گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
لااقــل بگـو نمـی خـواهــی بـرگــردی، اینـطوری تکلیــف خـودم را مـی دانـــم
و بــاز
منتظـــرت مـی مـانــــم ..
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

جآيي .. كسي ..
حوالي ِ اين مـــن
گُم شده وُ
راه ِ گريـــزش نيـــست !
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه مدت میخوام ول کنم زندگی رو
بذارم کنار عشقو دیوونگی رو

چشامو رو اونی که میخوام ببندم
یه مدت با هیچی ، با هیشکی نخندم

یه مدت میخوام لنگ چیزی نباشم
هراسون و دلتنگ چیزی نباشم

بترسن همه آدما از منی که
قراره یه مدت بشم یکی دیگه

یکم فرصت و استراحت میخوام
یه شب خواب شیرین و راحت میخوام

میخوام بچه شم باز تو این سن و سال
یه مدت جدا شم از این حس و حال
یه مدت جدا شم از این حس و حال

یکم فرصت و استراحت میخوام
یه شب خواب شیرین و راحت میخوام

میخوام بچه شم باز تو این سن و سال
یه مدت جدا شم از این حس و حال
یه مدت جدا شم از این حس و حال

تو میدونی احوال خوبی ندارم
غروبم ، سکوتم ، گمم ، بی قرارم
واسه اینکه خورشید چشمام بتابه
یه مدت باید بی توقف ببارم

ببخشید که آروم نمیگیرم از عشق
گریزونم از خنده و سیرم از عشق
بهت قول میدم باز بشم مثله اول
بازم واسه تو با تو میمیرم از عشق

یکم فرصت و استراحت میخوام
یه شب خواب شیرین و راحت میخوام

میخوام بچه شم باز تو این سن و سال
یه مدت جدا شم از این حس و حال
یه مدت جدا شم. از این حس و حال

یکم فرصت و استراحت میخوام
یه شب خواب شیرین و راحت میخوام

میخوام بچه شم باز تو این سن و سال
یه مدت جدا شم از این حس و حال
یه مدت جدا شم از این حس و حال
مسعود امامی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در تنهاییهای من
یک نفر همیشه هست
یک نفر
هست که میبینمش
با دلم
یک نفر هست که ارام با او سخن میگویم
یک نفر هست که
از وقتی امده
دیگر برایم چندان مهم نیست
نبودنهای دیگران
همان یک نفر
با خیالش
بی خیال عالم میشوم
و در تنهایی من
وقتهای دلتنگیم
او باز هم کنارم هست
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها بیشتر از قبل حال همه را میپرسم
سنگ صبور غم هایشان میشوم
اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک میکنم
اما یک نفر پیدا نمیشود که دست زیر چانه ام بگذارد
سرم را بالا بیاورد و بگوید:
حالا تو برایم بگو....
 
آخرین ویرایش:

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻌﺸﻮﻕ،
ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﯼ، ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ !
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪﺍﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ،
ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺑﻨﺪﯼ، ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺶ !
ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﯽ، ﻧﯿـﺴﺖ !
ﻫﺮﮔﺎﻩ،
ﺩﯾﺪﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ،
ﺻﻤﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ،
ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﮕﻮ
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها بیشتر از قبل حال همه را میپرسم
سنگ صبور غم هایشان میشوم
اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک میکنم
اما یک نفر پیدا نمیشود که دست زیر چانه ام بگذارد
سرم را بالا بیاورد و بگوید:
حالا تو برایم بگو....
شب را دوستـــ ــ ـ دارم …!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند …
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پاک ترین هوای دنیا...

همان لحظه ای است...

که دلهایمان هوای هم را میکند...!!!
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها اشکهایم بی دلیل جاری می شوند
آه ...
یادم نبود اشکها دلیل نمی خواهند
تنها تو را طلب می کنند
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اگه خدا بودم یه بار دیگه تموم بنده هام رو میشمردم ببینم که یه وقت یکیشون تنها نمونده باشه ،
و هوای دو نفره ها رو اونقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم !
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینایی که یکی خیلی دوسشون داره همش قربون صدقشون میره...دلش تنگ میشه...دوس نداره یه لحظه ناراحتیشو ببینه...تنهاش نمیزاره...اینا واقعی ان؟؟
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلـــــم گرفته باشد و ....

تو نباشی !

و من ...

جایی میان سطــــرهای این شعـــر ،

مرده باشم !!



دلت که گرفت ...
این شعر را بخوان ؛

مـــــن
جایی ...
میان سطـــــرهای این شعــــر
مــــرده ام !!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا