بد ترین لحظه ای که تا حالا داشتین ؟؟؟؟؟؟

[Hojjat.66]

سلام دوستان .....

البته منظورم یادآوری لحظات ناراحت کننده نبود .

1. مثلا من خودم که امروز صبح یکی رو دیدم که که کاش پام می شکست نمی رفتم بیرون ...

 

[NeM!Donam]

بدترین لحظه وقتیه که تو اتوبوس باشی و دستشویی بهت فشار بیاره

 

[AYSAN.SH]

بدترین لحظه...
1. وقتی که بابا بزرگ مهربونم سکته کرد...
2.وقتی که با کسی که دوسم داشت و دوسش داشتم، بهم زدم...
3.وقتی که نتایج کنکور اومد و فهمیدم که تهران قبول نشدم...
4.وقتی انسان گرفتاری رو میبینم که کاری از دستم برنمیاد تا واسش انجام بدم...
و....

 

[hale a.a]

وقتي مجبورم منتظر كسي بمونم...هيچي از لحظات انتظار مخصوصا وقتي همراه با استرس باشه بد تر نيست...
وقتي كه پشت در اتاق عمل منتظر بودم تا خواهرم وضع حمل كنه...
وقتي گوشيشو خاموش كرده بود و منتظر بودم روشن كنه و ازش خبر بگيرم...
واي امان از انتظار واسه نتايج كنكور...امتحان...ببيني افتادي يا نه...
و خيلي انتظاراري ديگه...
مثل الان كه از عصبانيت در حال انفجارم...

 

[masoud71]

وقتی 4 ساعت واسه یه کلاس تو راه باشی ......... وقتی هم برسی بگن کلاست برگزار نمیشه.....

 

[roya.b]

اوووووووووووووه خدا خیرت بده
میخوای تا فردا همین وقت برات تایپ کنم ....آخه بازم تموم نمیشه که
بهتر بود بهترین لحظه رو میپرسیدی تا تو یه جمله برات بگم

 

[Hojjat.66]

اوووووووووووووه خدا خیرت بده
میخوای تا فردا همین وقت برات تایپ کنم ....آخه بازم تموم نمیشه که
بهتر بود بهترین لحظه رو میپرسیدی تا تو یه جمله برات بگم

وای اگه می دونستم اینجوری تاپیک نمی زدم ..

بدترین لحظه...
1. وقتی که بابا بزرگ مهربونم سکته کرد...
2.وقتی که با کسی که دوسم داشت و دوسش داشتم، بهم زدم...
3.وقتی که نتایج کنکور اومد و فهمیدم که تهران قبول نشدم...
4.وقتی انسان گرفتاری رو میبینم که کاری از دستم برنمیاد تا واسش انجام بدم...
و....

خدا شفاش بده
اگه همدیگه رو دوس داشتین چرا بهم زدین ؟؟؟
کنکور که زیاد مشکل نیست

بدترین لحظه وقتیه که تو اتوبوس باشی و دستشویی بهت فشار بیاره

اره اگه عمیق نگر باشی باید فکر همچین جاهایی رو هم بکنی....

 

[تیکا]

وقتي دكترا گفتن خواهرم زنده نمي مونه...

 

[armia1988]

وقتی فهمیدم پسر عمم کشته شده و مخصوصا لحظه ای که مادرش از من سراغش را گرفت آخه هم سن من بود و همیشه با هم بودیم
خیلی سخت بود.هنوزم وقتی یادش می افتم گریم میگیره

 

[LEGEND.MM]

مسلما هرکسی لحظه های بد و خوب زیاد تو زندگیش داشته و منم مستثنی از این قضیه نیستم .
ولی ترجیح میدم لحظه های بد زندگیم رو نگم ...

 

[hamed_bluesky]

اول راهنمایی امتحان علوم نرسیدن. ☺

 

[nutron]

بدترین لحظه ای زندگی وقتی بود که خدمت بودم
بعنوان افسر راهنمایی خدمت میکردم
که خدمت فوق العاده مشکلی هست
14 ماه خدمت بودم
همه هم دوره ای هام کسری گرفتن و رفتن ، حتی اونایی که 6 دوره بعد از من اومده بودن ، یعنی نوه خدمتی هام .
منم بخاطر 2 هفته تاخیر سه ماه پست دفترچه ای داشتم و خورد به دوره ای که عفو نمیدادند
تا اینکه اومد و گفتن اونایی که پدرشون جبهه بوده میتونن کسری بگیرن
ابوی بنده هم دوران سربازی رو تو اندیمشک اهواز خدمت کرده بود و میتونست 13 ماه کسری بگیره
این وسط برادر کوچکترم هم رفته بود خدمت و 4 ماه خدمت بود
پدره رفت دنبال کسری خدمت و منم کلی خوشحال بودم که بالاخره از این جهنم خلاص میشم . کلی از خوشحالی شبا خوابم نمیبرد ( خدمت رفته ها میدونن چی میگم )
تا اینکه پدره رفت اهواز دنبال کسری
منم با هزار شوق و علاقه رفتم از کیوسک تلفن سبز رنگ جلوی منطقه به پدرم زنگ بزنم که کسری من جور شد یا نه
چشتون روز بد نبینه
وقتی تماس گرفتن پدره با کلی ناراحتی بهم گفت که کسری به من تعلق نگرفته و همشو دادن به برادر کوچیکه
من آدم غدی هستم و از وقتی خودمو شناختم یادم نمیاد 10 بار اشکم در اومده باشه
ولی اونجا بغزم ترکید و اشکم اومد
دلم میخواست همونجا یه ماشین بهم بزنه و چند ماهی برم تو کما
بد ترین لحظه ی زندگی من همون بود

