همه حافظه ام پر شده است!
پر شد از عاطفه و دغدغه و علم وخطر
از لغتنامه و اسطوره و تاريخ بشر
برق و رايانه و جغرافي و دستور زبان
ادب و قافيه و طعم غزلهاي جوان
پر شد از هندسه ي بازاري
درس خودازاري!
غم تانژانت و حسابان و دوصد جبر وجفا!
گم شدن هاي خطا!
من اسير موج سينوسي غم
تو به دنبال تب زاويه ها
بي نهايت سخت است!
همه ي حافظه ام پر شده و
همه ي حوصله ام رفته به يغماي نفس!
نفسي گم شده در بغض و هوس
منم و اين همه رخداد كه رخ داد به ما....
منم و منطق دل اشوبي
كاش خالي شوم از وسوسه ي زهر مدام
كه فراموش كنم تلخي هر فلسفه را
و بگويم همه جا وزن موزون تورا!
تو بخندي با من
من برقصم با تو
و زمين مست سماع
بر مدار دل اخلاف جهان چرخ زند
به خدا پر شدم از اين همه اخبار!
كه هر بار
فقط بار
به انباره ي ذهنم افزود
وقت خالي شدنم نيست هنوز؟!
همه ي حافظه ام پر شده است!
مرسي