مشاعرۀ سنّتی

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هز مژه چون سیل روانه
با اجازه من این غزل رو بذارم، خیلی زیباست


هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اجازه من این غزل رو بذارم، خیلی زیباست


هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم



بسیار زیبا:gol:



مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با اجازه من این غزل رو بذارم، خیلی زیباست


هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
[FONT=&quot]من به خود آهسته میگویم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]باز هم رویا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آن هم اینسان تیره و درهم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]باید از داروی تلخ خواب[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]می فشارم پلکهای خسته را بر هم[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با اجازه من این غزل رو بذارم، خیلی زیباست


هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

بسیار زیبا
ببخشید من تشکرام تموم شده :|


من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد...


شب همگی خوش:gol:
 
آخرین ویرایش:

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بسیار زیبا
ببخشید من تشکرام تموم شده :|


من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد...


شب همگی خوش:gol:

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را


دوستان ممنون از همتون، شبتون خوش :gol::gol:
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست

خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست


از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست

چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست


- وحشی بافقی



 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست

خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست


از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست

چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست


- وحشی بافقی





تا دل به برم هوای دلبر دارد
افسانهٔ عشق دلبر از بر دارد

دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دلبر چگونه دل بردارد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت
گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت
تو مي روي و چشم دلم مانده به راهت
اي ماه من اي يار ، خدا پشت و پناهت

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ** * * ** *
** * * * ** ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو مي روي و چشم دلم مانده به راهت
اي ماه من اي يار ، خدا پشت و پناهت

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ** * * ** *
** * * * ** ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ

تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی‌باشد
چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمی‌باشد
 

SHM.IT

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی
شهریار
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی
شهریار
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم
حاصلم دوش به جز ناله شبگير نبود

در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با نفس پلید جامهٔ پاک چه سود
زهرست گناه و توبه تریاک وی است
چون زهر به جان رسید تریاک چه سود

ابوسعید ابوالخیر
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با نفس پلید جامهٔ پاک چه سود
زهرست گناه و توبه تریاک وی است
چون زهر به جان رسید تریاک چه سود
ابوسعید ابوالخیر

تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم
حاصلم دوش به جز ناله شبگير نبود
درد بسيار است ، درمانش كجاست ؟
آسمان ابريست ، بارانش كجاست ؟
...
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ** * * ** *
** * * * ** ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد بسيار است ، درمانش كجاست ؟
آسمان ابريست ، بارانش كجاست ؟
...
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ** * * ** *
** * * * ** ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ


: )

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست



محمد علی بهمنی


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
: )

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست



محمد علی بهمنی



تو آن نوگل باغ نيلوفري
تو درآن ميان از همه كس سري
دلي داده ام در خم موي تو
نهادم به سر ، دار گيسوي تو

:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تو آن نوگل باغ نيلوفري
تو درآن ميان از همه كس سري
دلي داده ام در خم موي تو
نهادم به سر ، دار گيسوي تو

:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا