در همه عالم وفاداری کجاست
غم به خروارست غمخواری کجاست
درد دل چندان که گنجد در ضمیر
حاصلست از عشق دلداری کجاست
- انوری
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
تو کمان کشیده و در کمین، ک زنی ب تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، ک خدا نکرده خطا کنی
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مبـاد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان من است
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدنیكی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند
نگاهش ميكنم شايد
بخواند از نگاه من
كه او را دوست مي دارم
ولی افسوس او هرگز نميداند...
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
آنان که خاک را بنظر کیمیا کنندنازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون ببا جوانان ناز کن با ما چرا
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
نگارا وقت آن آمد که یکدم ز آن من باشی
دلم بی تو به جان آمد بیا تا جان من باشی
- عراقی
یک دم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه ی من بینی
این مایه ی گناه و تباهی را
هزار جهد بکردم که یار من باشیای کرده غارت منزلم آتش زده آب و گلم
زلف تو در حلق دلم مشکین طناب انداخته
- خاقانی
یک لحظه ، مهربانی تو شد ، پناه منهزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخشِ دل بیقرارِ من باشی
چراغِ دیده شب زندهدار من گردی
انیسِ خاطرِ امیدوار من باشی
یک لحظه ، مهربانی تو شد ، پناه من
من ماندم و ، محبت بی انتهای تو ...
![]()
ندارد چون دل خود رای من تاب نظر چندانوه که حدا نمی شود نقش تو از خیال من
تا چه ضود به عاقبت در طلب تو حال من
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |