همین اولش بگم ، نگین داستان نوشته ................ خب یه جایی پیدا کردم واسه درد و دل
اولاش 18 بود زیاد سوال می پرسیدم اونقد جوابای غلط و سربالا و اخم ................ خلاصه شدم 16 گوش میکردم ................... دیدم نه باید بنویسم میزنن زیر حرفای غلط شون شدم 14 ، بعد دیدم نه اینا کامل درس نمیدن شدم 17 و همش کتابای جورواجور میخوندم ...................... حالا شدیم یه مهندس که کلی سوال بی جواب تو کلشه و هیچ کی و هیچ جا ........................
اما خداییش از دکتر صادق زاده استاد کارشناسیم خیلی متشکرم خداییش ازش راضی بودم و از معلمای ریاضی دبیرستانم هم (آقای سعیدی پور و آقای سیامکی و آقای ملکی) هم متشکرم
و از دبیر زیست شناسی دبیرستانم که زیست و حالیم نکرد و از دبیر شیمیام که ........................ بخشیدمشون اما باعث شد که برم رشته ریاضی امتحان بدم از خیر تجربی بگذرم اونقد سوالای بی جواب داشتم که کنکور تجربی رو بعد 4


سال بوسیدم گذاشتم کنار و با دو ماه ریاضی خوندن بخاطر درس دادن خوب آقای سعیدی پور و آقای سیامکی و آقای ملکی که دمش گرم رفتم و حالا شدم مهندس .......
دانشگاه که نگو ......... بعضی استاداش ........... بابا نگم بهتره ..............
خلاصه ما بچه خوب بودیم ............. حالا هم میخوام ارشد امتحان بدم باز کلی کتاب خریدمو دارم کم کم می خونم تا کی بشه یادشون بگیرمو و دولتی قبول بشم .................

%