مشاعرۀ سنّتی

دختر معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو در کنار خودت نیستی نمی‌دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد

در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید

هرگز چنین دلی را غصه فرونگیرد
غم‌های عالم او را شادی دل فزاید

 

bid-majnoon

عضو جدید

در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید

هرگز چنین دلی را غصه فرونگیرد
غم‌های عالم او را شادی دل فزاید



دارم به دوری از تو عادت میکنم کم کم
هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من تنگ شــده، سیـر نگاهت بکنم
با دو
چشم سیه‌ام، عاشق راهت بکنم

میشود هم قدمم باشی و در بدو
ورود
روی شطرنج دلــم مهره‌ی شاهت بکنم


 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک قطره آبم که در اندیشه دریا *افتادم و باید بپذیرم که بمیرم **
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم *یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم**
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی‌ست *من ساخته از خاک کویرم که بمیرم **
خاموش مکن آتش افروخته‌ام را *بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
 
آخرین ویرایش:

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانه‌ی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیست:w22:
 

دختر معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانه‌ی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیست:w22:

توانا بود هر که داند بود
ز دانش دل پیر برنا بود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا