معماری با مصالحی از جنس دل

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردهایت را دورت نچین که دیوارشوند،

زیرپایت بچین که پله شوند...
هیچوقت نگران فردایت نباش،
خدای دیروز و امروزت، فرداهم هست...
ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولى اوقرنهاست که خداست...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
من

هنوز
از
بازى
کلاغ پر
میترسم،
میترسم
بگویم
تو،
و تو
آرام
بگویى
پر ...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی ازعشقت جدامیشی...♥
اولش داغی...♥
میگی بیخیال بابادنیاروعشقه...♥
یه چندساعت که میگذره...♥
هی تندتندگوشیتوچک میکنی...♥
عصبی میشی...♥
میری اس ام اسایی ک داده بودروهمشونوچندبارازاول میخونی...♥
میری توگالری وبه عکساش نگاه میکنی...♥
یدفعه گوشیتومیذاری کناروخیره میشی به روبه روت...♥
فکرمیکنی...♥
به همه چی...♥
الآن کجاس؟! ♥
چی کارمیکنه؟!♥
اونم دلش برای من تنگ شده!؟♥
اونم داره کم کم،کم میاره؟!♥
چی شداون دوستت دارم گفتنا؟!♥
اون عشقم گفتنا...اون قول وقرارا؟!♥
حالامیری توخاطراتت دنبال نشونی بگردی که ببینی واقعاعاشقت بوده یانه...♥
واردخاطرات که میشی دیگه کنترل اشکات دست خودت نیست...♥
این کارامیشه کارهرروزت...♥
دیگه شبابهت شب بخیرنمیگه...♥
دیگه صبحابه عشقش ازخواب بیدارنمیشی...♥
دیگه امیدی به هیچ چیزی نداری...♥
دیگه***عاشق***نمیشی ...♥
و"تو"ازهمین الآن یه مرده ی متحرک محسوب میشی...!!
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﮐﺎﺵ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ
ﯾﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﺼﺐ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ
ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻝ ﺧﻮﺷﯿﻢ
که نوشته باشه:

" ﺗﻮ "
ﺩﻭ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ

 

MEHRNOOSH.D

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها کلاغ ها هم جور دیگری قار قار میکنند....

نمیدانم...

یا میان همهمه های سکوت افکار متشنجم گم شده ام

یا دیگر گوشم هم مثل قلبم بیخیال شده است

بجای اینکه کار خودش را انجام دهد در پی کارهای مچاله شده ی منسوخ است...

(مکتوب)
15مهر1393
 

دختر بهاری

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این روزها فهمیدم که در هیچ قابی نمی گنجم

اما این تقصیر من نیست شاید هم...


اما ایستاده ام تا تمامی امروز را نگاه کنم


کسی چه می داند شاید فردا لحظه ای که هیچ کس انتظار ندارد پرواز کنم...​
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرزمینی که در آن نانوایان جای نان غم میفروشند.....
من هرزه نيستم
اگر پشت شمشادها ، گذاشتم مرا ببوسي
خواستم بداني
آنقدر حس دوست داشتنت قوي بود
كه ازتمام اعتقاداتم گذشتم
و تو پشت سرم گفتي چقدر هرزه بود، تنش مي خاريد.
ديگر با هيچ بره اي دوست نخواهم شد
همه ي بره ها روزي گرگ مي شوند!!!
هر آدمي كه مي رود ...
يك روز
يك جايي
به يك هوايي
بر ميگردد!
هميشه يك چيزي براي جا ماندن هست !
حتي يك خاطره!
دوباره سيبي بچين حوا
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم میخواهد کسی باشد ، خوب باشد ، مهربان باشد ، بس باشد
و همه ی این بودن هایش فقط برای من باشد ، فقط برای من !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوشبختی در زندگی من
مثال آن توپ قلقلی است که چنان زمینش زدند
که سالهاست است پایین نیامده
و فقط خدا میداند ، کجا افتاده است و کی می آید ...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بــاشـد هر چـه تو بگويـي ...!





کمـي زمان مي خـواهـم ...





هــر وقت تـوانسـتم نــفس کـشيـدن را فــراموش کنـم ...





تــو را هم از يــاد خـواهم بــرد !!!...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گوشه ندارد که یک گوشه اش بشینم...

و نفسی تازه کنم...

گرد گرد است...

این زمین...

این روزگار...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سر به هوا نیستــــم


امــــا


همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم


حال عجیبـــی ست


دیدن ِ همان آسمان که



شاید "تو"


دقایقی پیش


به آن نگاه کـــرده ای...!!!
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقی چیست که من معنایش کنم

در کلامی زیبا , بیانش کنم

عاشق آن است , در اولین نگاه مرا گرفتارش کند

عاشق آن است , عشق مرا سالها در قلبش نگهداری کند....... .
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شاید این است....... که در افسوس گل سرخ شناور باشیم!!!ََ
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مقدس ترین جای دنیاست...


اتاق تنهایی هایم...


وقتی...


با نیت تو خلوت می کنم...
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلــــــم را ...


بـــــه روی عالــــــم و آدم بستـــــــه ام ........!


مگــــــــر


" دلبستـگــــی " همیــــــن نــیســــت
 

jhigol

عضو جدید
کوه باید شد و ماند

کوه باید شد و ماند

دشت‌ها نام تو را می‌گویند
كوه‌ها شعر مرا می‌خوانند
كوه باید شد و ماند،
رود باید شد و رفت،
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه‌ی اندوه زچیست؟
در تو این قصه‌ی پرهیز كه چه؟
در من این شعله‌ی عصیان نیاز،
در تو دمسردی پاییز - كه چه؟
حرف را باید زد!
درد را باید گفت!........
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه شیرین نباش..

فرهاد گاهی باید طعمی دیگر را بچشد.....
 

jhigol

عضو جدید
کوه پرسید ز رود،
زیر این سقف کبود
راز ماندن در چیست؟ گفت:در رفتن من
کوه پرسید:و من؟ گفت در ماندن تو
بلبلی گفت: و من؟
خنده ای کرد و گفت: درغزلخوانی تو
اه از ان ابادی
که در ان کوه رود،
رود، مرداب شود،
و در ان بلبل سر گشته سرش را به گریبان ببرد،
ونخواند دیگر،
من و تو، بلبل و کوه و رودیم
راز ماندن جز،
در خواندن من، ماندن تو ،رفتن یاران سفر کرده ی مان نیست
بدان!
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـنــ مـے בانـم کـﮧ بـﮧ تــ♥ـפּ مـے رسـمــ


آرے ، مـے בآنـمـ


مـے شـکـنـم سُـکـوتـــ ِ سـرב ِ فـاصـلــﮧ هـا رآ


بـا تــ♥ـפּ


بـﮧ امـیـב تــ♥ـפּ


بـــراے تــ♥ـפּ


פּ شــایـב بـے تــ♥ـפּمـانـבنـمــ بـراے هـمـیـنــ اسـتـــ!


بـراے یـکـــ بـا تــ♥ـפּ مــانـבنـــ ِ زیـبــا .......
 
بالا