گفتگوهای تنهایی

[hossein.8667]

خیلی مشکل است
آدم بخواهد تمام وقت مراقب خودش باشد
تا آنچه احساس می کند نگوید ...

 

[hossein.8667]

جایی که بودن و نبودنت فرقی نداره، نبودن رو انتخاب کن؛ اینطوری به بودنت احترام گذاشتی!

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]گنجشک میخندید به اینکه چرا هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT][FONT=&quot]من` میگریستم` به` اینکه` حتی` اوهم` محبت` مرا` از`سادگی ام[/FONT][FONT=&quot]`
[/FONT][FONT=&quot]میپندارد[/FONT][FONT=&quot]`[/FONT]​

 

[رجایی اشکان]

نقل قول: [FONT=&quot]سالها پیش وقتی دختر بچه ایی بیش نبودم,گوهرم را از من ربودند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اورا از زندگی در این دنیای نا نجیب بر کنار و به سرزمین خاک های سرد,[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تبعید کردند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ومن فقط می نگریستم...![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]می خواستم بگویم او طاقت سرما ندارد,دیدم در دنیا درد می کشید,[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زجر می کشید.ولی مهر سرد سکوت را بر پیشانیش حک می نمود.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]می خواستم بگویم طاقت تنهایی ندارد,دیدم در دنیا تنهاترین بود,[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]چون کسی او را نشناخت.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خواستم بگویم,تنهایش نگذارید,قلبش به درد می آید.دیدم در دنیا دردمندترین و[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زخمی ترین قلب را داشت.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]او رفت....ومن فقط نگریستم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]او رفت... چون صبرو تحمل هم نهایتی داشت.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]چون دیگر تاب بدی دیدن نداشت.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]او رفت ولی...خاطره اش ماند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]او رفت ولی...ردپای محبت هایش هنوز در قلبم باقی است...![/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[AvA-6586]

هی رفیق !
از تو چه پنهان
آدم ها آنقدر دورم زده اند
که بعید نیست
یکی از همین روزها
میدانی را به نامم کنند...!

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]بهونه برای گریه زیاد هست ![/FONT]
[FONT=&quot]اما[/FONT]
[FONT=&quot]امان از گریه های بی بهونه . . . ![/FONT]

 

[AvA-6586]

واژه هایی که عاشقانه می شوند …

ترانه می شوند و یکی میخواند و چه دردآور است …

عاشقانه هایی که می نویسی جز او …

همه را به یاد عشقشان بیاندازد…

و تو …

همچنان بنویسی بدون این که عشق کسی باشیو یا حتی در یاد کسی …

 

[بهار00]

خسته ام....
از آدم هایی که از آدمیت فقط ظاهرش را به ارث برده اند...

 

[بهار00]

چه فرقي ميكند درسيرك باشي يا در خانه؟؟!
خنده ات كه تلخ باشد،دلت كه خون باشد،توهم دلقکي ...
​

 

[AvA-6586]

این روزها…”بغض” دارم!

“گریه” دارم!
تــــــــا دلت بخواهـــــــد…
“آه” دارم…!

ولی “بازیگر”خوبی شده ام…
''می خنــــــــدم''

 

[AvA-6586]

تنهایـــــــــم......



اما دلتنـــــــگ آغوشــــی نیستــــــم!!!

خستـــــــه ام......

ولی به تکــــــیه گــــاه نمی اندیـــــشم!!!

چشمهایــــم تر هستـــند وقـــرمـــز...

ولـــــی رازی نــــــدارم؟!!!

چــــون مدتهاست دیگـــــر ...


کســــــی را خیلــــــــی دوســـــت نــــــــدارم.....

 

[بهار00]

درِ خاطراتش را ببند..
چهار میخش کن به رسم فراموشی..
و قفلی بزن از جنس یخ..
کلیدش را همبه دهان کلاغان بینداز..
و بگو..
آرام و آهسته..
یادم تو را فراموش ..
​

 

[AvA-6586]

[FONT=courier new, courier, mono]سالهاست که " تو " رفته ای . . .

و تنها " سیگارم " با من مانده است . . . !

او " تنها رفیقی " [/FONT][FONT=courier new, courier, mono]است که [/FONT]
​

[FONT=courier new, courier, mono]از[/FONT][FONT=courier new, courier, mono] " ته دل " [/FONT]​

[FONT=courier new, courier, mono]به پای " تنهاییم " می سوزد . . . !![/FONT]​

 

[بهار00]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من نه عاشق هستم...
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من...
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من خودم هستم و یک حس غریب...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که به صد عشق و هوس می ارزد...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من به دنبال نگاهی هستم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که مرا از پس دیوانگیم میفهمد....[/FONT]


[/FONT][/FONT]

 

[hossein.8667]

بزرگترین اشتباهی که می توانیم انجام دهیم این است :
به آدم ها ، طولانی تر از آنچه که لیاقتش را دارند ، اجازه دهیم در زندگیمان بمانند ...
ژوزه ساراماگو

 

[hossein.8667]

سوالی از برنارد شاو :
آیا زنان باهوش همسران خوبی هم هستند؟
برنارد شاو :
زنان باهوش اصلا ازدواج نمیکنند.!!!
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=229459&d=1420539140

 

[hossein.8667]

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای ؟!

تکاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!
(گروس عبدالملکیان)

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]امان از این زمستان و آسمان ابری[/FONT][FONT=&quot] !
[/FONT][FONT=&quot]که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس ِ دیگری[/FONT][FONT=&quot] …
[/FONT][FONT=&quot]فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ،[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]دلت آغوش ِ گرمتری میخواهد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]گاهی میگویم کاش اصلا همدیگر رو نمیدیدیم!!![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مگر این آشنایی بجز درد چه چیزی برایمان داشت....[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اما وقتی خاطراتت را مرور میکنم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خدا را شکر میکنم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]که همچون توئی را سر راهم قرار داد...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]شیرینی زندگیم همین بود که با تو آشنا شدم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اما چرا زندگی عادلانه نبود....!!![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اگر عادلانه بود ما سهم هم بودیم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]رشته‌هاي سپيد مويم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ردِ رنج‌هايي‌ است که زندگي‌‌ام را سياه کرد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]با اين همه در سرزميني که مرگ پايان رنج هاست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هرگز هيچکس تابوت عشق را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بر شانه‌‌هاي من نخواهد ديد[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[AvA-6586]

سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد !
نه تو چت تایپ کرد !
نه میشه پای تلفن گفت !
حرفایی که فقط مال وقتیه !
که تو رو در آغوش دارم . . .

 

[بهار00]

به خودم احترام میگذارم !
یک چای داغ میریزم ...
داخل زیباترین بشقاب خانه ،
یک دانه شیرینی میگذارم ،
همراه یک آهنگ دلنشین ،...
به خودم میگویم :
بفرمایید !
چایتان سرد نشود ...
و از تمام تنهایی ام لذت میبرم ... !

 

[بهار00]

دلگير نشو از آدما !
نيش زدن طبيعتشونه !
سال هاست که به هوای بارانی مي گویند : "خــــــراب...!

 

[بهار00]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هنوز گاهی میان آدمها گم میشوم[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!
کوچه ها را بلد شدم[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!
خیابانها را بلد شدم[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!
ماشینها را ، مغازه ها را ، رنگهای چراغ راهنمایی را ، جدول ضرب را حتی[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!
ولی هنوز میان آدمها گم میشوم[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]!
آدمها را بلد نیستم هنوز...[/FONT]


[/FONT][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻴﻜﻪ ﻭﻓـــــﺎ،[/FONT]
[FONT=&quot] ﻗﺼّﻪ ﻱ ﺑﺮﻑ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ[/FONT]
[FONT=&quot] ﻭ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﮔﻞ ﻧﺎﻳﺎﺑﻲ![/FONT]
[FONT=&quot] ﻭ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﭘﺎﻙ ﺷﻘﺎﻳﻖ ﻫﺎ،[/FONT]
[FONT=&quot] ﻋﺎﺑﺮ ﺑﻲ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻱ ﻏﻢ ﺟﺎﺭیست![/FONT]
[FONT=&quot] ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ؟[/FONT]
[FONT=&quot] ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻢ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮین...[/FONT]
[FONT=&quot]"مهدی اخوان ثالث"[/FONT]

 

[بهار00]

زندگی رقص واژگان است...

یکی به جرم تفاوت تنهاست...

یکی به جرم تنهایی متفاوت...

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]خداحافظ...از اینجا که پر از غمه خسته شدم میخوام برم...قلبمو که دادم به تو باید پس بگیرم..موندن هرگز...خداحافظ دیگه میرم...اگه یه روز دردای دنیا بریزه تو قلب من..ستاره ها خاموش بشن تو آسمون شب من....من میمیرم دیگه میرم خداحافظ..دیگه رفتم پایان ثانیه منم...هر جایی ساعت ببینم عقربهاشو میشکنم....حتی نشد واسه یه بار من بدیاتو خوب کنم...خورشید و کشتم تا دیگه خودم به جاش غروب کنم دل میسوزه...ازم نخواه بیشتر از این اسیر این قفس باشم....هیچی نمونده از دلم خاکستر رو آتیشم ....ریزه ریزه دل میسوزه[/FONT]
[FONT=&quot]خسته شدم ...دلم گرفته این روزا غم خونه کرده تو صدام....بارون غصه انگاری میباره تو ترانه هام.......عاشق بودم خسته شدم خسته شدم دیگه میرم گریه نکن[/FONT]

 

[iceman10]

یه شعله شکسته یه شمع رو به بادم خسته از این زمونه فریاد گریه دارم

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]زمانی شعر می گفتم برای غربت باران ولی حالا خودم تنهاترم تنهاتر از باران[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot][FONT=&quot]باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه !؟ سوگواریست ، رنگ غصه ، خیسی غم می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش[/FONT][/FONT]

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]روزگاریست که حالمان چنین است[/FONT]
[FONT=&quot]در پی صداقتی بی دریغ غافل از خود که آلوده به گناهیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خود بین و مغرور آلوده به هر رنگ و زور[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]شاید زمانی فرا رسیده که تلنگرها بت های معبدی بزرگ را در هم میشکند[/FONT]