مشاعرۀ سنّتی

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد يا برآيد چيست فرمان شما
انان که محیط فضل واداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
درويش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
انديشه آمرزش و پروای ثوابت

راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
درويش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
انديشه آمرزش و پروای ثوابت

راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
روزه يک سو شد و عيد آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بايد خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست

چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
اين چه عيب است بدين بی‌خردی وين چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ريايی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
درويش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
انديشه آمرزش و پروای ثوابت

راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پيداست از اين شيوه که مست است شرابت
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرنددر تلاجن شاخه ها رنگ سیاهی
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزه يک سو شد و عيد آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بايد خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست

چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
اين چه عيب است بدين بی‌خردی وين چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ريايی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
روزه يک سو شد و عيد آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بايد خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پيداست

چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
اين چه عيب است بدين بی‌خردی وين چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ريايی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و رياست
تار و پودِ هستیم بر باد رفت ،اما نرفت
عاشقی ها از دلم، دیوانگی ها از سرم
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد می‌دارد که بربنديد محمل‌ها
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست چهل بامداد در گل ما داشت دست
تا چو گل از دست دوست دست به دست آمدیم

شست درافکند یار بر سر دریای عشق
تا ز پی چل صباح جمله به شست آمدیم
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
دال
در کار گه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش
نا گه یکی کوزه بر اورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر وکوزه فروش


ت
ترسم اين قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دال
در کار گه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش
نا گه یکی کوزه بر اورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر وکوزه فروش


ت
ترسم اين قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را
شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکر خارا
 

k.memar

عضو جدید
دال
در کار گه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش
نا گه یکی کوزه بر اورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر وکوزه فروش


ت
ترسم اين قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد:w21:
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
 

k.memar

عضو جدید
-

-

ای با من وپنهان چو دل از دل سلامت میکنم
تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت میکنم

[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب

[/FONT][FONT=Arial (Arabic)]
می تراود مهتاب​
[/FONT][FONT=Arial (Arabic)]
[/FONT][FONT=Arial (Arabic)]می درخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را
بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند
نازک آرای تن ساق گلی
که جانش کشتم
و به جان دادمش اب
ای دریغا به برم می شکند .
دستها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس اید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند.
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در، می گوید با خود:
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند

[/FONT][FONT=Arial (Arabic)]
سال نو پیشاپیش بر شما مبارک
همراه با بهترین آرزوها
[/FONT]k.memar:w21::w21::w21::w17:

 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می درخشد شب تاب [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]غم این خفته ی چند [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]خواب در چشم ترم می شکند[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]نگران با من استاده سحر[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]صبح می خواهد از من[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بلکه خبر [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]در جگر لیکن خاری [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]از ره این سفرم می شکند [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]نازک آرای تن ساق گلی [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]که جانش کشتم [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]و به جان دادمش اب[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]ای دریغا به برم می شکند .[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]دستها می سایم [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]تا دری بگشایم [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بر عبث می پایم[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]که به در کس اید[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]در و دیوار به هم ریخته شان[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بر سرم می شکند.[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می تراود مهتاب [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]می درخشد شب تاب [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]مانده پای آبله از راه دراز[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]بر دم دهکده مردی تنها[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]کوله بارش بر دوش [/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]دست او بر در، می گوید با خود:[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]غم این خفته ی چند[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]خواب در چشم ترم می شکند[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]سال نو پیشاپیش بر شما مبارک[/FONT]
[FONT=Arial (Arabic)]همراه با بهترین آرزوها [/FONT]
k.memar:w21::w21::w21::w17:
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا