مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شاید همین دل باوری ها شاعرم کرد
شاید به وهم باورم امید وارم

هر قطره ی دلکنده از قندیل ، روزی
می فهمدم ، وقتی ببیند آبشارم


محمد علی بهمنی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو

پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا تو

محمد علی بهمنی
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیّاری


محمد علی بهمنی
یکی را برهنه سر و پای و سفت
نه آرام و خورد و نه جای نهفت

یکی را دهد نوشه و شهد و شیر
بپوشد به دیبا و خز و حریر

سرانجام هردو به خاک اندرند
به تاریک دام هلاک اندرند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

من من!آی...من من!دقائق گنگی است
رسیده ایم به می آید و نمی آید

همیشه عشق مرا تا غروب ها برده است
که آفتاب از این بیشتر نمی پاید

محمد علی بهمنی


 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا