انان که محیط فضل واداب شدند
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد يا برآيد چيست فرمان شما
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
انان که محیط فضل واداب شدند
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد يا برآيد چيست فرمان شما
ترسم که روز حشر عنان بر عنان روددرويش نمیپرسی و ترسم که نباشد
انديشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت
تو را من چشم در راهم شباهنگامدرويش نمیپرسی و ترسم که نباشد
انديشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کارروزه يک سو شد و عيد آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بايد خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست
چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
اين چه عيب است بدين بیخردی وين چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ريايی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست
روزه يک سو شد و عيد آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بايد خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست
چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
اين چه عيب است بدين بیخردی وين چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ريايی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوسیاد باد آن روزگاران یاد باد
روز وصل دوستاران یاد باد![]()
یاد باد آن روزگاران یاد باد
روز وصل دوستاران یاد باد![]()
شکر فروش که عمرش دراز باد چرادال
در کار گه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش
نا گه یکی کوزه بر اورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر وکوزه فروش
ت
ترسم اين قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گلدال
در کار گه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش
نا گه یکی کوزه بر اورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر وکوزه فروش
ت
ترسم اين قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکر خارا
دوستان عیب من بیدل حیران مکنیدشکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد![]()
ای با من وپنهان چو دل از دل سلامت میکنمماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
ای با من وپنهان چو دل از دل سلامت میکنم
تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت میکنم
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می درخشد شب تاب [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]غم این خفته ی چند [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]خواب در چشم ترم می شکند[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]نگران با من استاده سحر[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]صبح می خواهد از من[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بلکه خبر [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]در جگر لیکن خاری [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]از ره این سفرم می شکند [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]نازک آرای تن ساق گلی [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]که جانش کشتم [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]و به جان دادمش اب[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]ای دریغا به برم می شکند .[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]دستها می سایم [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]تا دری بگشایم [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بر عبث می پایم[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]که به در کس اید[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]در و دیوار به هم ریخته شان[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بر سرم می شکند.[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می درخشد شب تاب [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]مانده پای آبله از راه دراز[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بر دم دهکده مردی تنها[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]کوله بارش بر دوش [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]دست او بر در، می گوید با خود:[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]غم این خفته ی چند[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]خواب در چشم ترم می شکند[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]سال نو پیشاپیش بر شما مبارک[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]همراه با بهترین آرزوها [/FONT]
k.memar
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر موژه چون سیل روانه
هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلالتا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر موژه چون سیل روانه
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنومهرگزم اميد و بيم از وصل و هجر يار نيست .... عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران كار نيست
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |