مشاعرۀ سنّتی

گلابتون

مدیر بازنشسته
دريغ جان فرو رفتگان اين دريا
كه رفت در سر سوداي صيد مرواريد

نبود در صدفي آن گهر كه مجستيم
صفاي اشك تو باد اي خواب گنج اميد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تورا كه گوش دل است و زبان جان خوش باش
كه نازكان جهان راست با تو گفت و شنود

مباد سايه كه جانت بماند از رفتار
كه در روندگي دايم است هستي رود

دیگر به سیرِ باغ و بهارم نیاز نیست
ای بوستانِ طبعِ تو ،باغ و بهارِ من
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز


ننگرد ديگر به سرو اندر چمن
هر که ديد آن سرو سيم اندام را
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
محرم راز دل شيدای خود
کس نمی‌بينم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم يک باره برد آرام را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ما رنه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار زرخ پرده كه مشتاق نگاهيم

مرا پرسي كه چوني ، چونم اي دوست ...... جگــــــر پر درد و دل پر خــونم اي دوست
حديـــث عـاشقي بر مــن رهـــــــــا كـن ...... تو ليلـي شو كه من مجنـونم اي دوست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرا پرسي كه چوني ، چونم اي دوست ...... جگــــــر پر درد و دل پر خــونم اي دوست
حديـــث عـاشقي بر مــن رهـــــــــا كـن ...... تو ليلـي شو كه من مجنـونم اي دوست
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
 

eehsan

عضو جدید
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا تا كي در اين زندان فريب اين و ان بيني
يكي زين چاه ظلماني برونا تا جهان بيني
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شبي كه آواي ني تو شنيدم
چو آهوي تشنه پي تو دويدم
دوان دوان تا لب چشمه رسيدم
نشاني از تو نغمه نديدم
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
حافظ
 

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبي كه آواي ني تو شنيدم
چو آهوي تشنه پي تو دويدم
دوان دوان تا لب چشمه رسيدم
نشاني از تو نغمه نديدم

با درود

من که باشم باد و خاک و آب و آتش مست اوست
آتش او تا چه آرد بر من و بر خاک و باد
 
  • Like
واکنش ها: sh85
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا