گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
نمــــــی دانستم..​
دلتـــــنگی دل نـــــازکم می کند..آنقــــدر که بــــه هر بهـــآنه ی کوچکی چانه ام بلرزد..و چشمهایم پر..نمـــــــی دانستم نبودنت کودکـــــــــــم می کند..
آنقــــــدر که ساعـــــــتها گوشه ای بنشـــــینم وبا همــــه قهـــــر که چرا نیستی؟؟
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
میتــــرسم… میترســم کســـی بــویِ تنـــت را بگیـــرد،
نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود،
و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!
چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمی ست،

ایــــن عاشقـــــانـــه های ِحســـــودیِ مـــن!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد
بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .



پـس چـرا ایـنـجـا بـاران کـه مـی بـارد


عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . .
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
لحظـــهـــ هــایَم مـــال تــو ..

بـه قیمتـــِ صـِـفر " تومــَن"

هَمین کــِ

"تـــو" کِنـــار "مــَـن" باشی

ثروتمــندترین انسانـَم ...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بغض سنگین مرا دیوار می فهمد فقط
جنگجویی خسته از پیکار می فهمد فقط

زندگی بعد از تو را آن بی گناهی که تنش
نیمه جان ماندست روی دار میفهمد فقط

سعی کردم بهترین باشم... نشد، درد مرا
غنچه ای پژمرده در گلزار می فهمد فقط

غیر لیلا رنج مجنون را نمی فهمد کسی
آنچه آمد بر سرم را یار می فهمد فقط

ای گلم هرکس که محوت شد مرا تحقیر کرد
حس عاشق بودنم را خار می فهمد فقط

حرف بسیار است اما هیچکس همدرد نیست
جای خالی تورا سیگار می فهمد فقط

حرف دکترها قبول آرام میگیرم ولی
حرف یک بیمار را بیمار میفهمد فقط

تنشه ی یک لحظه دیدار تو ام...حال مرا
روزه داری لحظه ی افطار می فهمد فقط

مهدی نور قربانی

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

وقتی که غیر از خاطراتی گنگ و مبهم
چیزی نداری که نداری که نداری...

وقتی هوایت ابری است و بغض داری

تا شانه می‌بینی هوس داری بباری...

وقتی برای زندگی یک راه داری

از راه سهمت می‌شود چشم انتظاری...

وقتی که هی نه می‌شود، نه می‌شود، نه...

وقتی که آری بوده، آری بوده، آری...

وقتی نمی‌خواهی که تنهایی بمیری

امّا در آغوش خدا هم بی قراری...

وقتی بمیری پیش از آن که مرده باشی

باید به قدر زندگی طاقت بیاری

رضا احسان پور
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻧﺨﺴﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ
ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ
ﺩﻗﯿﻘﻪﻫﺎ
ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ
ﺭﻭﺯﻫﺎ …
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﯾﯽ
ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ
ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭُ
ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رو بــه راه نیستــــــــ ــ ـــ ـم...

شــیــــ ــ ــ ــرین میــــزنــم!


مثــل یــک فنجــ ـــ ــ ـان سیگــار...


مثـــل یــک نــــــــ ـــ ـــ ـــخ قــهــوه!


فيلترهای سيگارم را


دور تا دور خودم


حصار كرده ام


می خواهم امــــشب


خيالت راه فرار نداشته باشد


نخی سیــــــــــــ ـــــــــگار مانده برایم


برای همه ی دلتـــــــــــنگی هایم

من و شــ ـــ ـــــ ــــب و تنهایی و سیگار

کوله بار غـــــــــــــــم و تکیه بر دیوار

پُک اول به حرمت دلــــــــــــ ــــــــــــم

پٌک بعدی به حرمت دلــــــــــــ ــــت

به حرمــ ــــــت دلم که بی هوا شکست

به حرمت دلت که باورم نکرد و رفـــــت

با سیـــــــــگار می رقصم...می چرخم...!


تاب می خـــــــــــورم....!

 

elahe .

کاربر فعال
باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است

باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است

باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام

باز هم که یادت امانم را بریده است

باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو

باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم

باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود

سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم

شاید بشنوی ، بفهمی ، احساس کنی

در واقعیت نه ولی انتظار آمدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم

باز هم که بغض و بعد .....

مثل همیشه....
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلم کمی هوا می خواهد...[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]اما در سرنگ!!![/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از زندگی، از این همه تکرار خسته ام

از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام

دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم

آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود...

از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام...

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید...

از حال من مپرس که بسیار خسته ام
محمدعلی بهمنی
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از تجربه های تلخ آموختم که هیچ شاخه ای از هیچ ساقه ای جدا نیست

و هیچ ساقه ای از هیچ برگی راضی نیست
برگ از درخت دلخوره پاییز بهانه ای بیش نیست

پرنده همیشه بر درخت ثابت نیست
اما تو بی حاصل به خاک ایمان آوردی؟
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم[/FONT]
[FONT=&quot]نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده[/FONT]
[FONT=&quot]ماها آدمای بی احساسی نیستیم[/FONT]
[FONT=&quot]ماها بی معرفتو نا مردم نیستیم[/FONT]
[FONT=&quot]یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن[/FONT]
[FONT=&quot]که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن[/FONT]
[FONT=&quot]باید یکی باشه بفهمه مارو، یکی باشه از ماها ، از جنس ما[/FONT]
[FONT=&quot]یه خیابون هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه عطر هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه آهنگ هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه تیکه کلام هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه لباس هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه کارایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه روز های خاصی[/FONT]
[FONT=&quot] یه فیلم هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه پارک هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه عــــکــــس هایی[/FONT]
[FONT=&quot] یه...[/FONT]
[FONT=&quot] اینا شاید هیچی نباشن ، ولی گاهی خیلی عذاب آورن برای[/FONT]
[FONT=&quot] یه آدم هایی!!![/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ …!!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد ….
کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق​
قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق​
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق​
شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق​
پیله رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی آید عشق​
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا