دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد
در این جنگل که سلطانش یکی آهوست، نشنیدمدیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد
دهان عشق مي خندد،دو چشم عشق مي گريد!در این جنگل که سلطانش یکی آهوست، نشنیدم
که شیری تا شکارش رفته باشد، شیر برگردد
درد بي عشقي زجانم برده طاقت ور نه من
داشتم ارام تا ارام جاني داشتم!
يك دست اوازي ندارد نازنينمز تلخگوییِ من عیش عالمی تلخ است
به بوسهای چه شود گر مرا دهان بندی؟
دل من! چه حیف بودی که چنین ز کار ماندی
چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری
نرسید آن ماهی که به تو پرتوی رساند
دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری
"دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا و ای اله»
داغي كه زهجرانت بر دل زده اي ، جانا
مي دانم و مي داني ، ديوانه كند ، ما را
![]()
اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشاییست
شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهاییست
تو میروی و دل ز دست میرود
مرو که با تو هر چه هست می رود...
یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو رادراین دنیـای بی احساس
تـومـرزبـاورم بـودی
غـزل بـودم به چشمانـت
تـودائـم ازبـرم بـودی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |