک تو چشاش جمع شد توام ای انسان واسه خدات گریه کن که از اون حیوون کمتر نشی...
ما هم داستان زیاد داریم که حیوانات صاحاباشون رو تیکه پاره کردن...
اونا رو نمیدونم باید دربارشون چه مصداقی گفت... بریم از مراجع بپرسیم...!!!!

جوجه رو آخر پاییز میشمارن.
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سکوت خیلی وقتا قشنگترین و کوبنده ترین پاسخه برای کسایی که توهمه بهشتی شدن زدن...
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونستم بهت وحی هم میشه...چشم برزخیم که داری میبینی کی انسان نماست...
پس خدا گریه هم میکنه؟
من فکر میکردم گریه کردن یه عمل انسانیه و خداوند مبرا از فعلیت انسانیه...
کمی سطح حرفامون رو بیاریم بالا...
تو کلاس دینی بچه های ابتدایی که نشستیم این چیزا رو میگی...!!!
 

Honest.man

عضو جدید
نمیدونستم بهت وحی هم میشه...چشم برزخیم که داری میبینی کی انسان نماست...
پس خدا گریه هم میکنه؟
من فکر میکردم گریه کردن یه عمل انسانیه و خداوند مبرا از فعلیت انسانیه...
کمی سطح حرفامون رو بیاریم بالا...
تو کلاس دینی بچه های ابتدایی که نشستیم این چیزا رو میگی...!!!

شما که میخواستی سکوت کنی.جواب سوالات به عهده همون بچه ابتدایی.قضاوت با بقیه دوست عزیز.متشکرم بابت توجهتون به این مطلب.خدا از شما راضی باشه
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما که میخواستی سکوت کنی.جواب سوالات به عهده همون بچه ابتدایی.قضاوت با بقیه دوست عزیز.متشکرم بابت توجهتون به این مطلب.خدا از شما راضی باشه

:biggrin: باشه باشه...سکوت که در پاسخ اون حرفت بود...
بعد دیدم حرفای دیگه ات همه پاسخ دارن اگه ندم خدا راضی نیست....
خدا هممون رو هدایت کنه... در ضمن من دوست شما نیستم...
یا حق...
 

shanim

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز اونی که پولی میگیره چیزی عایدش میشه بیچاره تر کسی که خودشو به مفت میفروشه
داری شوخی‌ میکنی‌ یا کلا آدم شوخی‌ هستی‌ ؟!

اگه شوخی‌ میکنی‌ که هیچی , اگه شوخ طبعی که جواب این سوالت اینه
شما ادم‌ها رو دو دسته کردی ...شما اول بگو از کدوم دسته هستی‌ :)
 

shanim

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin: باشه باشه...سکوت که در پاسخ اون حرفت بود...
بعد دیدم حرفای دیگه ات همه پاسخ دارن اگه ندم خدا راضی نیست....
خدا هممون رو هدایت کنه... در ضمن من دوست شما نیستم...
یا حق...
دخترم! شما آمرزیده هستید من بهتون قول میدم
چون دلت پاکه نیاز به اشک گرگ و اینجور چیزا نداری :)
 

mohammadtech7

عضو جدید
داستان جالبی و قشنگی بود اما فکر میکنم شاید برا بعضیا خوش ایند نباشه و گفتن این داستان برای همه تاثیرگذار نباشه...
ممنون از داستانتون دوست عززززیززززز.............
 

Carlina

عضو جدید
کاربر ممتاز
توبه یعنى پشیمانى، ما هم پشیمان هستیم.

متن زیر از یکی از سخنرانی های استاد حسین انصاریان با موضوع توبه گرفته شده است:
یك بخش دیگر توبه ، استغفار با زبان است ؛ خدایا! اشتباه كردم « أستغفرُ اللهَ ربى و أتوب الیه » با زبان، حالا همین كه قلبمان پشیمان است، بس نیست؟ نه، چون خدا گفته است كه غیر از پشیمانى قلب، دوست دارم صداى التماس گنهكار را بشنوم. صدایت مهم است؛

« ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ »(1) من را صدا بزن، من با صدا زدن تو جواب تو را مى‏دهم.

بیایى پشت در بایستى و زنگ نزنى كه كسى در را باز نمى‏كند. تشنه‏اى، اما اگر نگویى آب مى‏خواهم، آب نمى‏آورند، گرسنه اگر نگوید نان، كسى به او نان نمى‏دهد.

ترك گناه با اعضا و جوارح

سومین مرحله توبه: « تركٌ بالجوارح » هر عضوى از اعضا دچار هر گناهى است، امشب از چاه گناه بیرون بیاور، بگو: من از تاریكى مى‏خواهم بروم، خسته شدم.(2)

عزم برنگشتن به گناه

چهارمین بخش آن هم این است كه به خدا بگویى: از امشب تا سال دیگر، دیگر من به گناه برنمى‏گردم « إضمار أن لایعود ».(3)

توبه نصوح توبه‏اى است كه در آن رجوع به گناه نباشد. و توبه‏كننده از گناه مانند كسى است كه گناه نكرده باشد. و آن كس كه اصرار بر گناه دارد و استغفار مى‏كند خود را استهزاء و مسخره مى‏كند.

و با این حالت شیطان او را مسخره مى‏كند. و به تحقیق شخص وقتى بگوید: اى خدا من از تو طلب آمرزش مى‏كنم و بازگشت به سوى تو مى‏نمایم پس به گناه عود كند و برگردد و باز چنین بگوید تا چهار مرتبه، در مرتبه چهارم از دروغگویان نوشته شود.



جالب بود...
خب قسمت اولش بهتر بود...
آقای انصاریان همه صحبت هاشون دو قسمت داره همیشه یه داستان و روایتی در انتهای صحبتاشون هست که دل یه عده ای رو نرم میکنه و روشون تاثیر میذاره واسه یه عده ای هم سوال و ابهام ایجاد میکنه و این به خاطر اینه که پای منبر ایشون همه جور آدم میشینه و حتما اینطور صلاح میبینن با توجه به تجربه شون...
 

Similar threads

بالا