ولی بقول بچه های قدیم
چون میگذرد غمی نیست
اونم گذشت ....

 

[roya.b]

آخیییییییی ناززیییییییی
وقتی خودمو جای تو تصور کردم خدائی گریه م گرفت ........
آره بابا گذشت.......ولی چه گذشتن هایی که میتونسته بهتر بگذره ونگذشته .....:-(

 

[ayja]

برا چی اینو پرسیدی جناب استاتر. بد ترین یعنی چی؟

 

[alone.eng]

وقتی که پسرعموی نازنینم به رحمت خدا رفت

 

[elahe66]

همین الان
کنکور دادم و هر چی‌ میگذار حس می‌کنم به خاطره وقت کمش بیشتر گند زدم و میخوام خودمو اعدام کنم.

 

[Hojjat.66]

برا چی اینو پرسیدی جناب استاتر. بد ترین یعنی چی؟

چون امروز اتفاقی یه صحنه ای رو دیدم که خیلی خیلی ناراحت شدم یعنی حاضر بودم که ........ ولش کن

گفتم حالا ببینم همچین موردی بین دوستان بوده یا نه

 

[maryam7f]

حالا چرا بدترین بهترین که قشنگ تره!!!

 

[m.s.c]

مرگ پدر در حالی که کنار تختش تو بیمارستان نشستی و هیچ کاری از دستت بر نمیاد

 

[Hojjat.66]

چون که....

چون که....

حالا چرا بدترین بهترین که قشنگ تره!!!

اگه جای من بودین این حرفو نمی زدین .. هیچ خوشی برام نداشت........

 

[maryam7f]

مرگ پدر در حالی که کنار تختش تو بیمارستان نشستی و هیچ کاری از دستت بر نمیاد

وااااایییییی

 

[maryam7f]

اگه جای من بودین این حرفو نمی زدین .. هیچ خوشی برام نداشت........

یعنی تا حالا حتی یه لحظه خوشم نداشتین؟؟؟
مگه میشه؟؟

 

[تیکا]

چون امروز اتفاقی یه صحنه ای رو دیدم که خیلی خیلی ناراحت شدم یعنی حاضر بودم که ........ ولش کن

گفتم حالا ببینم همچین موردی بین دوستان بوده یا نه

بعضي خاطره هاي بد جوري هستن كه ادم دلش مي خواد فراموششون كنه ...اصلا نمي خواد باور كنه
حتي واسه گفتن توي اين تاپيك هم نمي خواد باور كنه كه اتفاق افتاده و به زبون بياره
شايد تجربه شما براي خيلي ها هم اتفاق افتاده ولي دوست ندارن توي ذهنشون تكرارش كنن

اميدوارم لحظه هاي همه مون ازين به بعد با شادي و خوبي باشه

 

[تیکا]

مرگ پدر در حالی که کنار تختش تو بیمارستان نشستی و هیچ کاری از دستت بر نمیاد

انشالله خدا بهت صبر بده ....

 

[تیکا]

همین الان
کنکور دادم و هر چی‌ میگذار حس می‌کنم به خاطره وقت کمش بیشتر گند زدم و میخوام خودمو اعدام کنم.

خدا رو شكر كه بدترين لحظت به همين جا ختم شده
انشالله قبول ميشي
امسال همه ميگن سخت بوده كنكور
از الان تا نتيجه ها خوش بگذروون كه ارشد حسابي وقت گيره

 

[nutron]

کسی که عاشقش بودم رو با دوست پسرش دیدم
نمیتونم حسم رو تعریف کنم
گرچه هنوزم عاشقشم

 

[shidokht777]

یه چیزی تو مایه های حس الانم...
شاید بدترین نباشه الان...ولی این احساسو دوس ندارم...بوی غربت میده...

 

[AREFE.KH]

بد ترین لحظه،لحظه ای که بفهمی کسی که خیلی دوسش داشتی همه ی حرفایی که تا الان بهت زده بوده دروغ بوده و تو هم فهمیده بودی و همه ی این مدت فقط خودتو گول زده بودی یا نه بهتره بگم خواب بودی... .
بدتر از اون لحظه ،لحظه ای که از خواب بیدار میشی.

 

[ayja]

بدترین لحظه تا بحال نداشتم.

 

[mina jigili]

زیادن ولی نمیخوام یادم بیان.خوشی ها را میگفتی لااقل