مشاعرۀ سنّتی

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
دخترك افسانه می خواند
نيمه شب در كنج تنهائی:



بی گمان روزی ز راهی دور
می رسد شهزاده ای مغرور
می خورد بر سنگفرش كوچه های شهر
ضربه سم ستور بادپيمايش
 

seeemesooo

عضو جدید
شباب عمر را نشايد ابدي
مستقر بر دم نشمارد عددي
مست لحظه شو غرقه بي غم
تا گزندي نيابي از هر احدي
***my own***
 

madonna

عضو جدید
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانارا
حافظ
 

امیر Amir

کاربر حرفه ای
تنم لرزانو
صدایم لرزانو
پایم لرزان...

لرزه ان موقع افتاد که چشمان معصومت..نگاه زیبایت در نگاهم دوخته شد

( از خودم):)
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نه عاشق است مسلم.نه عشق نی معشوق
زدآتش آنکه به پروانه.شمع را هم سوخت...
 

mohammadjavaad

عضو جدید
شعر

شعر

ای سنگدل ما هم نگاری داشتیم
اینچنین خار نبودیم اعتباری داشتیم
ای که دیدی ما را در فصل خزان با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا